بررسي اثربخشي آموزش مثبت نگري در افزايش اميد به زندگي زنان بدون همسر شهر اهواز؛ با تأكيد بر قرآن
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
دربارة روان شناسي اسلامي، به ويژه روان درمانگري از ديدگاه قرآن، تاكنون مطالعة علمي و مدوّني صورت نگرفته است. در حالي كه قرآن و ساير منابع اسلامي، زمينههاي مناسبي براي انجام چنين مطالعههاي هستند. هدف اصلي شيوهاي توصيه شده در قرآن، ياري رساندن به انسان، به منظور برخورداري از روح و روان سالم است تا بتواند با توسل به بهترين راههاي ممكن، با مشكلات مقابله كند و با اميد به الطاف بيكران الهي به آرامش نايل آيد. نگرش صحيح نسبت مسائل و ناكاميها، موهبتي است كه به واسطه آن، آدمي در برخورد با نمونههاي به ظاهر موزونِ خلقت، زيبايي و توانايي را در آنها ميبيند و حتي در زشتيها نيز زيباييها را جست وجو ميكند. قرآن كريم با هدف كاهش فشار وارده بر انسان، در رويارويي با مصايب و حوادث، شيوهها و عملكردهايي را آموزش ميدهد تا با دستيابي به نتايج مطلوب، اميدواري به آيندهاي روشن را كسب نمايد. يكي از زمينههايي كه در ديدگاه روان درمانگري اسلامي، از جايگاه ويژهاي برخوردار است، مثبت نگري ميباشد. «مثبت نگري» را ميتوان، استفاده كردن از تمامي ظرفيتهاي ذهني مثبت و نشاط انگيز و اميدوار كننده در زندگي، براي تسليم نشدن در برابر عوامل منفي ساختة ذهن و احساسهاي يأسآور ناشي از دشواري ارتباط با انسانها و رويارويي با طبيعت دانست. به عبارت ديگر، مثبت نگري را ميتوان «خوشبيني» نسبت به جهان، انسان، و خود برشمرد.
بررسي آيات قرآن كريم نشان ميدهد كه اغلب تأكيدها بر خوبيها، درستيها و نقاط قوت افراد است و ضعف و كژي كمتر مورد توجه قرار گرفته است. پروردگار عالم با تأكيد به تواناييها و ظرفيت بشر ميفرمايد: «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى خواهم گماشت»(بقره:30)؛ «پس وقتى آن را درست كردم و از روح خود در آن دميدم، پيش او به سجده درافتيد»(حجر:29)؛ يا «ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند، و[لى] انسان آن را برداشت»(احزاب:72)؛ «به راستى انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم»(تين:4). ارزش مثبت انديشي آنگاه معلوم ميشود كه بدانيم اميد و نشاط در ساية خوشبيني حاصل ميشود. پيشوايان دين اين نكته را در روايات خود تأكيد كرده و بزرگان و فقها نيز بابي مستقل براي آن گشودهاند. امام علي ميفرمايد: «خوش گماني، از بهترين صفات انساني و پربارترين مواهب الهي است.» «خوشبيني، ماية آرامش قلب و سلامت دين است.»، « خوش بيني اندوه را سبك ميكند.»، «كسي كه به مردم خوش گمان باشد، محبت آنها را به سوي خود جلب خواهد كرد.» در كتاب شريف بحارالانوار آمده است: «روزي حضرت عيسي با حواريون از جايي ميگذشت. لاشة سگ مردهاي را ديدند. هر يك از حواريون از بوي تعفن آن اظهار ناراحتي ميكرد و چيزي ميگفت. نوبت به حضرت عيسي كه رسيد، فرمود: «به دندانهاي سفيد اين سگ توجه كنيد كه چهقدر براق است».
اين روش برخورد مثبت با موضوعات، آموزشي است به انسانها كه هميشه نيمه پر ليوان را ببينند و همه چيز را با نگاهي مثبت و سازنده بنگرند. آموزههاي قرآني بر اين مطلب تأكيد دارند كه افراد جامعه ايماني در امور خويش، نه تنها مثبت و شايسته عمل ميكنند، بلكه دربارة ساير افراد ديگر جامعه نيز نگاهي مثبت داشته و اعمال و رفتار آنان را بر امور هنجاري مثبت تفسير ميكنند. اسلام برنميتابد كه فردي نسبت به ديگري نگرش و بينشي منفي داشته باشد. آنگاه كه قرآن مؤمنان را از بسياري از گمانها درباره ديگران منع ميكند، كه مراد، گمان سوء است؛ نه گمان خوب(حجرات:12)؛ زيرا انسان در قرآن به حسن ظن و گمان نيكو، تشويق شده است. (نور:12) همچنين پيامبر اكرم ميفرمايد: «خداوند با نگاهي خوش بينانه با قضايا برخوردكردن را دوست ميدارد.».
