پرسشنامۀ سلامت روان بر اساس مدل مفهومی «سلامت روان اسلامی»
Article data in English (انگلیسی)
- Ayers, S., Pickering, A. D. (2001). Do women get posttraumatic stress disorder as a result of childbirth? A prospective study of incidence. Birth, 28(2), 81-111.
- Azzi, V., Iskandar, K., Obeid, S. & Hallit, S. (2022). Parental divorce and smoking dependence in Lebanese adolescents: the mediating effect of mental health problems. BMC pediatrics, 22(1), 471.
- Corsini, R. J. (1999). The dictionary of psychology. Philadelphia: PA: Psychology Press.
- Daaleman, T. P.; Frey, B. B. (2004). The Spirituality index of well-being: A new instrument for health-related quality of life research. Annals of Family Medicine, 2, 499-503.
- Dimateo, M. Robin (1387 AP). Health Psychology. (M. Kaviani et al., Trans.). Tehran: Samt.
- Frankel, V. E. Search for meaning by man. (1996). Trans: Maarefi A. Tehran: University Press of Tehran.
- Groth-Marnat, G. (2010). Handbook of psychological assessment. Trans: Sharifi HP, Nikkho MR. Tehran: Sokhan.
- Keyes, L. M. (2005). Mental Illness and/or Mental Health? Investigating Axioms of the Complete State Model of Health. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 73(3), 539-548.
- Keyes, L. M. & Michalec, B. (2009). Mental Health”, In: Shane J. Lopez (Ed.), Encyclopedia of positive psychology, Blackwell Publishing Ltd.
- Koenig, H. G. & Al-Shohaib, S. (2014). Health and Well-Being in Islamic Societies: Background, Research, and Applications, Springer International Publishing Switzerland.
- Nolen-Hoeksema, S. (2011). Abnormal Psychology, Fifth Edition, The McGraw-Hill Companies, Inc.
- Rogers, A. & Pilgrim, D. (2014). A Sociology of Mental Health and Illness, Fifth Edition, McGraw-Hill Education, Open University Press.
- Scheid, T.L. & Brown, T. N. (2010). Approaches to Mental Health and Illness: Conflicting Definitions and Emphases, In: Scheid, Teresa L. and Brown, Tony N. (Eds.), A Handbook for the Study of Mental Health, Second Edition: Social Contexts, Theories, and Systems (1-6), Cambridge University Press.
- Timpano, K. R., Schmidt, N. B. (2013). The relationship between self-control deficits and hoarding: a multimethod investigation across three samples. Journal of Abnormal Psychology, 122(1), 13-25.
<p>پرسشنامۀ سلامت روان بر اساس مدل مفهومي «سلامت روان اسلامي»<br />
حميد رفيعيهنر/ استاديار روانشناسي پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامي hamidrafii2@gmail.com<br />
فاطمه احمدي / دانشجوي دکتري روانشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ahmadifateme@rihu.ac.ir<br />
رقيه شکوهي/ دانشجوي دکتري روانشناسي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه rshokoohi@rihu.ac.ir<br />
دريافت: 15/12/1403 ـ پذيرش: 22/02/1404<br />
چکيده<br />
روانشناسان دين معتقدند اديان ازجمله اسلام تبيينهايي در زمينۀ سلامت روان داشته و انديشمندان ديني با استفاده از مباني خود به طرح مدلهايي پرداختهاند. پژوهش حاضر با هدف ساخت، رواسازي و اعتياريابي مقياس سنجش سلامت روان بر اساس مدل مفهومي رفيعيهنر براي سلامت روان اسلامي انجام شد. در مدل مفهومي که پرسشنامۀ حاضر بر اساس آن ساخته شده است، سه مضمون كليدي «توانايي» «مهارگري توحيدي» و «سازشپذيري توحيدي» بهعنوان مؤلفههاي مدل اسلامي سلامت روان تعيين شد. روش پژوهش اين مطالعه پيمايشي و جامعۀ آماري بزرگسالان بالاي 16 سال بود. در اين پژوهش از نمونهگيري در دسترس استفاده شد. براي بررسي روايي محتوا نظرات ده نفر از کارشناسان استخراج گرديد و همۀ گويههايي که CVR آنها کمتر از 99/0 و CVI آنها کمتر از 79/0 بود، حذف شدند. در نهايت 190 نفر بهعنوان نمونۀ آماري در نظر گرفته شدند. بر اساس تحليل عامل اکتشافي چهار عامل سازشپذيري، انگيزش، مهارگري و شناخت استخراج گرديد. در مجموع عاملهاي استخراجشده توانستند 71/50 درصد از واريانس کل آزمون را تبيين کنند. آلفاي کرونباخ براي اين مقياس برابر با 941/0 بود؛ همچنين ضريب گاتمن برابر با 88/0 بود. اين مقدار نشاندهندۀ پايايي قابل قبول و رضايتبخش اين مقياس است. سپس با استفاده از ضريب اسپيرمن ـ براون، پايايي کل مقياس بر اساس همبستگي بين دو نيمه تخمين زده شد. مقدار ضريب اسپيرمن ـ براون برابر با 89/0 بهدست آمد. پيشنهاد ميگردد که متخصصان سلامت روان از طريق استفاده از اين ابزار بومي جهت ارتقاي سلامت روان گامهاي مؤثري بردارند.<br />
کليدواژهها: ساخت پرسشنامه، سلامت روان، مدل مفهومي، سلامت روان اسلامي. <br />
<br />
مقدمه<br />
