روان‌شناسی و دین، سال هجدهم، شماره دوم، پیاپی 70، تابستان 1404، صفحات 107-120

    تدوین مدل بهزیستی روان‌شناختی طلاب علوم دینی بر اساس هوش معنوی با توجه به نقش واسطه‌ای شفقت به خود

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ مهدی کیاماری / کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی دانشگاه شهاب دانش / mahdi.7200@gmail.com
    کریم گل محمدی / استادیار گروه روان‌شناسی بالینی دانشگاه شهاب دانش / karimgolpsy68@gmail.com
    dor 20.1001.1.20081782.1404.18.2.6.3
    doi 10.22034/ravanshenasi.2025.5001583
    چکیده: 
    پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطۀ بین هوش معنوی و بهزیستی روان‌شناختی با نقش میانجی شفقت به خود در بین طلاب حوزۀ علمیۀ قم انجام شد. جامعۀ آماری پژوهش، کلیۀ طلاب مشغول به تحصیل در سال تحصیلی 1402ـ1403 بودند که از این تعداد، نمونه‌ای به حجم 210 نفر و به‌صورت نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش‌نامۀ هوش معنوی کینگ (SISRI-2008)، پرسش‌نامۀ بهزیستی روان‌شناختی ریف (PVB-1989)، پرسش‌نامۀ ذهن‌آگاهی براون و رایان (MAAS-2003) و پرسش‌نامۀ شفقت به خود ریس (SCS-SF-2011) بوده ‌است. برای تحلیل داده‌ها از ضریب همبستگی پیرسون و روش معادلات ساختاری در بستر نرم‌افزارهای SPSS و PLS استفاده شد. نتایج نشان داد که بین هوش معنوی، شفقت به خود و بهزیستی روان‌شناختی رابطۀ مثبت و معناداری وجود دارد و شفقت به خود نیز متغیری است که می‌تواند نقشی میانجی در رابطۀ بین هوش معنوی و بهزیستی روان‌شناختی داشته باشد. به همین دلیل توجه به مفاهیم هوش معنوی و شفقت به خود به‌عنوان عواملی مؤثر بر بهبود بهزیستی روان‌شناختی طلاب بایستی در دستور کار مراجع مرتبط با طلاب همانند حوزه‌های علمیه قرار گیرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Developing a Model of Psychological Well-being for Seminary Students based on Spiritual Intelligence with the Mediating Role of Self-compassion
    Abstract: 
    The present study aimed to investigate the relationship between spiritual intelligence and psychological well-being with the mediating role of self-compassion among students of Qom Seminary. Using convenience sampling, the statistical population of the research was all students studying in the academic year 1402-1403, from which a sample size of 210 people was selected. Research instruments included King's Spiritual Intelligence Questionnaire (SISRI-2008), Reif's Psychological Well-Being Questionnaire (PVB-1989), Brown and Ryan's Mindfulness Questionnaire (MAAS-2003), and Reis's Self-Compassion Questionnaire (SCS-SF-2011). Pearson correlation coefficient and structural equation modeling were used in SPSS and PLS software to analyze the data. The results showed that there is a positive and significant relationship between spiritual intelligence, self-compassion, and psychological well-being, and self-compassion is also a variable that can play a mediating role in the relationship between spiritual intelligence and psychological well-being. For this reason, paying attention to the concepts of spiritual intelligence and self-compassion as factors affecting the improvement of students' psychological well-being should be on the agenda of authorities related to students, such as seminaries.
    References: 
    • Akin A, Akin U. (2017). Does self-compassion predict spiritual experiences of Turkish University students?. J Relig Health, 56(1), 109-17.
    • Andri, O. (2023). Enhancing religious education through emotional and spiritual intelligence. HTS Teologiese Studies/Theological Studies, 79(1),109-117.
    • Anwar, S. & Rana, H. (2024). Spiritual intelligence and psychological wellbeing of Pakistani University students. Current Psychology. 43(6), 5388-5395.‏
    • Beaton, D. M., Sirois, F. & Milne, E. (2022). The role of self‐compassion in the mental health of adults with ADHD. Journal of clinical psychology, 78(12), 2497-2512.‏
    • Fakhrian, S. & Bolghan-Abadi, M. (2022). Investigating the Mediating Role of Self-Compassion in the Relationship between Spiritual Intelligence and Hope in Female Nurses of Neyshabur-Iran Hospitals in 2019 Preventive Care in Nursing & Midwifery Journal. 12(2), 1-9.‏
    • Huo, J. (2022). The role of learners' psychological well-being and academic engagement on their grit. Frontiers in Psychology, 13, 1-8. 
    • Kline, R. B. (2016). Principles and practice of structural equation modeling (4th ed.). The Guilford Press, New York City.
    • Lizarte Simón, E. J., Gijón Puerta, J., Galván Malagón, M. C. & Khaled Gijón, M. (2024). Influence of Self-Efficacy, Anxiety and Psychological Well-Being on Academic Engagement During University Education. Education Sciences, 14(12), 1367-1380.
    • Maris, W. Y., & Fathiyah, K. N. (2024). Self-compassion and Psychological Well-Being among NonLocal Students: The Mediating Role of Resilience. Journal of Educational, Health & Community Psychology (JEHCP), 13(2), 671-688.‏  
    • Mendes, A. L., Canavarro, M. C. & Ferreira, C. (2023). The roles of self-compassion and psychological flexibility in the psychological well-being of adolescent girls. Current Psychology, 42(15), 12604-12613.
    • Murn L.T., Steele M. R. (2020). What matters most? Age and gender differences in self-compassion and body attitudes among college students. Counselling Psychology Quarterly, 33(4), 541-560.
    • Ryff, C. D. (1989). Happiness is everything, or is it? Explorations on the meaning of psychological well-being. Journal of personality and social psychology, 57(6), 1069.‏
    • Zarrinabadi Z., Isfandyari-Moghaddam A., Erfani N., Tahour Soltani M. A. (2020). Formulating a structural model of self-compassion based on the spiritual intelligence of the students of medical library and information sciences in Iranian Universities of Medical Sciences. Journal of Education and Health Promotion. 9(31).