«اميد» نيز از جمله مقولههاي مهم در اسلام ميباشد. چنان كه خداوند همواره انسان را به اميدواري و خوش بين بودن به نظام زندگي دعوت كرده و آينده روشني را براي او ترسيم ميكند. بر عكس، يأس و نااميدي را بسيار قبيح و زشت شمرده، آن را دومين گناه كبيره قلمداد ميكند؛ زيرا سبب يأس از لطف، رحمت و اعتقاد نداشتن به قدرت و كرم بي پايان الهي ميشود. در قرآن كريم آمده است: گفت: چه كسى ـ جز گمراهان ـ از رحمت پروردگارش نوميد مىشود؟»(حجر:56) و «از رحمت خدا نوميد مباشيد، زيرا جز گروه كافران كسى از رحمت خدا نوميد نمىشود.»(يوسف:87) يأس و نااميدي از مغفرت خداوند، همچنين سبب جرأت بر جميع گناهان ميگردد؛ زيرا فرد بر اين باور است كه مورد عذاب قرار خواهد گرفت. پس چرا خود را از لذايذ و شهوات دنيا محروم نمايد.
مطالعات آيندهنگر و گذشتهنگر در مورد مثبتنگري و اميدواري، نشان ميدهد كه افراد داراي سبك تبييني خوش بينانه، به عبارت ديگر، افراد مثبت نگر، در مقايسه با افراد داراي سبك تبييني بدبينانه، كمتر احتمال دارد كه به هنگام رويارويي با رويدادهاي استرس زاي عمدة زندگي، به ضعف سلامت جسماني يا افسردگي و نااميدي دچار شده و يا به خودكشي دست بزنند. همچنين معلوم شده كه بين خوشبيني، اميد و سلامت، همبستگي معناداري وجود دارد. خوشبيني و اميد با شاخصهاي آسيب شناختي رواني فعلي شخص و به طور كلي، با افسردگي موجود در وي به طور خاص، همبستگي منفي دارند. خوش بيني و اميد، سلامت جسمي و رواني را، آن گونه كه با انواع شاخصها، از جمله سلامت خودگزارشي، پاسخ مثبت به مداخلههاي پزشكي، سلامت ذهني، خلق مثبت، نيرومندي ايمن شناختي، كنار آمدن مؤثر(ارزيابي مجدد، حل مسئله، اجتناب از رويدادهاي استرسزاي زندگي، جستجوي حمايت اجتماعي) و رفتار ارتقا دهندة سلامت مشخص شدهاند، پيش بيني ميكند.
افراد مثبتنگر سالمتر و شادترند و دستگاههاي ايمني آنان بهتر كار ميكند .آنها با بهره گيري از راهبردهاي كنار آمدن مؤثرتر مانند ارزيابي مجدد و مسئله گشايي، با تنيدگيهاي رواني بهتر كنار ميآيند. همچنين به نحوهِ فعال از رويدادهاي تنيدگي زاي زندگي پرهيز ميكنند و شبكههاي حمايت اجتماعي بهتري را پيرامون خود ميسازند. سبكهاي زيستي سالم تري دارند كه آنها را از ابتلاي به بيماري حفظ ميكنند. اگر هم چنين افرادي بيمار شوند، به توصيههاي پزشكي بهتر عمل ميكنند. آنان اين توصيهها را با الگوهاي رفتاري مناسب دنبال ميكنند كه بهبودي را سرعت ميبخشد. از روي خوش بيني اوايل بزرگسالي، ميتوان سطح سلامت جسماني و رواني افراد را در اواخر دوره بزرگسالي و در فاصله 35 سال پيش بيني كرد.