موضوع سلامت روان يکي از مهمترين دغدغههاي مشترک همۀ افراد بشر از گذشته تا کنون بوده است، ليکن بايد به آن بهعنوان يک موضوع مبنايي و بنيادي جهت ايجاد آرامش و امنيت رواني نگريسته شود. کارشناسان سازمان بهداشت جهاني، سلامت روان را قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران، تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي بهطور منطقي، عادلانه و مناسب تعريف کرده و بر اين باورند که سلامت روان صرفاً نداشتن بيماريهاي رواني نيست، بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربيات زندگي بهصورت انعطافپذير و معنادار است (صالحي و ديگران، 1386). براي مفهوم لغوي سلامت معاني متعددي بيان شده است؛ ازجمله در لغتنامۀ دهخدا به بيگزند و بيعيب شدن اشاره شده است (دهخدا، 1377). در فرهنگ معين نيز براي مفهوم سلامت مواردي همچون رهايي يافتن، نجات يافتن، امنيت، عافيت و تندرستي، نجات، رستگاري، خلاص از بيماري، شفا و آرامش، صلح و تندرستي ذکر شده است (معين، 1363). سلامت روان، مجموعهاي از ويژگيهايي است که در برابر حوادث فشارزاي زندگي بهعنوان سپري محافظ عمل کرده و کمک ميکند که افراد در اين موقعيتها کارکرد بهتري داشته باشند. سلامت روان زمينۀ رشد مهارتهاي فکري و ارتباطي را فراهم ساخته و سبب رشد عاطفي، انعطافپذيري و عزت نفس افراد ميشود (Azzi et al, 2022). افراد با سلامت روان ويژگيهايي دارند که شامل پذيرش و دوست داشتن خويشتن است .پاسخگويي به نيازها و مواجهۀ مناسب با انتظارات زندگي و مديريت چالشها بخشي از سلامت رواني ميباشد. اهميت سلامت روان و تأثير شگرف آن بر ابعاد ديگر سلامت انکارناپذير است (سليمي و ديگران، 1397).<br />
تا اواخر قرن بيستم معيار روشني براي تشخيص و مطالعۀ سلامت روان وجود نداشت و دانش تجربي بيشتر سلامت رواني را بهعنوان فقدان آسيب رواني قلمداد کرده بود (کيز، 2005). البته پيش از اين سلامت روان در قالب بهنجاري مورد توجه روانشناسان قرار گرفته و چهار برداشت از بهنجاري و نابهنجاري معرفي شده بود (ديدگاه آماري، ديدگاه آرماني، حضور رفتارهاي خاص و شناختهاي تحريفشده) (راجرز و پيلگرايم، 2014). در سال 2004 سازمان بهداشت جهاني با تمرکز بر موضوع توانمندي افراد در تعريف سلامت روان آن را بهعنوان وضعيت بهزيستي که فرد تواناييهاي خود را محقق کند، بتواند با فشارهاي عادي زندگي مقابله کند، بتواند بهطور مولد و کارآمد کار کند و بتواند با جامعة خود مشارکت کند، تعريف کرد (کيز و ميچالک، 2009). علاوه بر تعريف سلامت روان، روانشناسان به موضوع دو مقولگي يا پيوستاري بودن سلامت ـ بيماري نيز توجه کردهاند (شيد و برون، 2010). رويکردهاي روانشناختي در سالهاي اخير به سمت مدل پيوستاري در سلامت رواني حرکت کرده است و عموماً سلامت و بيماري را دو قطب متضاد يک پيوستار تلقي کردهاند (نولن هوکسما، 2011). البته جنبشهاي جديد در روانشناسي همچون روانشناسي مثبتنگر با رد تک پيوستاري بودن، سلامت روان را حالتي مرکب از دو بعد فقدان بيماري رواني و حضور بهزيستي سطح بالا دانستهاند (رفيعيهنر، 1397، به نقل از: کيز و ديگران، 2002).<br />
در دهۀ گذشته نقش دين و معنويت در تبيين سلامت روان مورد توجه ويژه قرار گرفته است (کوئنيگ و الشهيب، 2014). روانشناسان دين معتقدند اديان، ازجمله دين اسلام تبيينهايي در زمينۀ سلامت روان داشته و انديشمندان ديني با استفاده از مباني خود به طرح ايدهها و مدلهايي در اين زمينه پرداختهاند؛ ازاينرو بررسي مفهوم سلامت روان از نگاه دين اسلام موضوع مورد توجه خواهد بود (رفيعيهنر، 1397، به نقل از: نلسون، 2009).<br />
رفيعيهنر (1397) در بررسي نسبتاً مفصل خود در پيشينههاي پژوهشي در زمينۀ سلامت روان از منظر اسلامي حدود 12 مطالعه در جهان اسلام و ايران را شناسايي کرده که اولاً با روششناسي مشخص و منسجمي وارد تبيين حوزۀ سلامت روان در اسلام نشدهاند؛ ثانياً اکثر اين مطالعات اقدام به ارائۀ مدل براي سلامت روان نکردهاند و ثالثاً منابع اسلامي در مطالعات جهان اسلام صرفاً آيات قرآن و در نهايت روايات نبوي بوده است و از منابع غني روايي شيعي کمتر استفاده شده است. در تحقيقات ايراني نيز برخي از مطالعات با استفاده از تنوعي از مفاهيم غيرهمسو بهعنوان مؤلفههاي سلامت روان در پي ارائۀ تعريف برآمدهاند، اما جستوجوي جامعي در تمامي اين تحقيقات در مفاهيم حوزۀ سلامت و بيماري انجام نشده است؛ درنتيجه به يافتههاي غير کاملي دست يافتهاند؛ ازاينرو محقق مذکور با ارائۀ مدل مفهومي «سلامت روان بر اساس مفاهيم سلامت و مرض مطابق منابع اسلامي» در تلاش بوده تا خلأها و نقصهاي پژوهشهاي پيشين را جبران کرده و يک مدل قابل استناد به منابع دين را ارائه دهد.<br />
در اين مدل مفهومي با استفاده از ارتباطشناسي، پنج مفهوم حوزۀ سلامت و پنج مفهوم حوزۀ بيماري در منابع اسلامي، سه مضمون كليدي «توانايي» «مهارگري توحيدي» و «سازشپذيري توحيدي» بهعنوان نقطۀ ثقل يا اشتراكي اين مفاهيم استنباط شده، و عملاً بهعنوان مؤلفهها يا ملاکهاي مدل اسلامي سلامت روان تعيين شده است. منظور از مهارگري توحيدي واداشتن خود به اعمال همراستا با هدف متعالي و مهار خود از اعمال معارض با هدف متعالي است و منظور از سازشپذيري توحيدي تحمل كردن، كنار آمدن و سازش با سختيها با انگيزۀ الهي است كه هر دوي اينها نيازمند تواناييهايي است كه فرد سالم از آن برخوردار است (رفيعيهنر، 1397، به نقل از: نلسون، 2009). اين مدل مفهومي در شکل ذيل بهصورت خلاصه آورده شده است.<br />
تصوير 1: مدل مفهومي «سلامت روان بر اساس مفاهيم سلامت و مرض مطابق منابع اسلامي»<br />
در اين مدل مفهومي ملاک خودمهارگري توحيدي و سازشپذيري توحيدي با محوريت توانايي فرد به شرح ذيل تعيينکنندۀ سنخ سلامت فرد خواهد بود (رفيعيهنر، 1397):<br />
