روان‌شناسی و دین، سال ششم، شماره چهارم، پیاپی 24، زمستان 1392، صفحات 5-22

    ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی ‌تکبر- تواضع

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ عباسعلی هراتیان / كارشناس ارشد روان‌شناسي مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) / a.haratiyan@gmail.com
    مژگان آگاه / استاديار روان‌شناسي دانشگاه پيام نور گرمسار / AGAH.MOJGAN@YAHOO.COM
    الهام موسوی / كارشناس ارشد روان‌شناسي دانشگاه پيام نور گرمسار / ehm.mousavi@gmail.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش، طراحی، ساخت و اعتباریابی مقیاس تکبر- تواضع براساس قرآن کریم و روایات پیامبر و اهل بیت(ع)، به منظور سنجش رذیله اخلاقی تکبر و فضیلت اخلاقی تواضع بود. بدین منظور، ابتدا آیات و روایات مرتبط مورد مطالعه، دسته بندی و مفهوم شناسی شد و پس از طی مراحل ساخت و اعتبارسنجی، پرسش نامه ای 31 گویه ای بین 475 دانشجو و طلبه، که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند، اجرا شد. برای بررسی روایی مقیاس، از روش های روایی محتوا (نظر کارشناسان) و تحلیل عاملی (اکتشافی و تأییدی) استفاده شد. میزان 38/ 94 درصدی موافقت کارشناسان و معناداری ضریب تطابق کندال، گویای قوت روایی محتوای مقیاس بود. تحلیل یافته ها، بیانگر این است که مقیاس اسلامی تکبر- تواضع دارای چهار عامل (عدم پذیرش/ پذیرش دیگران، هیجان و معرفت دینی، احساس حقارت/ عزت نفس و نیاز به تأیید اجتماعی/ خودبسندگی) بوده است. برای بررسی اعتبار مقیاس، از روش های ضریب بازآزمایی، اعتبار درونی به وسیله آلفای کرونباخ و دونیمه کردن استفاده شد. ضریب بازآزمایی 857/ 0، آلفای کرونباخ 837/ 0 و ضریب دونیمه سازی 781/ 0 نشانگر اعتبار قوی این مقیاس است. براساس یافته های پژوهش می توان گفت: این پرسش نامه دارای اعتبار و روایی بالا بوده و عوامل منسجمی از آن به دست می آید که می توان با کاربرد آن، ویژگی های اخلاقی تکبر و تواضع افراد را مورد مطالعه قرار داد و در پژوهش های آتی از آن استفاده کرد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Construction and Validation of an Islamic Scale to Assess Arrogance and Humbleness
    Abstract: 
    The present paper aims at designing, constructing and validating a scale to assess the moral vice of arrogance and moral virtue of humbleness, based on the Glorious Quran and traditions transmitted from Holy Prophet and his household (peace be upon them). After the classification of related verses and studying their meanings, and construction and validation of a questionnaire with 31 items, it was completed by 475 university and seminary students who were selected randomly. In terms of validity of the scale, the rate of agreement between experts was 94.38 and Kendal's coefficient concordance was significant, which shows strong content validity of the scale. In terms of reliability of the scale, the coefficient of test re-test method was 0.857, Cornbach's alpha was 0.837 and coefficient of split half method was 0.781, which shows strong reliability of the scale. According to research findings, it can be said that this questionnaire has high reliability and validity and provide us with coherence factors which can be used in future research and to study moral characters of arrogance and humbleness in individuals.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «اخلاق» جمع «خُلْق» و به‌معناي نيرو و سرشت باطني انسان است که تنها با ديدة بصيرت و غيرظاهر، قابل درک است (راغب اصفهاني، 1340، ص 159). «خُلق» را صفت نفساني راسخ نيز مي‌گويند که انسان، رفتارهاي متناسب با آن را بي‌درنگ، انجام مي‌دهد (همان). اين صفت راسخ دروني، ممکن است «فضيلت» و منشأ رفتار خوب باشد و يا «رذيلت» و منشأ کردار زشت (تجليل و ايرانمنش، 1390).
    بي‌شك ﺣﮑﻤﺖ ﻋﻤﻠﯽ و ﻋﻠﻢ اﺧﻼق، ﭘﺲ از ﻋﻠﻢ ﺗﻮﺣﯿﺪ و ﻣﻌﺮفت‌اﷲ، از ارزﺷﻤﻨﺪﺗﺮﯾﻦ ﻋﻠﻮم اﺳﺖ؛ زﯾﺮا ﻣﻮﺿﻮع آن ﻋﺒﺎرت از روح، روان و ﺣﻘﯿﻘﺖ اﻧﺴﺎن ﺑﻮده و ﻏﺎﯾﺖ و ﺛﻤﺮه آن ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺳﻌﺎدت و ﮐﻤﺎل آدﻣﯽ اﺳﺖ (حسيني شريف، 1390). پرورش اخلاقي از مهم‌ترين رسالت پيامبران الهي در طول تاريخ بوده است. بزرگ‌ترين بخش معارف اسلامي، ‌به تبيين معارف اخلاقي اختصاص يافته است. از‌اين‌رو، انديشمندان اولية اسلامي، حركتي ارزشمند براي تبيين محتواي اخلاقي اسلام آغاز كردند. با گذشت زمان، در مجامع علمي ‌جهان، اخلاق به‌‌منزلة يك علم از گردونة علوم، خارج و در سفارش‌ها و پندهاي بزرگان خلاصه شد. درحالي‌كه، تجربه ثابت كرده است علم و پيشرفت بدون اخلاق و معنويت، بيش از آنكه موجب تعالي بشر باشد، تنزل او را از مقام انسانيت در پي داشته است (ولي‌زاده، 1389، ص 35). امروزه با گسترش نابهنجاري‌هاي رفتاري و اخلاقي، استفاده از آموزه‌هاي ديني در فرايند مشاوره و روان‌درماني، توجه روان‌شناسان بسياري را به خود جلب كرده و مطالعات زيادي نيز در اين زمينه صورت گرفته است (ولي‌زاده و آذربايجاني، 1389).