پيشينة بحث
در تحقيق هو، چنگ و چنگ(2009) بر دانشجويان دانشگاه چيني شاتين در هنگ كنگ، ونگ و ليم (2009) بر 334 دانشآموز دبيرستاني در سنگاپور، آلبرتو و جوينر(2008) بر بيماران مزمن انسداد ريوي، وندرولدن، گريوينك و ديجكاند(2006) بر قربانيان بلاياي طبيعي، ترنزو و پينتو(2003) بر زنان مبتلا به سرطان سينه، همچنين اچت و كهن(2000)، بر بيماران مبتلا به سرطان كليه و افراد ميانسال، موحد(1382) بر دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز، مشخص گرديد كه رابطة مثبتِ معناداري بين «خوش بيني» و «اميد به زندگي» وجود دارد. نتايج تحقيق لي، كهن، ادگار، آندريا وگوگنان(2006) نشان داد، آموزش خوشبيني به صورت طرح وقايع سخت زندگي گذشته و تعديل آنها با تعين اهداف مثبت براي آينده، بر افزايش خود اثربخشي و اميد به زندگي بيماران مبتلا به سرطان سينه و رودة بزرگ مؤثر است. در پژوهشهايي كه توسط كاترين، بالتر و كوپمن(2001) بر روي بيماران داراي تومور بدخيم صورت گرفت، مشخص گرديد بيماراني كه به طور هفتگي در جلسات حمايتي با دستورالعملهايي چون بيان هيجانات و تجربيات مثبت و آموزش در مورد چگونگي عملكرد تومور شركت كردند، بهبوديهاي مؤثرتري نسبت به گروه كنترل داشتند و طول مدت زنده ماندن آنان نيز به طور معناداري افزايش يافت. همچنين يافتههاي پژوهش تراسي(2001)، كه به بررسي اثربخشي نوشتن در مورد يك آينده مثبت، بر افزايش خوش بيني و سلامت رفتار زنان آلوده به ويروس ايدز پرداخت، نشان ميدهد كه نوشتن در مورد آيندة مثبت موجب افزايش خوش بيني و اميد در افراد گروه آزمايش گرديد. نتايج حاكي از آن بود كه مداخلات نوشتاري جهت دار آيندهنگر، يك روش نويدبخش جهت افزايش اميد به درمان و كاهش درد، رنج و بدبيني دراين بيماران است. در تحقيقات طولي كه به مدت 10 سال متوالي توسط اشپيگل، بلوم و گوتهي(1997) بر بيماران سرطاني انجام گرفت، مشخص گرديد كه درمانهاي حمايتي همرا با تشويق بيماران براي بيان احساسات مثبت، زمان زنده ماندن اين بيماران را به طور قابل توجهي افزايش داده است. تيلر و براون(1994) هم در پژوهش خود به اين نتيجه رسيدند كه گرايش و پرداختن به جنبههاي مثبت وجود خود، با بهداشت رواني و سلامت شخص سازگارتر است. مطالعات توسط اسدالهي(1386) تأثير درمانهاي شناختي، با تكيه بر درمان عقلاني ـ عاطفي اليس و خوش بيني سليگمن، بر كاهش نااميدي و افسردگي دانش آموزان دبيرستانهاي دخترانه شهر تهران را به شكل معناداري نشان داد. خداياري فرد و همكاران(1386) همچنين در تحقيقاتي، تأثير آموزش مثبتنگري به عنوان بخشي از شيوههاي درماني بر اساس آموزههاي ديني بر زندانيان رجايي شهر را مورد بررسي قرار دادند. نتايج اين تحقيق نشان داد كه شيوههاي درماني همزمان با تأكيد بر آموزههاي ديني و آموزش مثبت نگري در تمامي زير مقياسهاي سلامت عمومي، به جز زير مقياس وسواس اجباري، روابط فردي، ترس مرضي و روانپريشي تأثير معناداري داشته است. مطالعات پيگيرانه نيز نشان داد كه پس از گذشت 9 ماه از آزادي مددجويان بهرهگيرنده از مداخلات آموزشي، هيچ يك از آنان به مراكز تأديبي در زندانها بازنگشتهاند و اين در حالي است كه اعضاي گروه كنترل در اين مدت حدود 15 درصد بازگشت به زندان داشته اند.
بنا بر آنچه تا كنون بيان شد و با توجه به اينكه در دنياي لجام گسيخته كنوني، كه ماديات همه چيز را تحت الشعاع قرار داده است، عواطف انساني، احساسات، نوع دوستي به فراموشي سپرده شده، چيزي جز پشتوانه معنوي، مثبت انديشي، اميدواري، تغيير و تحول دروني نميتواند بشر را از اين همه نابساماني، از هم گسيختگي و از هم پاشيدگيهاي رواني نجات دهد(كويليام ،2008). به خصوص زنان جامعه كه توجه به سلامت جسماني و رواني آنان بسيار اهميت بوده و برخورداري از روحية اميدوار، سرزنده و شاداب ميتواند تأثير بسزايي در نحوة كاركرد و فعاليت آنان داشته و به نوبه خود، موجبات شادي نسل بعد را فراهم كند. در اين ميان، زنان بدون همسر، كه علاوه بر به دوش كشيدن بار مسئوليت مردان و تأمين هزينههاي زندگي، بايد نگاه تلخ جامعه به خود را متحمل شوند، بيشتر در معرض آسيب بوده و اغلب، دچار سرخوردگي، ياس و نااميدي ميگردند. از اين رو، پژوهش حاضر با هدف بررسي اثربخشي آموزش مثبت نگري با تأكيد بر آيات قرآن بر افزايش اميد به زندگي زنان بدون همسر صورت گرفته است.
روش
اين پژوهش، طرح تحقيق تجربي از نوع پيش آزمون، پس آزمون با گروه كنترل و آزمون پيگيري بوده كه در آن، «آموزش مثبت نگري» با تأكيد بر آيات قرآن به عنوان «متغير مستقل» و «اميد به زندگي» به عنوان «متغير وابسته» در نظر گرفته شد. به گونهاي كه آموزش، فقط به گروه آزمايش ارائه شد و سپس، تأثير آن بر افزايش اميد به زندگي افراد گروه، از طريق مقايسه گروه آزمايش و گروه كنترل، به كمك روش آماري تحليل كواريانس يك متغير مورد بررسي قرار گرفت.