الف) درصورتيکه فرد در هيچکدام از دو ملاک خودمهارگري و سازشپذيري توحيدي توانايي لازم را نشان ندهد، بايد از سنخ عدم سلامت، يعني مرض کامل سخن گفت. اين دسته از افراد در انتهاي قطب مرض قرار داشته و احتمالاً به آسيبهاي عميق شخصيتي همچون نفاق، خباثت و ستيزهجويي هوشيارانه با يک آرمان مقدس مبتلا هستند؛<br />
ب) در صورت توانايي در کسب يکي از ملاکها، دو سنخ سلامت ناکامل قابل تصور خواهد بود؛ يعني ممکن است فرد توان مهارگري خود در عرصۀ معيارهاي توحيدي و پايبندي به آنها را داشته باشد، اما قادر به سازش با سختيها و رويدادهاي تنشزاي بهوجودآمده نباشد؛ يا قادر به انجام آن بوده، اما انگيزۀ او دروني و الهي نباشد؛ همچنين ممکن است قدرت سازشپذيري بالا داشته باشد، اما در خودمهارگري در عرصۀ معيار الهي دچار مشکل باشد. با نگاه پيوستاري اين افراد هرچند بهرههايي از سلامت را ميتوانند داشته باشند، اما از سلامت کامل برخوردار نخواهند بود؛<br />
ج) اگر فرد توانايي لازم جهت مجهز شدن به هر دو ملاک را کسب نمايد، در اين صورت با يک نگاه پيوستاري دو سنخ سلامت و سلامت کامل (طهارت) را ميتوان به تصوير کشيد.<br />
در نهايت بر اساس مدل مذکور سلامت روان را بايد «توانايي فرد در مهارگري توحيدي و توانايي او در سازش توحيدي» تلقي كرده، و عدم سلامت را «نارسا ـ توانمندي فرد در مهارگري توحيدي و نارسا ـ توانمندي او در سازش توحيدي» در نظر گرفت. بنابراين سازشپذيري توحيدي (بهواسطۀ توانايي در برابر مصيبتها) و مهارگري توحيدي (واداشتن خود به اعمال همراستا با هدف متعالي و مهار خود از اعمال معارض با هدف متعالي) دو محور سلامت در نگاه اسلام خواهند بود.<br />
تا کنون ابزارهاي متعددي براي سنجش سلامت روان طراحي شدهاند؛ مانند پرسشنامۀ سلامت روان عمومي (GHQ) که بهعنوان يک ابزار غربالگري براي تعيين اختلالات روانپزشکي خفيف استفاده ميشود (آيرز و پيکرينگ، 2001)، فهرست نشانههاي بيماري 90 تجديدنظرشده (SCL90) که براي سنجش نوع و شدت نشانههاي مراجع بهکار ميرود (گروث مارنات، 2010)، مقياس جامع نشانههاي سلامت رواني Keys که در ايران استانداردسازي شده است (جوشانلو و ديگران، 1384) و پرسشنامۀ کيفيت زندگي سازمان بهداشت جهاني که ويژگيهاي روانسنجي آن در ايران مورد بررسي قرار گرفته است، ميتوان اشاره کرد (منتظري و ديگران، 1383).<br />
ديدگاههاي مختلفي در رابطه با مفهوم سلامت و معنويت وجود دارد و ابزارهاي گوناگوني جهت سنجش آن تدوين شده است. براي مثال پارگامنت 25 پرسشنامه را از سال 1968ـ2005 گزارش کرده است که ميتوان از آنها بهعنوان پيشينۀ پرسشنامههاي ديني و معنوي ياد کرد. در ميان اين پرسشنامهها علاوه بر ابعاد معنوي سالم، مشکلات معنوي نيز سنجيده شده است. درست است که اين نوع پژوهشها ارزش باليني بسياري دارند، اما اغلبشان بر اساس فرهنگ مسيحي و يهودي شکل گرفتهاند. پولوتزين و اليسون در سال 1983 پرسشنامهاي در اين زمينه تدوين کردند که شامل 10 سؤال سلامت مذهبي يا معنوي و 10 سؤال سلامت جسمي است (اسکندري و ديگران، 1400، به نقل از: اليسون، 1983). در سال 2004 پرسشنامۀ شاخص معنوي سلامت توسط دائلمن و فري منتشر شد. اين پرسشنامه حاوي سؤالاتي در مورد افسردگي، توانايي روش حل مسئله و مهارتهاي زندگي است (دائلمن، 2004).<br />
در چند دهۀ گذشته در ايران، پژوهشگران مسلمان با دغدغۀ اسـلاميسازي و بوميسازي روانشناسي بر اساس منابع و انديشۀ اسلامي اقدام به بازبيني يا طراحي مقياسهايي کردهاند (رفيعيهنر و حسن آبادي، 1401). در ادامه به چند مورد از اين مقياسها که بهنحوي به حوزۀ سلامت روان از منظر اسلامي مرتبط هستند، اشاره خواهد شد. ازجمله مقياس سنجش صبر (حسـين ثابـت، 1387؛ خرمايي و ديگران، 1393؛ اميري و ديگران، 1395)، آزمون سنجش حسادت (وليزاده و آذربايجاني، 1389)، مقيـاس خودمهارگري (رفيعيهنر و ديگران، 1393)، مقياس اميد (خليليان شـلمزاري و ديگران، 1392)، پرسشنامۀ کرامت نفس (حيدري و ديگران، 1396)، مقياس تکبر ـ تواضع (هراتيان و ديگران، 1392)، پرسشنامۀ حزم (خاکبازان و رفيعيهنر، 1394)، پرسشنامۀ شجاعت (خوشخرام و ديگران، 1396)، مقياس تنظيم رغبت (عبدي و ديگران، 1396)، پرسشنامۀ انسان کامل (بشيري و ديگران، 1399)، پرسشنامۀ سنجش خودفريبي بر اساس منـابع اسـلامي (عزتطلب مقدم و ديگران، 1397)، پرسشنامۀ مسئوليتپذيري چندبعدي بر مبناي متون اسلامي (احمدي آخورمه و ديگران، 1392)، ابزار سنجش سلامت معنوي مبتنيبر متون اسلامي (اسکندري و ديگران، 1400)، سلامت معنوي روابط زوجين بر اساس متون اسلامي (حافظي و ديگران، 1401)؛ همچنين ابوالمعالي الحسيني و موسيزاده در سال 1396 در پژوهش خود با عنوان ساخت و استانداردسازي پرسشنامۀ سلامت روان بر اساس آموزههاي اسلامي به ساخت ابزار براي سنجش سلامت روان با توجه به آموزههاي اسلامي اقدام کردند. با وجود تمام آنچه ذکر شد از يکسو مقياسهايي که در پي سنجش سلامت روان بر مبناي منابع اسلامي باشند، بسيار محدود بوده؛ و از سوي ديگر طبق بررسي پژوهشگران (رفيعيهنر و حسنآبادي، 1401) بخش زيادي از مقياسهاي اسلامي طراحيشده در ايران، فاقد يک مبناي نظري مورد اعتنا بوده، و يا مورد توجه طراحان مقياسها قرار نگرفته است؛ اين در حالي است که طبق معيارهاي پذيرفتهشده در حوزۀ روانسنجي (رفيعيهنر و حسنآبادي، 1401، به نقل از: ماکينک، تِروي، پاتريک و ديگران، 2010)، وجود يک نظريه يا مدل مفهومي پايه براي طراحي ابزار سنجش لازم خواهد بود. با توجه به آنکه در مدل «سلامت روان بر اساس ارتباطشناسي مفاهيم سلامت و مرض در منابع اسلامي (رفيعيهنر، 1397) سعي شده با روششناسي نسبتاً مشخص و منسجم حوزۀ سلامت روان در منابع اسلامي مفهومشناسي شود و براي ارائۀ اين مدل علاوه بر آيات قرآن و روايات نبوي، به منابع غني روايي شيعي نيز توجه شده است، به نظر ميرسد ميتواند مبناي طراحي يک مقياس در حوزۀ سلامت روان قرار بگيرد؛ ازاينرو هدف پژوهش حاضر، ساخت پرسشنامۀ سنجش سلامت روان مطابق با مدل اسلامي مذکور ميباشد.<br />