    • Zohar, D. & Marshall, L.(2000). SQ - Spiritual Intelligence, the ultimate intelligence. Bloomsbury, London.
    متن کامل مقاله: 

    تدوين مدل بهزيستي روان‌شناختي طلاب علوم ديني
    بر اساس هوش معنوي: نقش واسطه‌اي شفقت به خود
     مهدي کياماري         / کارشناسي ارشد روان‌شناسي باليني دانشگاه شهاب دانش    mahdi.7200@gmail.com
    کريم گل‌محمدي/ استاديار گروه روان‌شناسي باليني دانشگاه شهاب دانش    karimgolpsy68@gmail.com
    دريافت: 30/10/1403 - پذيرش: 22/12/1403
    چکيده
    پژوهش حاضر با هدف تعیین میزان رابطۀ بين هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي با نقش ميانجي شفقت به خود در بين طلاب حوزۀ علميۀ قم انجام شد. جامعۀ آماري پژوهش، کليۀ طلاب مشغول به تحصيل در سال تحصيلي 1402ـ1403 بودند که از اين تعداد، نمونه‌اي به حجم 210 نفر و به‌صورت نمونه‌گيري در دسترس انتخاب شدند. ابزارهاي پژوهش شامل پرسش‌نامۀ هوش معنوي کينگ (SISRI-2008)، پرسش‌نامۀ بهزيستي روان‌شناختي ريف (PVB-1989)، پرسش‌نامۀ ذهن‌آگاهي براون و رايان (MAAS-2003) و پرسش‌نامۀ شفقت به خود ريس (SCS-SF-2011) بوده ‌است. براي تحليل داده‌ها از ضريب همبستگي پيرسون و روش معادلات ساختاري در بستر نرم‌افزارهاي SPSS و PLS استفاده شد. نتايج نشان داد که بين هوش معنوي، شفقت به خود و بهزيستي روان‌شناختي رابطۀ مثبت و معناداري وجود دارد و شفقت به خود نيز متغيري است که مي‌تواند نقشي ميانجي در رابطۀ بين هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي داشته باشد. به همين دليل توجه به مفاهيم هوش معنوي و شفقت به خود به‌عنوان عواملي مؤثر بر بهبود بهزيستي روان‌شناختي طلاب بايستي در دستور کار مراجع مرتبط با طلاب همانند حوزه‌هاي علميه قرار گيرد.
    کليدواژه‌ها: هوش معنوي، بهزيستي روان‌شناختي، شفقت به خود، طلاب.
     
    مقدمه
    رشد و پيشرفت بشري با تأثير بر تغييرات سبک زندگي مردم، علي‌رغم تأثيري که در بهره بردن بيشتر بشر از تکنولوژي و ارتقاي سطح رفاه عمومي داشته، ولي چالش‌ها و بحران‌هاي روان‌شناختي زيادي هم براي جوامع در پي داشته است؛ به‌عنوان مثال تشديد چالش‌هايي همانند کاهش جمعيت و نرخ باروري پايين، افزايش آمار طلاق، افزايش سن ازدواج، افزايش تجرد قطعي در کنار افزايش اختلالاتي مانند افسردگي و اضطراب و يا گرايش به زندگي انفرادي و کناره‌گيري از زندگي جمعي (فولادي‌وندا، 1399) و درنتيجه نياز انسان‌ها به آشنايي با راهکارهايي براي مقابله با آسيب‌هاي روان‌شناختي، باعث شده است که ارتقاي بهزيستي روان‌شناختي يکي از اهداف اصلي در حوزه‌هاي مختلف اجتماعي و فردي به‌شمار ‌رود و طلاب علوم ديني نيز به‌عنوان بخشي از جامعۀ علمي و فرهنگي کشور به دلايلي همچون دوري از خانواده و مشکلات تحصيلي همانند امتحانات فشرده يا طولاني بودن دورۀ تحصيلي و درنتيجه تأخير در ورود به عرصۀ اشتغال از اين قاعده مستثنا نمي‌باشند (حسين‌پور و ديگران، 1394).
    بهزيستي روان‌شناختي را از ديدگاه ريف مي‌توان به‌عنوان حالتي از عملکرد مثبت رواني تعريف کرد، که شامل شش مؤلفۀ اصلي: پذيرش خود، روابط مثبت با ديگران، خودمختاري، تسلط بر محيط، هدفمندي در زندگي و رشد شخصي مي‌باشد (ريف، 1989). اين مفهوم فراتر از نبود بيماري است و شامل احساسات مثبت، عملکردهاي مؤثر و روابط اجتماعي قوي مي‌باشد (حاجي و ديگران، 1401، به نقل از: سولا کارمونا و ديگران، 2013).
    بهزيستي روان‌شناختي با افزايش مشارکت فرد در فعاليت‌هاي مختلف، تعميق روابط اجتماعي و تقويت حس خودمختاري ارتباط مستقيم دارد (حاجي و ديگران، 1401، به نقل از: گورل، 2009). افراد با بهزيستي روان‌شناختي بالا، توانايي بيشتري در مقابله با چالش‌هاي زندگي داشته و از کيفيت زندگي بالاتري برخوردارند (حاجي و ديگران، 1401، به نقل از: سولا کارمونا و ديگران، 2013)؛ همچنين اين افراد از سرمايه‌هاي روان‌شناختي بيشتري برخوردار بوده و در مواجهه با مشکلات و چالش‌هاي زندگي، نگرشي مثبت‌تر دارند (حيدري، 1400). در مقابل، افراد با بهزيستي پايين، اغلب دچار هيجان‌هاي منفي مانند اضطراب و افسردگي شده و عملکرد کمتري در زندگي از خود نشان مي‌دهند (کريمي، کارسازي و فاضلي، 1399)، امري که در مطالعات تجربي نيز به اثبات رسيده است؛ براي مثال پژوهش ليزارت و ديگران در سال 2024 نشان داد افزايش بهزيستي روان‌شناختي باعث کاهش اضطراب تحصيلي دانشجويان دانشگاه گرانادا کانادا و درنتيجه بهبود عملکرد تحصيلي آنها شده است. يا در پژوهشي ديگر، بهزيستي روان‌شناختي به‌عنوان يکي از عوامل کليدي در ارتقاي موفقيت تحصيلي و افزايش سرسختي زبان‌آموزان شناخته شده است (هواُ، 2022).