جامعه و نمونه آماري
جامعه آماري پژوهش كليه زنان بدون همسر شهر اهواز بوده، كه تحت پوشش سازمان بهزيستي و كميته امداد امام خميني قرار داشتند. از ميان همة مراكز تحت نظارت سازمانهاي مزبور، يك مركز به شيوه تصادفي خوشهاي انتخاب شد. سپس از همة زنان بدون همسر مراجعه كننده به آن مركز، آزمون اميدواري ميلر به عمل آمد. از ميان كساني كه نمره آنها يك انحراف معيار پايينتر از ميانگين كل نمرات بود، تعداد پنجاه نفر به صورت تصادفي ساده انتخاب، و ازطريق همتاسازي نمرات به دو گروه مساوي تقسيم شدند. سپس، يكي از دو گروه به قيد قرعه، به عنوان گروه آزمايش و ديگري گروه كنترل در نظر گرفته شد.
ابزارگردآوري اطلاعات
شيوه گردآوري دادههاي مربوط به افراد نمونه از نوع ميداني بود كه به منظور جمع آوري آنها از پرسشنامه 48 سؤالي ارزيابي اميدواري ميلر استفاده شد. آزمون ميلر، از نوع آزمونهاي تشخيصي است كه اولين بار براي سنجش اميدواري بيماران قلبي در آمريكا مورد استفاده قرار گرفت تا ميزان اميدواري را در آنها نشان دهد. اين آزمون، از نظر هماهنگي عاملهاي پيشنهاد شده براي اميدواري و دقت در انتخاب جنبههاي مختلف از نظر رفتارهاي حاكي از اميدواري، توسط شش نفر از استادان آمريكا مورد بحث و بررسي قرار گرفت و مورد تأييد آنان واقع شد. اين آزمون، شامل48 جنبه از حالتهاي اميدواري و درماندگي ميباشد كه مادههاي قيد شده در آن بر مبناي تظاهرات آشكار يا نهان رفتاري در افراد اميدوار يا نااميد برگزيده شدهاند. در برابر هر جنبه، كه نماينده يك نشانه رفتاري است، گزينههايي به شرح زير قرار دارد:
1. بسيار مخالف 2- مخالف 3- بي تفاوت 4- موافق 5- بسيار موافق.
هر فرد با انتخاب يك گزينه، كه در رابطه با او صدق ميكند، از1 تا 5 امتياز كسب مينمايد. جمع امتيازهاي كسب شده بيانگر اميدواري فرد است. دامنة امتيازات از 48 تا 240 متغير ميباشد. چنانچه فردي امتياز 48 را كسب نمايد، كاملاً درمانده تلقي ميشود و نمره 240 حداكثر اميدواري را نشان ميدهد. پانزده جمله از پرسشنامه ميلر از مادههاي منفي تشكيل شده كه عبارتند از: سؤالات شماره11-13-16-18-25-27-28-31-33-34-38-39-44-47-48، اين شمارهها بر عكس نمره ميگيرند.
اعتبار و پايايي آزمون
ميزان پايايي آزمون اميدواري ميلر در پژوهش حاضر، به شيوة آلفاي كرونباخ محاسبه گرديد كه مقدار 91/0 به دست آمد. براي محاسبة اعتبار آزمون نيز نمرة كل پرسشنامه، با تمرة سرال ملاك، كه به طور همزمان توسط آزمودنيها كسب شده بود، همبسته گرديد و ضريب اعتبار 64/0= r و 001 /0= p به دست آمد.
به دليل اينكه در پژوهش حاضر، اعمال متغير مستقل بر اساس آيات قرآن كريم بوده، بعد از قرائت كامل قرآن، همة آياتي كه به نوعي با موضوع پژوهش مرتبط بودند، استخراج گرديد. براي شروع، جلسات مداخله بر اساس آنها در نظر گرفته شدند. به منظور دستيابي به احاديث ائمه معصوم پيرامون مثبت انديشي، خوشبيني و اميدواري، جستجوي موضوعي در برخي كتابهاي ديني از قبيل نهج البلاغه، صحيفة سجاديه، بحارالانوار و غيره با استفاده از نرم افزارهاي قرآن اسلامي صورت گرفت.