روش پژوهش<br />
پژوهش حاضر در زمرۀ پژوهشهاي پيمايشي است كه به لحاظ هدف در پژوهشهاي كاربردي و به لحاظ شيوۀ گردآوري دادهها از نوع توصيفي است. جامعۀ آماري اين مطالعه را همۀ بزرگسالان بالاي 16 سال ايراني در سال 1403 که به فضاي مجازي دسترسي داشتند، تشكيل ميدهند. در اين پژوهش براي انتخاب نمونۀ آماري از روش نمونهگيري در دسترس استفاده شد. در نهايت 190 نفر از پاسخدهندگان به پرسشنامه كه در دامنۀ سني 16ـ40 سال قرار داشتند، بهعنوان نمونۀ آماري در نظر گرفته شدند. براي جمعآوري دادهها، ابتدا با كمک نرمافزار ساخت پرسشنامۀ آنلاين (با امكان فعالسازي و توزيع همزمان تعداد نامحدود) پرسشنامه طراحي شد؛ سپس لينک پرسشنامۀ محقق ساخته «سلامت روان بر اساس منابع اسلامي» از طريق ايتا، واتساپ و تلگرام در گروههاي علمي و آموزشي دانشجويي ارسال شد و در اختيار افراد نمونه که همگي از دانشجويان بودند قرار گرفت. تكميل پرسشنامه هم بدين صورت بود كه هر فرد بعد از پاسخدهي به هر سؤال امكان ويرايش آن را هم داشت و بعد از پاسخگويي به سؤالات و زدن گزينۀ تأييد نهايي به ارسال پاسخها اقدام ميكرد. پاسخنامۀ هر آزمون در مقابل هر سؤال طراحي شده، يک طيف پنجگزينهاي براي پاسخدهي طراحي شد که گزينهها شامل «کاملاً موافقم» (5)، «موافقم» (4)، «نظري ندارم» (3)، «مخالفم» (2)، «کاملاً مخالفم» (1) بود.<br />
در نهايت دادهها در دو بخش توصيفي (جدول توزيع فراواني و درصد فراواني) و استنباطي (ساختار عاملي) با استفاده از نرمافزار SPSS 24 مورد تجزيهوتحليل قرار گرفتند. پس از اطمينان از توانايي تحليل عاملي اکتشافي، فرايند انجام تحليل آغاز شد. تحليل اكتشافي آزمون با شيوۀ تحليل مؤلفههاي اصلي و با استفاده از چرخش واريماكس صورت گرفت؛ همچنين براي محاسبۀ ضريب همساني دروني يا اعتبار از محاسبۀ آلفاي کرونباخ استفاده شد.<br />
يافتههاي پژوهش<br />
دادههاي جمعيتشناختي نشان ميدهد از ميان 190 نفر شرکتکننده در پژوهش، 155 نفر خانم (6/81 درصد) و 35 نفر (4/18 درصد) آقا بودند. 148 نفر متأهل (9/77) و 42 نفر مجرد (1/22) بودند؛ همچنين 24 نفر داراي تحصيلات دکتري (6/12 درصد)، 74 نفر کارشناسي ارشد (9/38 درصد)، 39 نفر کارشناسي (5/20 درصد)، 15 نفر کارداني (9/7 درصد) و 38 نفر ديپلم و پاييينتر (20 درصد) بودند.<br />
هدف از اين پژوهش ساخت پرسشنامۀ سلامت روان بر اساس مدل مفهومي سلامت روان اسلامي بود که به اين منظور بر اساس مدل مفهومي مذکور مادههاي فرم اولية پرسشنامه طراحي شد و پس از چند مرحله ويراستاري 81 ماده باقي ماند. پس از بررسي نظر متخصصان در مورد روايي محتوايي گويهها، همۀ گويههايي که ميزان مربوط بودن آنها از نظر داوران (4 نفر دانشجوي دکتري روانشناسي و داراي تحصيلات حوزوي و يک نفر دانشآموختۀ سطح 4 حوزه) تأييد نشده بود؛ يعني نمرۀ نهايي CVR آنها پس از محاسبۀ داوران کمتر از 99/0 و يا نمرۀ نهايي CVI آنها کمتر از 79/0* بود و در پايان پس از تقليل گويهها، فرم نهايي با 48 سؤال مورد تجزيهوتحليل اکتشافي قرار گرفت.<br />
براي اينکه مشخص شود آيا ماتريس همبستگي تفاوت معناداري با ماتريس با همبستگي صفر دارد و بر اين اساس انجام تحليل عاملي قابل توجيه باشد، از آزمون کروي بودن بارتلت و شاخص کفايت نمونهبرداري استفاده شد که ميزان آن برابر با 91/0 و با درجۀ آزادي 1128 در سطح 0001/0>p معنادار است (جدول 1)؛ بنابراين انجام تحليل عاملي اکتشافي مناسب است.<br />
جدول1: آزمون محاسبۀ KMO و کرويت بودن بارتلت<br />
سنجش کفايت نمونهگيري 91/0<br />
آزمون کروي بودن بارتلت مجذور ک<br />
ي اسکوئر 52/5348<br />
درجۀ آزادي 1128<br />
سطح معناداري 000/0<br />
در اولين مرحلۀ تحليل عاملي اکتشافي با ارزش بالاي 1 و بار عاملي پيشفرض نرمافزار SPSS، 10 عامل مختلف بهدست آمد که در مجموع 28/66 درصد واريانس را تبيين مينمود، اما مشاهده شد درصد بالايي از گويهها در اين عوامل تکرار شده و از سوي ديگر برخي از عوامل با تعداد گويۀ محدودي نمايش داده ميشود ـ گاهي کمتر از سه گويه ـ که منطقاً نميتوانست تشکيل يک عامل مستقل را بدهد؛ بنابراين تصميم گرفته شد مبتنيبر کتابهاي روانسنجي (گال و ديگران، 1383) بار عاملي 3/0 تعيين شود. با اين کار بخشي از مشکل حل شد، اما همچنان عواملي وجود داشتند که گويههاي بسيار کمي در آنها قرار ميگرفت. با شمارش بارهاي عامل و با توجه به نمودار سنگريزه (شکل 2) که در تحليل عاملي بهدست ميآيد، مشخص شد که در نهايت چهار عامل از آزمون قابل بازشناسي است که تعداد عناصري که بار عاملي بالاي 30 درصد دارند نيز در آنها جمع شده است. در تحليل نهايي، تحليل عاملي تجويزي، با درخواست چهار عامل مورد تجزيهوتحليل قرار گرفت. اين چهار عامل با هم 71/50 درصد واريانس را تبيين ميکنند.<br />
شکل2: نمودار سنگريزۀ عاملهاي استخراجشده<br />