    به همين دليل شناسايي عوامل مؤثر بر بهزيستي روان‌شناختي به‌منظور ارائۀ راهکارهايي براي ارتقاي آن ضروري مي‌نمايد. يکي از مؤلفه‌هايي که به نظر مي‌رسد نقش مهمي در بهزيستي روان‌شناختي طلاب دارد، هوش معنوي است (حسين‌پور و ديگران، ۱۳۹۴).
    رابرت امونز هوش معنوي را به‌عنوان توانايي استفاده از مضامين معنوي براي دستيابي به نتايج مطلوب در زندگي تعريف کرده است. معنويت، بيشتر بر تجربۀ امر قدسي و يافتن مسير به‌سوي اهداف متعالي متمرکز است (آندري، 2023). زوهر و مارشال (2000) هوش معنوي را با 12 ويژگي همانند خودآگاهي، خودانگيختگي، دورانديشي، شفقت، کل‌نگري، جشن تنوع، استقلال ميداني، فروتني، تمايل به پرسيدن سؤالات بنيادي، احساس مسئوليت، بهترين استفاده از ناملايمات و توانايي عبور از چارچوب‌هاي فکري محدود، مشخص کرده‌اند. اين ويژگي‌ها، فرد را قادر مي‌سازند در مواجهه با چالش‌ها به راه‌حل‌هاي مؤثري دست يافته و زندگي‌ مبتني‌بر ارزش‌ها و معاني متعالي داشته باشد.
    هوش معنوي، همانند معنويت، نقشي محوري در ارتباط انسان با خدا و درک جايگاه معنوي زندگي دارد. به گفتۀ پارگامنت، معنويت «جست‌وجو براي يافتن امر قدسي» است. از اين منظر، هر چيزي در جهان که در پرتو خداوند ديده شود، بخشي از معنويت است (پارگامنت، 2007).
    در آموزه‌هاي دين مبين اسلام نيز، توجه خاص و عميقي به جنبۀ معنوي زندگي انسان شده است، به‌گونه‌اي‌که اين بُعد به‌عنوان يکي از ارکان اساسي در نظام فکري و اعتقادي مورد تأکيد قرار گرفته است. پيشوايان دين نيز با بياناتي روشن و الهام‌بخش، اهميت حضور خداوند در تمامي شئون زندگي انسان‌ها را يادآوري کرده‌اند؛ ازجمله اينکه هيچ‌چيز در اين جهان وجود ندارد، مگر اينکه خداوند همواره همراه آن است و پيش و پس از آن نيز حضور دارد. اين حقيقت بر اين نکته دلالت دارد که حضور خداوند تنها محدود به لحظات خاص يا مکان‌هاي معين نيست، بلکه او در تمامي ابعاد، لحظات و جوانب زندگي انسان جريان دارد. به تعبيري، هر کنش و واکنش، هر تجربه و حادثه و هر فکر و احساس، از حضور و نظارت خداوند خالي نيست (ملکي تبريزي، 1385). اين آموزه، علاوه بر جنبۀ معرفتي، انسان را به داشتن حس اعتماد، آرامش و توکل در مواجهه با چالش‌ها و رويدادهاي زندگي دعوت مي‌کند و او را از افتادن به ورطۀ نااميدي يا احساس بي‌پناهي بازمي‌دارد. همچنين پيامبر اسلام در سخنان خود بارها بر اهميت نيت در اعمال و رفتار انسان تأکيد کرده‌اند و آن را به‌عنوان محور ارزش‌گذاري و قوام تمامي کارها معرفي کرده‌اند؛ به‌عنوان نمونه، در روايتي آمده است که «تمامي ارزش و اعتبار اعمال انسان‌ها به نيت آنها بازمي‌گردد» (طوسي، 1365، ج4، ص186).
    علاوه بر اين، در روايت ديگري پيامبر اسلام، نيت انساني را برتر و والاتر از ابعاد مادي معرفي کرده‌اند. ايشان فرموده‌اند که «معنويت و نيت خيرخواهانه‌اي که پشت هر عملي نهفته است، از خود عمل ارزشمندتر است» (مجلسي، 1366، ج74، ص177). اين بيان گوياي محوريت بُعد معنوي در تمامي آموزه‌هاي اسلامي است و نشان مي‌دهد که در نظام فکري اسلام، معنويت زيربناي تمامي رفتارها و تصميم‌گيري‌هاي انساني است.
    مطالعات پژوهشي نيز حاکي از وجود رابطه بين هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي مي‌باشد؛ براي مثال در پژوهشي در سال 1400 و بر روي 200 نفر از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي تهران واحد شمال، بهرامي و ديگران (1400) نشان دادند که بين هوش معنوي و ارتقاي سطح بهزيستي روان‌شناختي رابطۀ مثبت و معناداري وجود دارد و هوش ‌معنوي باعث کاهش علائم افسردگي و اضطراب در اين افراد مي‌شود؛ همچنين در پژوهشي ديگر بر روي 250 دانشجو، انوار و رانا (2024) نشان دادند که دانشجويان با هوش معنوي بالاتر، بهزيستي روان‌شناختي بالاتري نيز گزارش مي‌کنند.