گروه كنترل و آزمايش
پس از اجراي پيش آزمون، انتخاب، معادل و جايگزين كردن آزمودنيها بصورت تصادفي در گروههاي آزمايش و كنترل، آموزش مثبت نگري با تأكيد بر آيات قرآن به مدت 10 جلسه، طي دو ماه، به صورت هفتهاي يك جلسة يك ساعت و نيم، به گروه آزمايش ارائه شد. گروه كنترل، هيچ برنامه درماني دريافت نكرد. تنها در مورد آنان پيش آزمون، پس آزمون و آزمون پيگيري به عمل آمد.فرايند كار جلسات آموزشي، با توجه به تأكيد بر آيات قرآن، به اين صورت بود كه در هر جلسه ابتدا آيات قرآن كريم توسط اعضاي گروه قرائت ميشد. سپس، تكاليف مربوط بررسي و مباحث جديد توسط مدرس آموزش داده شده، افراد براساس آيههاي مربوط به هر موضوع، تكليف آن جلسه را تمرين ميكردند. در پايان جلسه، اعضاي گروه خلاصه مطالب آن جلسه را بيان كرده و تكليف جلسة بعدي تعيين ميگرديد. در انتهاي آموزش نيز، پس آزمون از هر دو گروه آزمايش و كنترل به عمل آمد. همچنين براي بررسي اثربخشي آموزش مذكور، آزمون پيگيري يك ماه پس از انجام پس آزمون در مورد دو گروه آزمايش و كنترل به عمل آمد تا نتايج، مورد تجزيه و تحليل آماري قرار گيرد.
خلاصه جلسات آموزشي
جلسة اول
هدف: آشنايي اعضاي گروه با يكديگر، تشريح اهداف و قوانين گروه، ارائه توضيحاتي پيرامون جلسات آموزشي.
تكليف: ثبت حالات هيجاني خود پس از احساس نااميدي.
جلسه دوم
هدف: آشنا كردن افراد با ويژگيها و آثار اميد و نااميدي از منظر قرآن
تكليف: يادداشت چگونگي تأثيرگذاري آيات قرآني بر كاهش نااميدي..
جلسه سوم
هدف: توجه دادن افراد به نقاط قوت خود، با نظر به تأكيد خداوند بر تواناييهاي انسان در قرآن كريم.
تكليف: يادداشت نقاط قوتي كه در خود سراغ دارند.
جلسه چهارم
هدف: بيان نقاط قوت خود از ديد ديگران.
تكليف: تواناييهايي كه در طول هفته به آن دست مييابند و افزودن آن به يادداشت خود.
جلسه پنجم
هدف: بيان حداقل5 تا 10 تجربه و خاطره مثبت براي اعضاي گروه.
تكليف: ثبت تجارب شيرين خود در هفته اخير
جلسه ششم
هدف: گوش دادن به تجربيات خوب اعضاي گروه، و استخراج ويژگيهاي مثبت و نقاط قوت يكديگر از آنها.
تكليف: تمرين تمركز بر خوبيها و نقاط مثبت چيزهايي كه با آن برخورد دارند.
جلسه هفتم
هدف: تعامل نزديكتر افراد با يكديگر، از طريق بيان خوبيها و نقاط قوت آنها به طور مستقيم و با نگاه كردن به چشمان يكديگر.
تكليف: تمرين توانايي اعتماد به توانمنديهاي خود.
جلسه هشتم
هدف: تهية ليستي از همه نقاط قوت خود كه تاكنون به آن پيبردهاند.
تكليف: جمع آوري هر ويژگي مثبتي كه تاكنون در مورد خود به ان دست يافته اند.
جلسه نهم
هدف: اولويتبندي نقاط قوت و توانمنديها.
تكليف: كمك گرفتن از ديگران براي تهيه و اولويتبندي ليستي از همة توانمنديها و خوبيهاي خود.
جلسه دهم
هدف: ارائة شواهد و معيارهايي كه با ارزشترين و معتبرترين نقاط قوت آنان قابل اتكاء هستند، تمركز بر آيات قرآن در مورد تواناييهاي انسان. تعيين زمان اجراي پس آزمون و آزمون پيگيري، تقدير و تشكر از اعضاء.
يافتههاي پژوهشي
جدول1 : ميانگين و انحراف معيار اميد به زندگي زنان گروههاي آزمايش و گواه در مراحل پيش آزمون- پس آزمون و پيگيري
مولفه گروه تعداد پيش آزمون پس آزمون پيگيري
ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار ميانگين انحراف معيار
اميد به زندگي آزمايش 25 52/112 75/4 04/132 27/6 29/130 13/6
كنترل 25 36/110 73/4 04/107 83/4 80/106 11/5
جدول 2 : نتايج تحليل كوواريانس يك متغيري (آنكوا) روي نمرات (پيش آزمون ـ پس آزمون) اميد به زندگي گروههاي آزمايش و گواه
متغيير منبع تغييرات مجموع مجذورات درجه آزادي ميانگين مجذورات F سطح معنا داري
اميد به زندگي پيش آزمون 204/8 1 204/8 258/0 614/0
گروه 32/7272 1 32/7272 51/228* 001/0
خطا 71/1495 47 824/31
كل 723807 50
جدول 3 : نتايج تحليل كوواريانس يك متغيري (آنكوا) روي نمرات پس آزمون ـ پيگيري) اميد به زندگي گروههاي آزمايش و گواه
متغيير منبع تغييرات مجموع مجذورات درجه
آزادي ميانگين
مجذورات F سطح
معنا داري
اميد به زندگي پيش آزمون 656/72 1 656/72 348/2 132/0
گروه 618/6198 1 618/6198 315/200 * 0001/0
خطا 384/1454 47 944/30
كل 711005 50
*P= 0001/0
نتيجهگيري
فرضية تحقيق در اين پژوهش عبارت بود از: آموزش مثبت نگري با تأكيد بر آيات قرآن بر افزايش اميد به زندگي در زنان بدون همسر مؤثر است.