در اين مطالعه، بهمنظور ايجاد انسجام مفهومي در هر عامل، در دستهبندي گويههاي پرسشنامه با توجه به مباني نظري مدل، تغييراتي داده شد. اين امر به تقويت روايي سازه و تفسير دقيقتر نتايج کمک ميکند؛ همچنين باعث ميشود ارتباط بين گويهها و مفاهيم نظري مدل، بهخوبي حفظ شود. جدول (2) گويهها و بار عاملي هريک از عوامل را نشان ميدهد. عامل اول بيشترين گويهها را دارد که بيانگر توانايي و سازشپذيري فرد در برابر مصيبتهاست؛ بنابراين با عنوان «سازشپذيري» نامگذاري شد. عامل دوم بيشتر گويههايي را پوشش ميدهد که بيانگر شناخت انگيزههاي حال، گذشته و آيندۀ فرد است؛ بنابراين «انگيزش» نامگذاري شد. عامل سوم به واداشتن خود به اعمال همراستا با هدف متعالي و مهار خود از اعمال معارض با هدف متعالي ميپردازد؛ بنابراين «مهارگري» ناميده شد و در نهايت عامل چهارم که آگاهي از توانمنديها و ضعفهاي خود، شناخت و آگاهي از وجود رابطۀ دائمي انسان با خدا، شناخت هدف متعالي و موانع دستيابي به آن و شناخت وضعيت کنوني خود را مد نظر قرار ميدهد، «شناخت» ناميده شد.<br />
جدول 2: پرسشنامۀ سلامت روان بر اساس مدل مفهومي «سلامت روان اسلامي»<br />
عامل اول: سازشپذيري عامل اول عامل دوم عامل سوم عامل چهارم<br />
4. من همواره با خداوند در ارتباطم. 377/0 <br />
5. اگرحواسم به اين باشدکه من ارتباط دائم با خدا دارم، مشکلات زندگي کمتر رنجم ميدهد. 671/0 <br />
9. پيش از اقدام به عمل، ابعاد مختلف آن را بر اساس معيارهاي الهي بررسي ميکنم. 433/0 <br />
13. انگيزۀ الهي باعث ميشود مسئوليت خودم در زندگي روزمره را بپذيرم و از زير بار آن شانه خالي نکنم. 546/0 <br />
16. انگيزۀ الهي باعث ميشود از انجام برخي از فعاليتها با وجود منافع مادي که در آينده برايم دارند، چشمپوشي کنم. 634/0 <br />
26. حرام و حلال بودن خوراکيها و نوشيدنيها برايم اهميتي ندارد. 380/0 <br />
32. اتفاقات ناگهاني را قضا و قدر الهي ميدانم و تلاش ميکنم با آنها سازگار شوم. 446/0 <br />
33. توکل و يادخدا باعث ميشود که باور داشته باشم توانايي سازگاري با مشکلات و حل مسائل را دارم. 726/0 <br />
34. در مشکلات به خير و صلاح الهي باور دارم. 759/0 <br />
36. چون به حضور خدا باور دارم، در مواجهه با حوادث ناگهاني ميتوانم افکار، احساسات و رفتارم را مديريت کنم. 711/0 <br />
37. در مشکلات و حوادث ناخواسته ياد خداوند تسکينم ميدهد. 813/0 <br />
38. در هنگام سختيها اميدم به رحمت الهي مرا نسبت به حل مسئله اميدوار ميکند. 784/0 <br />
39. مشکلاتي را که در روند زندگي با آنها مواجه ميشوم، تحمل ميکنم چون به رشد معنوي و تعالي من منجر ميشود. 632/0 <br />
40. انگيزۀ الهي باعث ميشود در مواجهه با حوادث ناگهاني، انعطافپذيرتر عمل کنم. 741/0 <br />
42. تمام دردسرهاي من به خاطر رفتارهاي خودم است. 401/0 <br />
43. يکسري از کوتاهيها باعث شده الان دچار درسرهايي در زندگي شدهام. 375/0 <br />
45. پس از يک گناه، بخشش خداوند مرا اميدوار ميسازد تا آن را جبران کنم. 636/0 <br />
46. سعي ميکنم همواره مراقب رفتارهايم باشم تا به گناهي مرتکب نشوم. 656/0 <br />
47. پس از انجام يک رفتار ناسالم، به سرعت سعي ميکنم آن را اصلاح کنم. 542/0 <br />
عامل دوم: انگيزش <br />
6. سعي ميکنم انتخابهايم در راستاي رسيدن به اهداف متعالي و سعادتم باشد. 643/0 <br />
7. سعي ميکنم از انجام کارهايي که مرا از اهداف متعالي و سعادتم دور ميکند، بپرهيزم. 590/0 <br />
11. نسبت به اعمال و رفتارگذشتهام بيتفاوت نيستم و غالباً در پي اصلاح آنها برميآيم. 599/0 <br />
12. در تصميماتم تجربههاي گذشته نقش اثرگذار و جدّي دارند. 584/0 <br />
14. چون الان حضور خدا را حس ميکنم خودم را در امور مختلف کنترل ميکنم. 540/0 <br />
15. در درون خود احساس ارزشمندي و کرامت و بزرگواري ميکنم. 507/0 <br />
17. انگيزۀ الهي باعث ميشود رضايت خدا را در برنامهريزيهايم براي آينده در محوريت قرار دهم. 437/0 <br />
18. من به اميد آيندۀ خوب، اين روزها حال خوبي دارم. 404/0 <br />
19. ياد خدا باعث ميشود از فکر کردن به گناه بپرهيزم. 346/0 <br />
28. من با ياد خدا بهتر ميتوانم عصبانيتم را کنترل کنم. 321/0 <br />
29. رفتارهاي سالم را هرچند به ظاهر برايم دشوار باشد انجام ميدهم. 498/0 <br />
30. اگر بدانم کاري باعث رشد و تعالي من ميشود در برابر سختيهاي آن شکيبا هستم. 485/0 <br />
41. وقتي به نعمتهاي خدادادي توجه دارم، کمتر دچار امور ناپسند ميشوم. 309/0 <br />
44. سعي ميکنم همواره مراقب انگيزهها و اميالم باشم تا دچار رفتار ناسالم نشوم. 359/0 <br />
48. از اشتباهات گذشتهام درس گرفتهام و آنها را تکرار نکردهام. 561/0 <br />
عامل سوم: مهارگري <br />
20. به سرعت عصباني ميشوم. 694/0 <br />
21. تا با چيز جذابي مواجه ميشوم، کنترلم را از دست ميدهم. 693/0 <br />
22. تا فکري به سرم مي افتد ميخواهم آن را انجام دهم. 590/0 <br />
23. کنترل زبانم را دارم. 345/0 <br />
24. هرچه تلاش ميکنم موفق نميشوم بدگويي پشت سر مردم را ترک کنم. 608/0 <br />
25. چشمانم را نميتوانم کنترل کنم. 652/0 <br />
27. مقاومت در برابر تمايلات نامشروع جنسي برايم سخت است. 478/0 <br />
31. برنامهريزيهاي من چندان دوام ندارد. 407/0 <br />
عامل چهارم: شناخت <br />
1. از توانمنديهاي خودم آگاهم. 687/0<br />
2. نقاط ضعفم را بهخوبي ميشناسم. 617/0<br />
3. اگر اراده کنم، قادر خواهم بود زندگيام را تغيير دهم. 656/0<br />
8. آگاهم از اينکه براي چه چيزي زندگي ميکنم. 347/0<br />
10. پس از انجام اعمالم، به بررسي نتايج آنها ميپردازم. 301/0<br />