    با وجود شواهدي مبني‌بر ارتباط مثبت بين هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي، مکانيسم دقيق اين رابطه همچنان به‌طور کامل شناخته شده نيست. ازجمله متغيرهايي که به نظر مي‌رسد، مي‌تواند نقشي واسطه‌اي در اين بين داشته باشد، مفهوم شفقت به خود مي‌باشد. شفقت به خود را مي‌توان به‌عنوان ابراز مهرباني و همدلي با خود در مواجهه با مشکلات و ناکامي‌ها تعريف کرد. اين فرايند شامل پذيرش بدون قضاوت از خود، احساس اشتراک با جامعۀ انساني و آگاهي از رنج‌هاي دروني است (مورن و استيل، 2020). به‌عبارت‌ديگر، شفقت به خود به‌معناي آن است که به‌جاي سرزنش کردن خود در هنگام مواجهه با اشتباهات يا ناکامي‌ها، با خود مهربان باشيم و به خود يادآوري کنيم که همۀ انسان‌ها تجربه‌هاي مشابهي را دارند. افراد داراي شفقت به خود در مواجهه با چالش‌ها و مشکلات زندگي، از خود حمايت مي‌کنند و به‌جاي انتقاد از خود، ديدگاه پذيرش و مهرباني را در پيش مي‌گيرند. شفقت به خود از ظرفيت‌هاي تکاملي انسان براي ايجاد دلبستگي ايمن و کسب آرامش ناشي مي‌شود. افرادي که در محيط‌هاي امن رشد کرده‌اند و روابط حمايتي با مراقبان خود داشته‌اند، مهارت بيشتري در شفقت به خود دارند. در مقابل، محيط‌هاي پرتنش و ناامن باعث کاهش اين توانايي مي‌شود (ذکاوتي، 1400).
    در اين بين بايستي بين شفقت به خود و عزت ‌نقس تمايز قائل شد. مي‌توان گفت، عزت ‌نفس به ارزيابي مثبت فرد از خود وابسته است و ممکن است نوسان داشته باشد، ولي شفقت به خود نيازي به قضاوت مثبت ندارد و بر رابطۀ دوستانه و پايدار با خود تأکيد دارد. به همين دليل، افراد داراي شفقت به خود کمتر به مشکلاتي مانند خودشيفتگي يا تعصب دچار مي‌شوند و ثبات هيجاني بيشتري دارند (ذکاوتي، 1400).
    مفهوم شفقت به خود و مهرباني با خويشتن نه‌تنها مفهومي علمي، بلکه مفهومي ديني نيز مي باشد که بارها در متون اسلامي به اهميت آن اشاره گرديده است؛ به‌عنوان نمونه، آيۀ 87 سورۀ مائده به مؤمنان توصيه مي‌کند که لذت‌ها و خوشي‌هاي حلالي که خداوند در دنيا برايشان فراهم کرده است، بر خود حرام نکنند و خود را به‌سختي و مشقت نيفکنند، بلکه بايد از نعمت‌هاي متنوعي که خداوند برايشان ارزاني داشته، بهره‌مند شوند. اين آيه، گواه روشني از تأکيد دين اسلام بر مهرباني و آسان‌گيري نسبت به خويش است.
    علاوه بر اين، امام رضا نيز در حديثي به شناخت ابعاد رواني انسان اشاره کرده و مي‌فرمايند: «قلب و دل انسان در مواجهه با امور مختلف، گاه ميل و رغبت دارد و گاه بي‌ميلي و سردي احساس مي‌کند». به بيان ديگر، انسان در برخي مواقع نسبت به انجام کار، ارتباط با فرد، يا حضور در مکاني خاص احساس اشتياق و نشاط مي‌کند و در مواقعي ديگر، احساس بي‌انگيزگي و اجتناب دارد. ايشان در ادامۀ اين روايت توصيه مي‌کنند که زماني که دل انسان به چيزي اشتياق نشان مي‌دهد، به‌سوي آن گام بردارد، اما در مواقعي که بي‌ميلي يا عدم رغبت دروني در خود مي‌يابد، آن کار را به خود تحميل نکرده و به خود فرصتي براي آرامش و فراغت دهد تا به اجبار وارد آن عمل نشود (محدث نوري، 1365،ج3، ص55).
    پژوهش‌هاي تجريي نيز حاکي از وجود رابطه بين هوش معنوي و شفقت به خود از سويي و بين شفقت به خود و بهزيستي روان‌شناختي از سوي ديگر دارد؛ براي مثال، پژوهش كولايي خدابخشي و ديگران (1398) بر روي 169 نفر از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم پزشکي بابل نشان داد، بين هوش معنوي و شفقت به خود رابطۀ مثبت و معناداري وجود دارد و هوش معنوي مي‌تواند پيش‌بيني‌کنندۀ قوي براي ميزان شفقت به خود باشد؛ يا در پژوهشي که در سال 1394 توسط رستمي و ديگران (1394) بر روي 375 نفر از دانشجويان دختر و پسر دانشگاه شهيد بهشتي صورت گرفت، نتايج نشان داد که بين شفقت به خود و بهزيستي روان‌شناختي رابطۀ مثبتي وجود دارد؛ به‌نحوي‌که با افزايش ميزان شفقت به خود، ميزان بهزيستي روان‌شناختي نيز افزايش مي‌يابد و نهايتاً در پژوهشي ديگر، 112 نفر از افراد مبتلا به ديابت مراجعه‌کننده به يکي از مراکز درماني شهر شيراز مورد بررسي قرار گرفته و نتايج نشان داد که شفقت به خود مي‌تواند به‌عنوان پيش‌بيني‌کنندۀ مثبت و معناداري براي بهزيستي روان‌شناختي در نظر گرفته شود (رفيعي، 1398).
    به همين دليل و با توجه به نقش طلاب علوم ديني در رشد و اعتلاي جامعه و با توجه به اينکه تاکنون پژوهشي به‌صورت همه‌جانبه به بررسي ارتباط بين اين متغيرها به‌منظور شناخت مکانيسم‌هاي مؤثر بر بهزيستي روان‌شناختي نپرداخته است، هدف پژوهش حاضر تعیین میزان رابطة بين هوش معنوي با بهزيستي روان‌شناختي با نقش واسطه‌اي شفقت به خود مي‌باشد.