نتايج به دست آمده از جدول2 نشان ميدهد كه بين نمرات پس آزمون در گروه آزمايش و كنترل تفاوت معنا دار وجود دارد. به اين ترتيب، فرضية تحقيق در سطح معناداري 05/0= α تأييد ميگردد. نتيجه به دست آمده از تحقيق حاضر، با نتايج تحقيقات هو و همكاران(2009)؛ وانگ و ليم(2009)؛ آلبرتو و جوينر(2008)؛ لي و همكاران (2006)؛ كاتريت و همكاران(2001)؛ تراسي(2001)؛ اشپيگل و همكاران(1997)؛ اسدالهي(1386)؛ خداياري فرد و همكاران (1386)؛ موحد (1382) همسو بوده است.
نظر به اينكه، جامعه پژوهش، زنان بدون همسر بوده، كه دو واقعيت تلخ طلاق و يا مرگ همسر بر زندگي آنها سايه افكنده و سختيهاي نشأت گرفته از آن، منجر به نااميدي و يأس بر آنها شده، آموزش مثبت نگري با تأكيد بر آيات قرآن به زنان كمك ميكند تا از طريق انديشيدين در معاني و مضامين آيات، علاوه بر تقويت خوشبيني به الطاف پروردگار و توكل به او، با شناسايي نقاط قوت و توانمنديهاي خويش، بتوانند اميدواري بيشتري كسب نمايند. و بر اين اساس، چشم انداز خوش بينانهتري از آينده خود داشته باشند. ديدن آيندهاي روشن ميتواند قدرت تحمل مشكلات را در زنان افزايش داده و تلاش آنها را براي دستيابي به اهداف، مضاعف نمايد. بيان تجارب «مثبت» و «خوب» خود و دريافت بازخورد ساير اعضاي گروه، از قويترين مراحل روش مثبت نگري در شناخت تواناييهاي قابل اتكاست. بخشي از قدرت شناخت تواناييها ناشي از توجه افراد به روند شكلگيري ساختارهاي فكري فرد و نقشهاي خاصي است كه به تبع چنين ساختاري ميبايست در امور اجتماعي ايفا كند.
توجه به نقاط قوت و تجارب خوب و شيرين گذشته، احتمال بروز برداشتهاي شخصي مثبتتر را از خويش افزايش ميدهد. همين امر موجب ميشود كه افراد قادر به پذيرش مسئوليت بيشتر در قبال اعتبار و ارزش خود شوند و به درك كامل و بهتري از خويشتن نايل آيند. شيوة مثبت نگري با تأكيد بر آيات قرآن به گونهاي است كه سبب ميشود فرد وضعيت خود را با برداشتهاي شخصي مثبتتر تشريح كند. به ويژه زماني كه از فرد خواسته ميشود اعتبار هريك از نقاط قوت خويش را با ارائة دو معيار به اثبات برساند: اولين معيار عبارت است از: ارائه شواهدي دال بر وجود شباهتها و همانندي ها؛ از فرد خواسته ميشود تا حداقل سه تجربة خوب خود را ذكر كند كه در آنها نقاط قوت مورد بحث، عامل اساسي بروز آن حادثه خوب بوده است. دومين معيار اين است كه شخص به روشني بتواند علت رجحان مشخصي را براي استفاده از آن نقاط قوت خاص در آن شرايط و حوادث ذكر كند. وقتي افراد گروه به بررسي تعدادي از حوادث مشابه و تجارب خوب خود ميپردازند و قدرت بيان و توجيه اين تجارب را پيدا ميكنند؛ (يعني ميتوانند برداشتهاي شخصي خود را از خويشتن تبيين كنند و علت تمايز اين تجارب از تجربههاي ديگر را توجيه كنند)، همگام با افزايش تعداد تجارب خوب، نظام برداشتهاي شخصي آنان گسترش و تعميم مييابد. از اين پس، قادر به توصيف و تشريح خويشتن به گونهاي مثبتتر خواهند بود. آيات قرآن نيز با تأكيد بيشتر بر تواناييها و استعدادهاي انسان، افراد را در اين زمينه ياري ميكند. غباري بناب (1388) معتقد است: خواندن قرآن و تدبر در آيات آن، نه تنها معنويت افراد را بالا ميبرد، بلكه در زندگي به انسان كمك ميكند كه خود را بهتر بشناسد. قرآن كريم با تأكيدي كه بر مثبت انديشي دارد، از جهات مختلف بر روي حالات روحي و رواني انسان تأثير ميگذارد. تيلر و همكاران (2000) در اين زمينه بيان ميكنند كه، اگر