35. در مشکلات سعي ميکنم به معناي آنها پي ببرم و از اين معنا براي رشد و تعالي خود استفاده کنم. 458/0<br />
جدول (3) آلفاي کرونباخ کل آزمون و نيز عوامل چهارگانه را نشان ميدهد. بر اساس اين جدول ضريب همساني دروني کل آزمون برابر (941/0)، ضريب همساني دروني عامل سازش با 19 گويه (914/0)، ضريب همساني دروني عامل انگيزش با 15 گويه (906/0)، ضريب همساني دروني عامل مهارگري با 8 گويه (755/0)، ضريب همساني دروني عامل کنترل با 6 گويه (732/0) محاسبه شد. ساير ضرايب در جدول (3) نشان داده شده است.<br />
جدول3: آزمون همساني دروني عوامل (آلفاي کرونباخ)<br />
عامل تعداد گويه تعداد آزمودني آلفاي کرونباخ<br />
سازش 19 190 914/0<br />
انگيزش 15 190 906/0<br />
مهارگري 8 190 755/0<br />
شناخت 6 190 732/0<br />
کل 48 190 941/0<br />
بهمنظور بررسي پايايي مقياس «سلامت روان بر اساس منابع اسلامي» از ضريب گاتمن و ضريب اسپيرمن ـ براون استفاده شد. نتايج نشان داد که ضريب گاتمن براي اين مقياس برابر با 88/0 است .اين مقدار نشاندهندۀ پايايي قابل قبول و رضايتبخش اين مقياس است. بهعبارتديگر، حداقل 88 درصد از واريانس مشاهدهشده در نمرات مقياس، ناشي از واريانس واقعي است نه خطاي اندازهگيري. سپس با استفاده از ضريب اسپيرمن ـ براون، پايايي کل مقياس بر اساس همبستگي بين دو نيمه تخمين زده شد. مقدار ضريب اسپيرمن ـ براون برابر با 89/0 بهدست آمد. اين نتيجه نيز همساني دروني قابل قبول مقياس را تأييد ميکند. بهطورکلي نتايج (جدول 4) نشان ميدهد که «سلامت روان بر اساس منابع اسلامي» از پايايي مناسبي برخوردار است و ميتوان با اطمينان از آن در پژوهشهاي آتي استفاده کرد.<br />
جدول 4: نتايج پايايي پرسشنامه با استفاده از دونيمهسازي<br />
روش ارزش تعداد گويه <br />
آلفاي کرونباخ نيمۀ اول =87/0 24<br />
نيمۀ دوم= 91/0 24<br />
همبستگي بين دونيمه 80/0 48<br />
ضريب اسپيرمن ـ براون 89/0 48<br />
ضريب دونيمهسازي گاتمن 88/0 48<br />
ملاحظة جدول (5) نشان ميدهد که بين همۀ عوامل همبستگي مثبت و معنادار وجود دارد؛ هرچه ميزان سازش بالا رود، انگيزش، مهارگري و شناخت نيز بالاتر ميرود. در اين ميان، عامل شناخت و عامل سازش با مهارگري کمترين ميزان همبستگي را دارند که ميتواند نشانگر استقلال عوامل از هم باشد.<br />
جدول 5: همبستگي بين عوامل<br />
عوامل سازش انگيزش مهارگري شناخت<br />
سازش 1 <br />
انگيزش 796/0 (000/0) 1 <br />
مهارگري 290/0 (000/0) 320/0 (000/0) 1 <br />
شناخت 525/0 (000/0) 641/0 (000/0) 290/0 (000/0) 1<br />
بحث و نتيجهگيري<br />
پژوهش حاضر با هدف ساخت، رواسازي و اعتباريابي مقياس سنجش سلامت روان بر اساس مدل مفهومي سلامت روان اسلامي انجام شد. بر اساس تحليل عامل اکتشافي چهار عامل سازشپذيري، انگيزش، مهارگري و شناخت استخراج گرديد. عامل سازشپذيري شامل 19 گويه، عامل انگيزش شامل 15 گويه، عامل مهارگري شامل 8 گويه و عامل شناخت شامل 6 گويه بود. در مجموع عاملهاي استخراجشده توانستند 71/50 درصد از واريانس کل آزمون را تبيين کنند.<br />
در اين پژوهش عامل اول، يعني سازشپذيري (توانمندي در مواجهه با بلايا) با سؤالاتي همبسته بود که محتواي آنها دربرگيرندۀ ويژگيهايي همچون سازش در برابر بلاياي خداخواسته و سازش در برابر بلاياي خودخواسته (گناهان) بود. اين يافته با نتايج حاصل از تحقيقات پيشين همسو است. يافتههاي مطالعات قبلي نيز نشان ميدهد سازگاري و تسليم شدن در برابر خداوند بهعنوان يکي از عوامل مقياس سنجش سلامت روان بر اساس آموزههاي اسلامي بهشمار ميرود (ابوالمعالي الحسيني و موسيزاده، 1396). فرانکل (1996) معتقد است تسليم شدن در برابر خدا بهطور ارادي و هدفمند صورت ميگيرد و از سه جوهر معنويت، آزادي و مسئوليت برخوردار ميباشد؛ درنتيجه تسليم شدن ناقض آزادي و مسئوليت فردي نيست. در تعريف انجمن کانادايي بهداشت روان نيز بر تسلط بر هيجانات خود، بازخوردهاي مربوط به ديگران و بازخوردهاي مربوط به زندگي مانند پذيرش مسئوليتها اشاره شده است (قاسمي، 1386).<br />
عامل دوم، يعني انگيزش با سؤالاتي همبسته بود که محتواي آنها شامل توانايي تشخيص و نظارت بر انگيزههاي گذشته، حال و آينده ميشد. اين يافته با نتايج حاصل از پژوهشهاي پيشين همسو است. ديماتئو (1387) در پژوهش خود به اين نکته اشاره کرده است که سلامتي و بيماري فقط به شرايط فيزيولوژيک وابسته نيست، بلکه به افکار، هيجانات و انگيزههاي فرد نيز بستگي دارد. انگيزش دروني بهعنوان يک منبع ذاتي انرژي براي ارگانيسم، نقشي پيشبين در عدم آشفتگي رواني بازي ميکند. بهطورکلي سـه سطح انگيزشي را در انسانها ميتوان تصور کرد؛ اين انگيزهها از پايينترين سطح شروع شده، تا عاليترين سطح انگيزش پيش ميرود و عبارتاند از:<br />
ـ انگيزههاي مادي: انگيزههايي که صرفاً جنبۀ مادي دارند؛ مانند انگيزۀ كســب رفاه مادى، امنيت و...؛<br />
ـ انگيزههاي تلفيقي: ترکيبي از انگيزههاي مادي و معنوياند؛<br />
ـ انگيزههاي معنوي و الهي: انگيزههايي که هدف و غايت آنها رسيدن به مقام قرب الي الله است؛ مانند انگيزۀ نيل به معرفت خدا، كسب رضوان و رضايت الهى، رسيدن به لقاي الهى و... (نيکونژاد، 1394؛ به نقل از احمدي، 1401).<br />
در اين ميان انگيزههاي معنوي، انگيزههايي نشئتگرفته از ايمان به مبدأ و معاد است که محور آنها را وجود مقدس پروردگار تشکيل ميدهد. در اين نوع انگيزهها، نيازهاي فطري و گرايشهاي اصيل انساني به معبود و محبوب حقيقي، قويترين عامل بروز و ظهور رفتارهاي سالم و شايسته و تحقق سلامت روان است (احمدي، 1401).<br />