    روش پژوهش
    اين پژوهش توصيفي و از نوع مطالعات همبستگي (تحليل مسير) مي‌باشد. جامعۀ آماري آن شامل طلاب علوم ديني حوزۀ علميۀ قم در سال تحصيلي 1402ـ1403 مي‌باشند، که از اين تعداد، 210 نفر به‌صورت نمونه‌گيري در دسترس انتخاب و به ابزارهاي پژوهش پاسخ دادند. لازم به ذکر است که بر اساس نظر کلاين (2016)، حداقل حجم نمونه براي تحقيقات مبتني‌بر معادلات ساختاري و تحليل مسير، 200 نفر مي‌باشد. روش گردآوري داده‌ها نيز بدين نحو بود که در ابتدا و با استفاده از سامانۀ پرس‌لاين، پرسش‌نامه‌اي آنلاين طراحي و لينک آن از طريق گروه‌ها و کانال‌هاي مجازي که طلاب در پلتفرم‌هايي همچون ايتا و تلگرام حضور داشتند، براي آنها ارسال گرديد. علاوه بر ارسال لينک، پژوهشگر براي افزايش مشارکت، به‌صورت حضوري در مکان‌هاي مرتبط مانند مدارس حوزۀ علميۀ قم، کتابخانه‌ها، نمازخانه‌ها و محيط‌هاي اطراف حرم مطهر حضرت معصومه در شهر قم، حاضر و طلاب را تشويق به شرکت در پژوهش و تکميل پرسش‌نامه‌ها نمود؛ در نهايت، تعداد 460 ورود به لينک پرسش‌نامه ثبت شد، که از اين ميان، تنها 210 نفر پرسش‌نامه را به‌طور کامل تکميل کردند. پاسخ‌نامه‌هاي ناقص يا مخدوش که تعداد آنها 250 مورد بود، از فرايند تحليل حذف شدند.
    ابزارها
    پرسش‌نامة بهزيستي روان‌شناختي ريف (PVB)
    اين پرسش‌نامه نخستين بار توسط ريف در سال ۱۹۸۹ طراحي و سپس در سال ۲۰۰۲ بازبيني شده است. اين پرسش‌نامه داراي ۱۸ سؤال است و شش مؤلفه را شامل مي‌شود: استقلال، رشد شخصي، تسلط بر محيط، روابط مثبت با ديگران، پذيرش خود و هدفمندي در زندگي. هر سؤال با مقياس ليکرت شش‌درجه‌اي از ۱ (کاملاً مخالف) تا ۶ (کاملاً موافق) نمره‌گذاري مي‌شود، که نمرۀ کلي بين ۱۸ تا ۱۰۸ متغير است؛ نمرۀ بالاتر نشان‌دهندۀ بهزيستي بيشتر است. در زمينۀ روايي و پايايي اين پرسش‌نامه نيز، در پژوهش بياني و ديگران (1387)، ضريب پايايي به روش بازآزمايي کل پرسش‌نامه، 82/0 و خرده‌مقياس‌هاي پذيرش خود، روابط مثبت با ديگران، خودمختاري، تسلط بر محيط، زندگي هدفمند و رشد شخصي به ترتيب 71/0، 77/0، 78/0، 77/0، 70/0 و 78/0 به‌دست آمده است. همبستگي پرسش‌نامه با مقياس رضايت از زندگي، پرسش‌نامۀ شادکامي آکسفورد و پرسش‌نامۀ عزت نفس روزنبرگ نيز به ترتيب 47/0، 58/0 و 46/0 مي‌باشد.
    پرسش‌نامة شفقت به خود ريس SCS-SF))
    اين پرسش‌نامه که توسط ريس در سال ۲۰۱۱ طراحي شده، شامل ۱۲ سؤال است و ميزان شفقت فرد نسبت به خود را مي‌سنجد. پاسخ‌ها در طيف ليکرت پنج‌درجه‌اي از ۱ (تقريباً هرگز) تا ۵ (تقريباً هميشه) قرار دارند و نمرات کلي بين ۱۲ تا ۶۰ متغير هستند. اين ابزار شامل شش مؤلفۀ دوگانه است: مهرباني با خود و قضاوت خود، ذهن‌آگاهي و همانندسازي افراطي و اشتراک انساني و انزوا. همساني دروني اين پرسش‌نامه با ضريب آلفاي کرونباخ 92/0 و ضريب پايايي بازآزمايي آن نيز با ضريب 92/0 نشان از روايي و پايايي بالاي آن دارد (خانجاني و ديگران، ۱۳۹۵).
    پرسش‌نامة هوش معنوي کينگ SISRI))
    اين پرسش‌نامه که در سال ۲۰۰۸ توسط کينگ طراحي شد، داراي ۲۴ سؤال است و چهار مؤلفۀ تفکر انتقادي وجودي، توليد معناي شخصي، آگاهي متعالي و بسط هوشياري را مي‌سنجد. سؤالات در طيف پنج‌درجه‌اي ليکرت از ۱ (هيچ) تا ۵ (کاملاً) نمره‌گذاري مي‌شوند و نمرات نهايي بين ۲۴ تا ۱۲۰ قرار مي‌گيرند؛ نمرۀ بالاتر نمايانگر سطح بالاتر هوش معنوي است. در نسخۀ اصلي، آلفاي کرونباخ بر روي 619 نفر از دانشجويان براي کل مقياس، 92/0 و براي زيرمقياس‌ها بين 87/0 تا 94/0 گزارش شد؛ همچنين روايي هم‌گراي آن با «مقياس خودتفسيري فراشخصي ديچيکو و استروينگ» و «مقياس عرفان هود» بررسي شده و به ترتيب ضريب همبستگي 67/0 و 63/0 به دست آمده است. در ايران نيز، در پژوهشي بر روي 250 دانشجوي دانشگاه اصفهان، آلفاي کرونباخ براي نمرۀ کل و خرده‌مقياس‌ها، 73/0 تا 88/0 گزارش شده است. روايي هم‌گراي آن با «مقياس تجارب معنوي» غباري بناب نيز 66/0 گزارش شده است (آقاجاني و صمدي‌فرد، 1398).
    يافته‌هاي پژوهش
    داده‌هاي مرتبط با ميانگين و انحراف استاندارد و همچنين ماتريس همبستگي بين متغيرهاي پژوهش در جداول (1 و 2) بيان شده است.