ادراكات عادي انسان با يك مفهوم مثبت از خود و از كنترل شخصي و يك ديدگاه خوشبينانه، حتي كاذب در مورد آينده همراه شود، نه تنها در ادارة جزر و مد زندگي، بلكه در كنارآمدن با حوادث بسيار استرس زا و تهديد كنندة زندگي، مانند مرگ همسر و طلاق، به افراد كمك ميكند. سليگمن(1998) نيز معتقد است: آموختن اينكه پس از هر شكست، چگونه مسير افكار خود را به سمت خوش بيني سوق دهيم، مهارتي دائمي به ما ميدهد كه بتوان بر افسردگي و نااميدي غلبه نماييم. همچنين ما را ياري ميكند كه از سلامت بيشتري برخوردار باشيم. اين مهارت در حل مشكلات، غلبه بر يأس و نااميدي، بهبود بيماري ها، سلامت رواني و جسماني انسان مؤثر است. سليگمن بر اين باور است، كه ميتوان خوش بيني را ياد گرفت. سطح خوش بيني عميقاً ميتواند اتفاقي را كه ميخواهد رخ نمايد، تغيير دهد. وي خوش بيني را ابزاري ميداند كه به فرد كمك نموده تا به اهداف از پيش تعيين شدة خود برسد. زماني كه خوشبيني آموخته شده، با يك تعهد احياء شده به عام، همرا شود، افسردگي فراگير، يأس و پوچي به سراغ ما ميآيد. پيترسن(2000) نيز بيان ميدارد كه خوشبيني با خلق مثبت و اخلاق خوب رابطه دارد. خوش بيني با پشتكار، شهرت عمومي، موفقيت تحصيلي، ورزشي، نظامي، شغلي، سياسي و خانوادگي، سلامت و حتي طول عمر و فقدان ضربههاي عاطفي رابطة مثبت نشان داده است.
پيشنهادات كاربردي:
با توجه به يافتههاي حاصل از اين پژوهش، پيشنهاد ميشود:
1. كارگاههاي آموزش مثبت نگري براي مشاوران و مددكاران اجتماعي شاغل در سازمانهاي حمايتي، برگزار گردد تا آنان با شيوههاي آموزشي، آشنا گشته و براي زنان بدون همسر تحت پوشش اين سازمانها به كار گيرند.
2. آموزش مثبتنگري براي دخترانِ زنان بدون همسر، به خصوص دختران طلاق، به كار گرفته شود؛ زيرا آنان با الگوگيري از مادران خود، ممكن است احساس نفرت و بدبيني نسبت به جنس مخالف پيدا كنند و در ازدواج با مشكل مواجه گردند.
3. به دليل اينكه آموزش مثبت نگري يك شيوة درماني نوين، در حوزة روانشناسي ميباشد، توصيه ميشود تأثير كاربرد آن در جوامع ديگر از جمله افراد بازنشسته، كارمندان، زندانيان و غيره مورد بررسي و پژوهش قرار گيرد. در نهايت، پيشنهاد ميشود كه آموزش مثبتنگري از طريق وسايل ارتباط جمعي به همگان، مورد بررسي قرار گيرد؛ زيرا به نظر ميرسد همة مردم به داشتن نگاهي بهتر به خود و اطرافيانشان نيازمندند.
- احسائي، ابن ابي جمهور، عوالی اللئالی، قم، سيدالشهداء، 1403ق.
- اسلامي، عبدالله، «تعريف مثبت انديشي»، دلتاي مثبت، ش 10، 1387، ص 10 و 11.
- اشرفي، منصور، «خوش بيني و درك خوبيها»، مكتب اسلام، ش 1، 1387، ص 23-21.
- تميمي آمدي، عبدالواحدبن محمد، غررالحكم و دررالكلم، ترجمة سيدهاشم رسولي محلاتي تهران، نشر دفتر فرهنگ، 510ق.
- ثابتي، محمدرضا، راه و رسم زندگي «مثبت نگري»، دلتاي مثبت، ش 10، 1387، ص 61-51.
- خداياري فرد، محمد، «كاربرد مثبت نگري در روان درمانگري با تأكيد بر ديدگاه اسلامي»، روان شناسي و علوم تربيتي، سال پنجم، ش 1، 1379، ص 164-140.
- خداياري فرد، محمد، و ديگران، «روان درمانگري و توانبخشي زندانيان و بررسي اثربخشي آن در زندان رجايي شهر»، روان شناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران، تحقيق و پژوهش به سفارش شوراي برنامه ريزي و مديريت بهداشت روان و اصلاح رفتار زندانيان اداره كل سازمان زندانهاي استان تهران، سال دوازدهم، 1386، ص 45-23.