عامل سوم که همان خودمهارگري (خودکنترلي) است با گويههايي همبسته بود که محتواي آنها شامل واداشتن خود به اعمال همراستا با هدف متعالي و مهار خود از اعمال معارض با هدف متعالي بود. اين يافته با نتايج حاصل از تحقيقات پيشين همسو است. ابوالمعالي الحسيني و موسيزاده (1396) در پژوهش خود به مؤلفۀ خودکنترلي بهعنوان يکي از عوامل مرتبط با سلامت روان اشاره کردند. کورسيني در تعريف اين مؤلفه بيان ميکند: «خودکنترلي توانايي هدايت رفتار شخصي و بازداري تکانههاي شخصي است» (کورسيني، 1999). مؤلفۀ خودکنترلي براي دستيابي به اهداف، پيشگيري از تکانهها و احساسات منفي ضروري ميباشد (تيمپانو و اسميت، 2013). در قرآن کريم کنترل خود يکي از ويژگيهاي عاطفي انسان سالم است؛ انساني که برخورداري و عدم برخورداري از نعمتهاي دنيايي نه او را هيجانزده و مغرور ميکند و نه دچار تشويش، يأس و نااميدي ميگرداند (حديد: 23). از نظر قرآن کريم انسان سالم هواي نفساني (نازعات: 40 و 41)، حسادت (نساء: 32 و 54) و برتريطلبي (يونس: 83) خود را کنترل ميکند.<br />
عامل چهارم نيز که همان شناخت است با گويههايي همبسته بود که محتواي آنها شامل آگاهي از توانمنديها و ضعفهاي خود، شناخت و آگاهي از وجود رابطۀ دائمي انسان با خدا، شناخت هدف متعالي و موانع دستيابي به آن و شناخت وضعيت کنوني خود ميشد. اين يافته با نتايج پژوهش محمداميني (1386) همسو است. وي در پژوهش خود به اين نکته اشاره ميکند که باورهاي فراشناختي با سلامت روان همبستگي مثبت دارد.<br />
يافتة فرعي پژوهش حاضر نشان ميدهد که بين عوامل «شناخت» و «سازش» از يکسو و «مهار» از سوي ديگر، کمترين ميزان همبستگي وجود دارد (جدول 5). اين يافته حاکي از آن است که افزايش سطح شناخت، پيشبينيکنندۀ قوي براي افزايش مهار هيجاني يا رفتاري نيست. بهعبارتديگر، درک عميق آموزهها لزوماً به کنترل و مهار مؤثر منجر نميشود. اين عدم همبستگي قوي، ميتواند ناشي از چند عامل باشد؛ ازجمله اينکه بين دانش نظري (شناخت) و بهکارگيري عملي آن در زندگي (مهار) فاصله وجود دارد. دانش نظري بدون تمرين و بهکارگيري عملي، بهخوديخود به مهار مؤثر منجر نميشود. به نظر ميآيد عوامل ديگري مانند انگيزه، تمرين و مهارتهاي خودتنظيمي نيز در اين فرايند دخيل باشند؛ همچنين عوامل رواني ـ اجتماعي ديگر مانند استرس، اضطراب، افسردگي، يا فقدان حمايت اجتماعي، نبود مهارتهاي تفکر انتقادي و حل مسئله نيز ميتوانند مانع از اعمال مؤثر شناخت در جهت مهار شوند. حتي با وجود درک عميق، وجود چالشهاي رواني ـ اجتماعي ميتواند توانايي فرد در مهار هيجانات و رفتارهاي خود را مختل کند. از سوي ديگر سازش نيز واريانس کمي از مهارگري را تبيين ميکند که نشان ميدهد فرايند سازش پيچيدهتر از آن است که صرفاً با يادگيري توضيح داده شود. عوامل ديگري مانند انعطافپذيري، توانايي در کاهش استرس و مهارتهاي ارتباطي نيز ميتوانند در سازگاري موفق نقش بسزايي داشته باشند. در کل، اين يافتهها بر پيچيدگي سلامت رواني تأکيد ميکنند و نشان ميدهند که براي ارتقاي آن بايد به عوامل همهجانبه، بهويژه عوامل انگيزشي توجه شود.<br />
در مدل مفهومي اوليه که توسط رفيعيهنر (1397) ارائه شد، با استفاده از ارتباطشناسي مفاهيم حوزۀ سلامت و حوزۀ بيماري در منابع اسلامي، مفاهيم «مهارگري توحيدي» و «سازشپذيري توحيدي» بهعنوان ملاکهاي مدل اسلامي سلامت روان تعيين شدند. در مطالعۀ حاضر عوامل استخراجشده از پرسشنامه، شامل سازش، انگيزش، مهارگري و شناخت ميشود که ميتواند سلامت روان بر اساس مدل مفهومي «سلامت روان اسلامي» را تبيين کنند. با توجه به تعريف مهارگري توحيدي که همان واداشتن خود به اعمال همراستا با هدف متعالي و مهار خود از اعمال معارض با هدف متعالي است، و نيز با توجه به تعريف سازشپذيري توحيدي که سازگاري در هنگام مواجهه با بحرانهاست، براي تحقق هر دو مؤلفه در مرحلۀ اول شناخت فعال ميگردد؛ سپس فرد براي مهار يا سازش انگيزه پيدا ميکند. در مدل اوليه که توسط رفيعيهنر (1397) مطرح گرديد صرفاً به بعد بيروني مؤلفههاي سازشپذيري توحيدي و مهارگري توحيدي اشاره شده بود، اما در مطالعۀ حاضر دو بعد دروني آنها، يعني «شناخت» و «انگيزش» نمايان شدند. نتايج پژوهش حاضر حاکي از آن بود که مؤلفۀ سازشپذيري در مواجهه با مشکلات و بحرانها و شناخت و تقويت انگيزههاي گذشته، حال و آينده در کنار واداشتن خود به انجام اعمال همراستا با هدف متعالي و مهار خود نسبت به انجام اعمال معارض با هدف متعالي و نيز شناخت توانمنديها و نقاط ضعف فردي ميتوانند بهعنوان ملاکهاي سلامت روان در نظر گرفته شوند. در اين پژوهش (مانند ديگر ابزار خودسنجي) ممکن است محدوديت سوگيري مطلوبنمايي بر پاسخهاي شرکتکنندگان اثر گذاشته باشد. پيشنهاد ميگردد که پژوهشگران ديگر بهمنظور تعيين نقطۀ برش، اين پرسشنامه را به اجرا درآورند و بر اساس آن نيمرخ رواني افراد را تعيين کنند؛ همچنين پيشنهاد ميگردد که متخصصان سلامت روان و تصميمگيرندگان در اين حوزه، از طريق سنجش و درنتيجه تقويت هر چهار عامل سازشپذيري، انگيزش، مهارگري و شناخت، در راستاي ارتقاي سلامت روان گامهاي مؤثري بردارند.</p>
<p>پینوشت<br />
* حداقل نمرۀ CVI و CVR بر اساس کتاب «روشهای و تحلیلهای آماری با نگاه به روش تحقیق در علوم زیستی و بهداشتی» در نظر گرفته شده است. </p>
- قرآن کریم.