    جدول 1: نتايج توصيفي متغيرها
    متغيرها    ميانگين    انحراف معيار    کمترين مقدار    بيشترين مقدار    چولگي    کشيدگي
    تفکر وجودي    53/25    54/4    13    35    247/0-    177/0-
    آگاهي متعالي    20/21    02/3    13    30    234/0-    097/0-
    بسط حالت هوشياري    31/21    16/4    7    30    293/0-    314/0
    توليد معناي شخصي    04/20    062/3    8    25    684/0-    663/0
    هوش ‌معنوي    09/88    33/12    54    114    392/0-    083/0-
    استقلال     74/11    56/2    4    18    550/0-    864/0
    تسلط بر محيط    18/11    08/2    5    17    507/0-    438/0
    رشد شخصي    39/15    47/2    6    18    01/1-    707/0
    ارتباط مثبت با ديگران    30/13    33/3    3    18    545/0-    252/0-
    هدفمندي در زندگي    23/12    69/2    6    18    021/0-    558/0-
    پذيرش خود    75/13    98/2    4    18    894/0-    501/0
    بهزيستي روان‌شناختي    59/77    32/10    34    101    765/0-    104/1
    مهرباني به خود    97/6    52/1    2    10    333/0-    092/0
    قضاوت کردن خود    5    54/1    2    10    503/0    040/1
    تجارب مشترک انساني    63/6    58/1    1    10    269/0-    419/0
    انزوا    20/7    8/1    2    10    451/0-    449/0-
    ذهن‌ آگاهي    53/7    51/1    2    10    654/0-    771/0
    همانندسازي افراطي    79/6    76/1    2    10    408/0-    433/-
    شفقت به خود    12/40    28/6    18    58    555/0-    913/0
    نتايج به‌دست‌آمده از جدول (1) نشان مي‌دهد که مقادير چولگي و کشيدگي براي کليۀ متغيرها در بازۀ (2 تا 2-) قرارگرفته که حاکي از نرمال بودن داده‌ها مي‌باشد.
    جدول 2: ماتريس همبستگي متغيرهاي پژوهش در مدل پژوهش
    متغيرها    1    2    3
    1. هوش‌ معنوي    1        
    2. شفقت به خود    **340/0    1    
    3. بهزيستي روان‌شناختي    **409/0    **595/0    1
    **01/0p<، *05/0p<
    نتايج جدول (2) نيز نشان‌دهندۀ ضريب همبستگي 34/0 بين هوش ‌معنوي با شفقت به خود و ضريب همبستگي 40/0 بين هوش‌ معنوي با بهزيستي روان‌شناختي مي‌باشد؛ همچنين بين شفقت به خود با بهزيستي روان‌شناختي ضريب همبستگي برابر با 595/0مي‌باشد و بين اين دو متغير همبستگي مثبتي وجود دارد.
    و نهايتاً مدل و ضرايب رگرسيون روابط مستقيم و غيرمستقيم بين متغيرهاي پژوهش در جداول (3 و 4) و شکل‌هاي (1 و 2) بيان گرديده است.
    جدول 3: برآورد ضرايب رگرسيون نقش ميانجي شفقت به خود
        ضريب اثر غيرمستقيم    ميانگين نمونه    انحراف استاندارد    مقدار آزمون T     R2    سطح معناداري    نتيجۀ فرضيۀ (ميانجيگري شفقت به خود)
    هوش معنوي    
    بهزيستي روان‌شناختي    149/0    148/0    029/0    087/5    532/0    001/0 P<    تأييد
    جدول (3) نيز نشان‌دهندۀ اين است که مقدار پي ـ وليوي مربوط به تأثير هوش معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي از طريق شفقت به خود کمتر از 05/0 است؛ همچنين مقدار آزمون T برابر با 087/5 بوده، که از مقدار بحراني 96/1 بزرگ‌تر است؛ بنابراين ضريب اثر برابر با 149/0 در سطح اطمينان 95% معنادار ارزيابي شده است. بر اين اساس، تأثير هوش معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي با ميانجيگري شفقت به خود تأييد شده و نشان مي‌دهد که شفقت به خود نقش واسطه‌اي بين اين دو متغير ايفا مي‌کند؛ درنتيجه فرضيۀ پژوهش تأييد مي‌شود.
    شكل 1: مدل با نقش واسطه‌اي شفقت به خود در رابطۀ بين هوش ‌معنوي و بهزيستي روان‌شناختي با استفاده از ضريب اثر

    شكل 2: مدل با نقش واسطه‌اي شفقت به خود در رابطۀ بين هوش ‌معنوي و بهزيستي روان‌شناختي با استفاده از مقدارT-VALUE جدول 4: برآورد ضرايب رگرسيوني در روابط مستقيم مدل پژوهش
    روابط    ضريب اثر (بتا)    ميانگين نمونه    انحراف استاندارد    مقدار آزمون T    R2    سطح معناداري    نتيجة فرضيه
    هوش ‌معنوي    
    بهزيستي روان‌شناختي    249/0    242/0    050/0    005/5    532/0    001/0 P<    تاييد
    هوش ‌معنوي        شفقت به خود    408/0    412/0    058/0    063/7    167/0    001/0 P<    تاييد
    شفقت به خود        بهزيستي روان‌شناختي    365/0    360/0    055/0    608/6    532/0    001/0 P<    تاييد
    ضرايب اثر محاسبه‌شده در جدول (4) نشان‌دهندۀ مؤثر بودن يا نبودن هر مؤلفه است. با توجه به مقدار پي ـ‌ وليو تأثير هوش ‌معنوي بر شفقت به خود کمتر از 05/0 و با مقدار آزمون T برابر با 063/7 که بيشتر از مقدار بحراني 96/1 به‌دست آمد؛ بنابراين ضريب اثر 408/0 در سطح اطمينان 95% معنادار بوده، که نشان‌دهندۀ تأثير هوش معنوي بر شفقت به خود مي باشد.
    همچنين با توجه به مقدار پي ـ‌ وليو تأثير شفقت به خود بر بهزيستي روان‌شناختي کمتر از 05/0 و با مقدار آزمون T برابر با 608/6، که بيشتر از مقدار بحراني 96/1 به‌دست آمد؛ بنابراين ضريب اثر 365/0 در سطح اطمينان 95% معنادار شناخته شده، که حاکي از تأثير شفقت به خود بر بهزيستي روان‌شناختي است.