- سليگمن، مارتين، خوش بيني آموخته شده، ترجمه قربانعلي خدايي، تهران، چنار، 1386.
- عرب نوكندي، رحمت الله، كليد سعادت، قم، عصر رسانه، 1382.
- غباري بناب، باقر، مشاوره و روان درمانگري با رويكرد معنويت، تهران، آوران، 1388.
- فاني، رضا، «چرا برخي نيمه خالي ليوان را ميبينند»، دلتاي مثبت، ش 10، 1387، ص 26 و27.
- كويليام، سوزان، مثبت انديشي و مثبت گرايي، ترجمه فريده براتي سده و افسانه صادقي، تهران، رشد، 2003.
- كار، آلن، روان شناسي مثبت علم شادماني و نيروهاي انساني، ترجمه حسن پاشا شريفي، جعفر نجفي زند، تهران، سخن، 1385.
- مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، ترجمة خسروي، تهران، المكتبه الاسلاميه، 1403ق.
- موحد، احمد، بررسي رابطة علي بين نگرشهاي مذهبي، خوش بيني، سلامت رواني و سلامت جسماني دانشجويان دانشگاه شهيد چمران اهواز، پايان نامه كارشناسي ارشد دانشگاه شهيد چمران اهواز، 1382.
- نيكرو، طيبه، بررسي اثر بخشي گشتالت درماني بر افزايش اميد به زندگي و عزت نفس زنان بازنشسته آموزش و پرورش شهرستان بهبهان، پايان نامه كارشناسي ارشد مشاوره دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات اهواز، 1387.
- Achat, H., & Cohen, L, optimism and depression as prediction of physichal and mental health functioning: the Normative Aging Study. Ann be have med vol. 22, 2000, p.127-130.
- Alberto, J. & Joyner, B, Hope, optimism, and self-care among Better Breathers Support Group members with chronic obstructive pulmonary disease. Applied Nursing Research, 2008, V21, I.4 , p.212-217.
- Cathrine, C. L., Bulter, J. R. & Koopman, L, Supportive expressive group therapy and distress in patient with metastatic breast cancer. Journal of Medical psychology, 2001, v.122, N.1, p.52-57.
- Ho, M. Y., et al, The role of meaning in life and optimism in promoting well-being. The Chinese University of Hong Kong: Shatin, University of Macau, China, 2009.
- Lee, V., Cohen, S. R., , etal, Meaning-making intervention during breast or colorectal cancer treatment improves self-esteem, optimism, and self-efficacy. Social Science & Medicine, 2006, V.62, Is12, P.3133-3145.
- Miller, J. F. & Powers. M, Development of an instrument to measure hope . Nursing Cousins Research, V.37, 1988.
- Peterson, C. & Seligman, M, Values in Action (VIA) classification of strengths. http://www.positivepsychology.org/taxonomy.htm, 2001.
- Peterson, The future of optimism. American Pcychologists, V.55, 2000, p.44-55.
- Scheier, M., Carver, C. & Bridges, M, Optimism, pessimism and psychological well-being. In E. Chang (ed.), optimism and pessimism: Theory, Research and Practice. Washington, DC: American Psychology Association, 2000.
- Snyder, C. R, Handbook of Hope. Orlando FL: Academic Press, 2000.
- Snyder, C. R. & Lopez, J, Handbook of positive psychology. New York: Oxford University Press, 2002.
- Spiegel, D., Bloom, J. R. & Gotthehi, E, Family environment as of predictor of adjustment to metastatic breast carcinoma, Journal of psychology, V.103, 1997, V.102-105.
- Taylor, S. and Brown, J, Positive illusions and well-being revisited: separating fact from fiction. Psychological Bulletin, 1994, V.116, p.7-21.
- Taylor, S., Kemeny, M., etal., Psychological resources, Positive illusions and health. American Psychologists, V.55, 2000, p.99-109.
- Taylor, S., Dickerson, S. & Cousino Klein, L, Toward a biology of social support. In C. R. Snyder and S. Lopez. (eds), Handbook of Positive Psychology. New York: Oxford University Press, 2002.
- Tracy, M, Effect of future writing and optimism on health behavioral medicine, V.43, 2001, p.20-37.
- Trunzo, JJ. & Pinto, B M, Social support as a mediator of optimism and distress in breast Cancer Survivors. Journal of Consulting and Clinical Psychology, V.71, 2003 , p.805-811.
- Vandervelden, R. J., Grievink, K, L., & dijkand, D, The association between dispositional optimism and mental health problems among disaster victims and comparsion group: A prospective study. Journal of affective disorders, 2006.
- Wong, S. & Lim ,T, Hope versus optimism in Singaporean adolescent: Contribution to depression and life satisfaction. Psychological Studies Academic Group, National Institute of Education, Nan Yang Technological University, 1 Nan Yang Walk, Singapore 637616, Republic of Singapore, 2009.