- ابوالمعالی الحسینی، خدیجه و موسیزاده، زهره (1396). ساخت و استانداردسازی پرسشنامۀ سلامت روان بر اساس آموزههای اسلامی. دین و سلامت، 5(2)، 1ـ12.
- اسکندری و دیگران (1400). تدوین و اعتبارسنجی ابزار سنجش سلامت معنوی مبتنیبر متون اسلامی مرتبط. فرهنگ مشاوره و رواندرمانی، 12(48)، 165ـ196.
- احمدی، فاطمه (1401). بدون خدا ممکن نیست. اراک: پیام دیگر.
- احمدی آخورمه، محمد و دیگران (1392). ساخت و اعتباریابی پرسشنامۀ مسئولیتپذیری چندبعدی بر مبنای متون اسلامی. روشها و مدلهای روانشناختی، 3(13)، 97ـ109.
- امیری، حسین و دیگران (1395). ساخت آزمون اولیۀ صبر بر معصیت. اسلام و پژوهشهای روانشناختی، 2(4 (پیاپی 4))، 71ـ84.
- بشیری، ابوالقاسم و دیگران (1399). ساخت پرسشنامۀ انسان کامل بر اساس منابع اسلامی؛ با تأکید بر الگوی انسان کامل. روانشناسی و دین، 13(3 (پیاپی51)، 7ـ24.
- حسین ثابت، فریده (1387). ساخت مقیاس سنجش صبر برای نوجوانان. مطالعات اسلام و روانشناسی، 2(3)، 129ـ142.
- جوشانلو، محسن و دیگران (1384). کلیدهای مقیاس جامع سلامت روان. روانشناسی ایرانی، 3(15)، 35ـ51.
- حاجیزاده، ابراهیم و اصغری، محمد (1390). روشها و تحلیلهای آماری با نگاه به روش تحقیق در علوم زیستی و بهداشتی. تهران: جهاد دانشگاهی.
- حافظی، مجتبی و دیگران (1401). ساخت و اعتباریابی پرسشنامۀ سلامت معنوی روابط زوجین بر اساس متون اسلامی. زنان و خانواده، 17(60)، 195ـ222.
- حیدری، مریم و دیگران (1396). ساخت سیاهۀ کرامت نفس بر اساس منابع اسلامی. مطالعات اسلام و روانشناسی، 15(28)، 75ـ105.
- خاکبازان، نوید و رفیعیهنر، حمید (1398). روایی و اعتبار مقیاس اولیۀ حزم (آیندهنگری)؛ بر اساس منابع اسلامی. روانشناسی و دین، 12(2 (پیاپی 46))، 51ـ66.
- خرمایی، فرهاد و دیگران (1393). ساخت و بررسی ویژگیهای روانسنجی مقیاس صبر. اندازهگیری تربیتی، 5(17)، 83ـ99.
- خلیلیان شلمزاری، محمود و دیگران (1392). ساخت و رواییسنجی مقیاس امید بر اساس منابع اسلامی. روانشناسی و دین، 6(1 (پیاپی21))، 60ـ76.
- خوشخرام، مصطفی و دیگران (1396). ساخت پرسشنامۀ اولیه شجاعت بر اساس منابع اسلامی. روانشناسی و دین، 12(3 (پیاپی 47))، 21ـ36.
- دهخدا، علی اکبر (1377). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران.
- رفیعیهنر، حمید (1397). مدل مفهومی سلامت روان بر اساس ارتباطشناسی مفاهیم «سلامت» و «مرض» در منابع اسلامی. روانشناسی و دین، 11(4 (پیاپی44))، 5ـ26.
- رفیعیهنر، حمید و حسنآبادی، حمیدرضا (1401). وضعیتشناسی روشی مقیاسهای روانشناسی اخلاق در ایران: مرور نظاممند. اخلاق وحیانی، 11(4 (پیاپی 23))، 95ـ141.
- رفیعیهنر، حمید و دیگران (1393). تبیین سازۀ خودمهارگری بر اساس اندیشۀ اسلامی. روانشناسی و دین، 7(3 (پیاپی 27))، 5ـ26.
- سلیمی، آرمان و دیگران (1397). اثربخشی درمان متمرکز بر شفقت بر سلامت روان زنان مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس. طب داخلی روز، 24(2)، 125ـ131.
- صالحی، لیلی و دیگران (1386). رابطه بین اعتقادهای مذهبی و منبع کنترل با سلامت روان در دانشجویان. مجلۀ علمی دانشگاه علوم پزشکی قزوین، 11(1 (پیاپی 42))، 50ـ55.
- عبدی، حمزه و دیگران (1396). ساخت و اعتباریابی پرسشنامۀ الگوی تنظیم رغبت بر اساس متون اسلامی. پژوهشنامۀ روانشناسی اسلامی، 3(6)، 43ـ66.
- عزتطلب مقدم، رامین و دیگران (1397). مفهومشناسی خودفریبی از دیدگاه اسلام و روانشناسی. اسلام و پژوهشهای روانشناختی، 4(2 (پیاپی 10))، 39ـ66.
- قاسمی، سعید (1386). رابطۀ ذهنی سلامت و نگرش به آموزههای دینی و سبکهای زندگی بیگناه. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی و پژوهشکدۀ آموزش و پرورش.
- گال، مردیت و دیگران (1383). روشهای تحقیق کمی و کیفی در علوم تربیتی و روانشناسی. ترجمۀ احمدرضا نصر و دیگران، تهران: سمت.
- محمدامینی، زرار (1386). بررسی رابطۀ باورهای فراشناختی با سلامت روانی و پیشرفت تحصیلی دانشآموزان پسر شهرستان اشنویه. نوآوریهای آموزشی، 6(19)، 141ـ154.
- معین، محمد (1363). فرهنگ فارسی. تهران: امیرکبیر.
- منتظری، علی و دیگران (1383). کیفیت زندگی. دانشکدۀ بهداشت و انستیتوی تحقیقات بهداشت عمومی، 4، 1ـ12.
- ولیزاده، ابوالقاسم و آذربایجانی، مسعود (1389). آزمون اولیۀ سنجش حسادت با تکیه بر منابع اسلامی. روانشناسی و دین، 3(2)، 45ـ60.
- هراتیان، عباسعلی و دیگران (1392). ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی تکبر ـ تواضع. روانشناسی و دین، 6(4 (پیاپی 24))، 5ـ22.