    و نهايتاً با توجه به مقدار پي ـ‌ وليو تأثير هوش ‌معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي کمتر از 05/0 و با مقدار آزمون T برابر با 005/5 که بيشتر از مقدار بحراني 96/1 به‌دست آمده است. تأثير هوش ‌معنوي بر بهزيستي روان‌شناختي نيز تأييد مي‌گردد.
    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف اين پژوهش تعیین نقش ميانجي شفقت به خود بين دو متغير هوش معنوي و بهزيستي روان‌شناختي بود. يافته‌ها نشان داد که شفقت به خود رابطۀ معناداري با هر دو متغير دارد و مي‌تواند به‌عنوان يک ميانجي مؤثر عمل کند. اين نتايج با تحقيقات پيشين ازجمله پژوهش‌هاي کولايي خدابخشي و ديگران (1398)، وضيع‌تن و ديگران (1402)، محمديان و ديگران (1399)، مندس کاناوارو و فريرا (2023) و بيتون و ديگران (2022) همسو است؛ براي مثال، پژوهش مندس کاناوارو و فريرا (2023) روي 221 دختر نوجوان پرتغالي نشان داد که شفقت به خود تأثير مثبتي بر بهزيستي روان‌شناختي دارد.
    در تبيين اين نتايج بايستي گفت که هوش معنوي با ارتقاي معناي شخصي، آگاهي متعالي و تفکر وجودي انتقادي به افزايش شفقت به خود کمک مي‌کند. اين هوش نگرشي جديد به جهان و درون فرد ايجاد کرده و چالش‌هاي هيجاني، رفتاري و شناختي را کاهش مي‌دهد. چنين تغييري به بهبود رابطۀ انسان با خودش که در مفهوم شفقت به خود تعريف شده است، منجر مي‌شود (کولايي خدابخشي و ديگران، 1398).
    از طرفي ديگر، اين افزايش شفقت به خود موجب تقويت مؤلفه‌هايي مانند مهرباني با خود و کاهش قضاوت‌هاي منفي مي‌شود. اين توانايي به فرد اجازه مي‌دهد تا در مواجهه با شکست‌ها، خود را قضاوت نکند و با مهرباني به ارتقاي توانايي‌هايش بپردازد؛ همچنين تجربۀ مشترک انساني به فرد کمک مي‌کند تا مشکلات خود را منحصر‌به‌فرد نداند و از احساس انزوا رهايي يابد. به اين ترتيب، هيجانات منفي کم‌رنگ شده و بهزيستي روان‌شناختي افزايش مي‌يابد (رفيعي، 1398).
    همچنين افرادي که شفقت به خود بالايي دارند، با مشکلات خود همانندسازي افراطي نمي‌کنند و به‌جاي نشخوار ذهني، مرزي ميان خود و مشکلاتشان ايجاد مي‌کنند. اين نگرش آنها را از مشکلات فراتر مي‌برد و احساس قدرت و ثبات بيشتري به آنها خواهد بخشيد (ذکاوتي، 1400).
    به‌صورت کلي و با مرور پژوهش‌ها در اين زمينه، مي‌توان گفت که با افزايش شفقت به خود ناشي از هوش معنوي، اين شفقت منجر به بهبود و ارتقاي شناخت‌ها، خلق و انگيزش و ويژگي‌هاي شخصيتي همچون تاب‌آوري شده و از اين طريق منجر به بهبود بهزيستي روان‌شناختي مي‌شود؛ به‌عنوان مثال، شفقت به خود منجر به افزايش خوش‌بيني و درنتيجه افزايش احتمال استفاده فرد از راهبردهاي مقابله‌اي کارآمد به‌منظور مقابله با چالش‌ها و هيجانات منفي مي‌شود. اين کاهش واکنش منفي به رويدادهاي زندگي، منجر به تغيير در شناخت‌هاي مرتبط با اين رويدادها همانند کاهش نشخوار ذهني و خودانتقادگري و همچنين کاهش خودارزيابي منفي و درنتيجه کاهش ترس از شکست و افزايش حس توانمندي براي حل مسئله مي‌شود (دشت‌بزرگي و همايي، 1396؛ فخريان، 2022). از طرفي ديگر، اين کاهش خودانتقادي ناشي از شفقت به خود، به فرد فرصت فهم الگوهاي هيجاني، شناختي و رفتاري درست و همچنين تاب‌آوري براي انطباق با شرايط جديد و اعتماد به توانايي خويش براي حل مشکلات را مي‌دهد (آکين، 2017؛ ماريس و فاتيا، 2024)، که همۀ اين عوامل به‌نوبۀ خود منجر به ارتقاي بهزيستي روان‌شناختي وي مي‌شود؛ يعني مي‌توان گفت که هوش معنوي، ديدي به انسان مي‌دهد که از طريق آن، دنيا را مکاني براي زيست بهتر مي‌بيند و شفقت افزايش يافته از اين هوش معنوي، ديدي به انسان مي‌دهد که از طريق آن، خود را موجودي شايستۀ زيست بهتر در اين دنيا مي‌بيند (زرين‌آبادي، 2020).
    در پايان و با توجه به يافته‌هاي پژوهش، برنامه‌ريزي براي ارتقاي مؤلفه‌هاي مؤثر بر بهزيستي روان‌شناختي همانند هوش معنوي و شفقت به خود در مراکز مشاوره مرتبط با طلاب همانند مراکز مشاورۀ حوزۀ علميۀ قم بايستي در دستور کار دست‌اندرکاران در اين زمينه قرار گيرد. همچنين لازم به ذکر است که اين پژوهش نيز همانند هر پژوهشي، محدوديت‌هاي خاص خود را داشت که از آن جمله مي‌توان به تعداد بالاي سؤالات پرسش‌نامه و درنتيجه عدم رغبت به تکميل آن و همچنين عدم آشنايي طلاب با روش‌هاي پژوهش تجربي اشاره کرد، که بايستي در پژوهش‌هاي بعدي مدنظر قرار گيرد.

    References: 
    • آقاجانی، سیف‌الله و صمدی‌فر، حمیدرضا (1398). همبستگی تندرستی معنوی با هوش معنوی و هوش هیجانی در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی. ارتقای سلامت، 8(4)، 1ـ7.
    • بهرامی، مهلا و دیگران (1400). بررسی گرایشات سلامت معنوی بر بهزیستی روان‌شناختی دانشجویان. رویکردی نو بر آموزش کودکان،3(3)، 1ـ5.
    • بیانی، علی‌اصغر و دیگران (1387). روایی و پایایی مقیاس بهزیستی روان‌شناختی ریف. روان‌پزشکی و روان‌شناسی بالینی ایران (اندیشه و رفتار)، 14(2)، 146ـ151.
    • پارگامنت، کنث آی. (2007). روان‌درمانگری یکپارچۀ معنوی. ترجمۀ علیرضا ظهیری، مسعود جان‌بزرگی و رضا کریم‌زاده. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • حاجی، جمال و دیگران (1401). بررسی نقش واسطه‌ای عزت نفس در رابطۀ بین بهزیستی روان‌شناختی با خودکارآمدی و امید تحصیلی دانش‌آموزان دختر متوسطۀ دوم. تدریس‌پژوهی، 10(4)، 118ـ142.
    • حسین‌پور، محمدحسن و دیگران (1394). بررسی چگونگی ارتباط هوش معنوی و هوش هیجانی با سلامت روان در دانشجویان. دانش و تندرستی. 10(2)، 11ـ17.
    • حیدری، صدیقه (1400). رابطۀ ذهن آگاهی و بهزیستی روان‌شناختی با میانجیگری سرمایه‌های روان‌شناختی. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی. دانشگاه پیام نور پاکدشت.
    • خانجانی، سجاد و دیگران (1395). ویژگی‌های روان‌سنجی نسخۀ ایرانی پرسش‌نامۀ شفقت به خود (فرم کوتاه). پژوهنده، 21(113)، 282ـ289.
    • دشت‌بزرگی، زهرا و همایی، رضوان (1397). رابطۀ شفقت خود، حمایت اجتماعی و امیدواری با تعلل‌ورزی تحصیلی دانشجویان پرستاری. راهبردهای آموزش در علوم پزشکی، 11(1)، 136ـ132.
    • ذکاوتی، فاطمه (1400). رابطۀ خودانتقادی با رفتارهای خودآسیب‌رسان با واسطه‌گری شفقت به خود و حرمت خود. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روان‌شناسی عمومی. دانشگاه خیام مشهد.
    • رستمی، مهدی و دیگران (1394). پیش‌بینی سلامت روان بر مبنای شفقت به خود هویت و خودشناسی دانشجویان. مشاوره و روان‌درمانی، 4(15)، 30ـ44.
    • رفیعی، محمدجواد (1398). پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی بر اساس شفقت به خود، تعلقات مادی و نیروی اراده در افراد مبتلا به دیابت. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد روان‌شناسی بالینی. دانشگاه شیراز.
    • طوسی، محمد بن حسن (۱۳۶۵). تهذیب الأحکام. تهران: دار الکتب الاسلامیه.
    • فولادی وندا، محمد (1399). آسیب‌شناسی خانواده واکاوی علل و عوامل. معرفت، 270 (29)، 45ـ58.
    • کریمی، علی و دیگران (1399). نقش علائم افسردگی، اضطراب و استرس در بهزیستی روان‌شناختی نوجوانان: اثر تعدیل‌کنندۀ جهت‌گیری دینی. پژوهان، 19(2)، 58ـ65.
    • کولایی خدابخشی، آناهیتا و دیگران (1398). ارتباط هوش ‌معنوی و هوش ‌هیجانی با شفقت به خود دانشجویان دختر رشتۀ پرستاری. آموزش در علوم پزشکی، 19(82)، 44ـ53.
    • مجلسی، محمدباقر (۱366). بحار الأنوار. بیروت: دار احیاء التراث العربی.
    • محمدیان، معصومه و دیگران (1399). بررسی رابطۀ بین شفقت به خود و هوش معنوی با رضایت زناشویی دانشجویان متأهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال. روان‌شناسی و علوم رفتاری ایران، 5(22)، 69ـ84.
    • ملکی تبریزی، میرزا جوادآقا (1385). رسالۀ لقاء الله. قم: آل علی(ع).
    • محدث نوری، حسین بن محمدتقی (1365). مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل. تهران: مؤسسة آل‌البیت(ع).
    • وضیع‌تن، مریم و دیگران (1402). نقش راهبردهای شفقت به خود و کمال‌گرایی در پیش‌بینی بهزیستی روان‌شناختی و فرسودگی تحصیلی در دانش‌آموزان استعدادهای درخشان. روان‌شناسی مدرسه، 12(2)، 126ـ138.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کیاماری، مهدی، گل محمدی، کریم.(1404) تدوین مدل بهزیستی روان‌شناختی طلاب علوم دینی بر اساس هوش معنوی با توجه به نقش واسطه‌ای شفقت به خود. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 18(2)، 107-120 https://doi.org/10.22034/ravanshenasi.2025.5001583

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مهدی کیاماری؛ کریم گل محمدی."تدوین مدل بهزیستی روان‌شناختی طلاب علوم دینی بر اساس هوش معنوی با توجه به نقش واسطه‌ای شفقت به خود". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 18، 2، 1404، 107-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کیاماری، مهدی، گل محمدی، کریم.(1404) 'تدوین مدل بهزیستی روان‌شناختی طلاب علوم دینی بر اساس هوش معنوی با توجه به نقش واسطه‌ای شفقت به خود'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 18(2), pp. 107-120

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    کیاماری، مهدی، گل محمدی، کریم. تدوین مدل بهزیستی روان‌شناختی طلاب علوم دینی بر اساس هوش معنوی با توجه به نقش واسطه‌ای شفقت به خود. روان‌شناسی و دین، 18, 1404؛ 18(2): 107-120