    مباحث اخلاقي، از مهم‌ترين خاستگاه‌هاي پژوهش‌هاي روان‌شناختي در اسلام است. در اين ميان، ويژگي‌هايي كه موجب اختلال در كاركرد فردي و اجتماعي مي‌شوند و گاه حتي سلامت جسمي ‌و رواني وي را به خطر مي‌اندازند (رذايل اخلاقي) و ويژگي‌هايي كه موجب ارتقا سطح سلامت رواني و جسمي‌ شده و سازگاري اجتماعي فرد را تقويت خواهد نمود (فضايل اخلاقي)، اهميت ويژه‌اي دارند. از‌جملة آنها مي‌توان «تكبر» و «تواضع» را نام برد.
    در آيات و روايات، و منابع اخلاقي و تاريخي، به موضوع‌هاي تواضع و تكبر بسيار توجه شده است. نخستين صفت از صفات رذيله، که در داستان انبيا و آغاز خلقت انسان به چشم مي‌خورد و به اعتقاد بسياري از علماي اخلاق، ريشة همة رذايل اخلاقي و همة بدبختي‌ها و صفات زشت انساني است، تکبر و استکبار مي‌باشد (مكارم شيرازي، 1378، ج 2، ص 21). در قرآن‌ مجيد نيز بر نقش‌ اين‌ عنصر چنان‌ تأکيد شده‌ است‌ که‌ در بسياري‌ از موارد، گويي‌ تنها مشخصه‌ و خصلت‌ کفار همين‌ پديده‌ است (اعراف: 146؛ زمر: 60؛ غافر: 60). در حديثى نيز از امام سجاد نقل شده که فرمود: «گناهان، سرچشمه‌هايى دارند، اولين سرچشمه گناه و معصيت پروردگار، تکبر است که گناه ابليس بود و به خاطر آن، از انجام فرمان خدا امتناع کرد و تکبر ورزيد و از کافران شد» (قمي، 1416ق، ص 400 و 401).
    مطالعه علمي ‌درباره تواضع، [در غرب] هنوز در مراحل ابتدايي است و بررسي ادبيات
    تجربي سال‌هاي گذشته، تنها منجر به تعداد اندكي مطالعات تحقيقاتي درباره اين سازه شده است (Tangney, 2002, p. 411). اولين قدم‌ها در بررسي فضيلت‌هاي اخلاقي، در روان‌شناسي شخصيت و رويكرد رگه‌ها برداشته شد. كاستا و مك‌كرا پرسش‌نامه خودسنجي ويژگي‌هاي شخصيتي NEO را در مدلي پنج عاملي تهيه نمودند كه تواضع، يكي از صفات عامل چهارم (موافق بودن) را تشكيل داد (فتحي‌آشتياني، 1388، ص 35). سليگمن شش دسته فضيلت انساني را برمي‌شمرد: حکمت و دانش، شجاعت، عشق و انسانيت، عدالت، اعتدال و معنويت و تعالي. فروتني و تواضع، در كنار دورانديشي و خودمهارگري، از‌جمله عواملي هستند كه فضيلت اعتدال را به‌وجود مي‌آورد (Seligman, 2002, p. 47). در سال‌هاي اخير، روان‌شناسي اخلاق و رويكرد روان‌شناسي مثبت، عهده‌دار تحقيق در زمينه اخلاق شده‌اند و به دستاوردهايي نيز نايل گشته‌اند، اما اين تلاش‌ها صرفاً معطوف به برخي ويژگي‌هاي مثبت اخلاقي يعني فضايل بوده و ويژگي‌هاي منفي و رذايل اخلاقي، هنوز جايگاه مناسب خود را در روان‌شناسي نيافته است.
    «کبر» در لغت به‌معناي بزرگي (جمعي از نويسندگان، 1418ق، ص 5931)، برتني، خودپسندي، کوچک شمردن ديگران و بزرگ دانستن خود، عجب، غرور، بزرگواري، پندار (دهخدا، 1377، ج 12، ذيل كبر)، بزرگي فروختن، خودگرفتن و نخوت (معين، 1388، ج 3، ذيل كبر) آمده است. «تكبر» نيز در لغت به‌معناي تعظّم (خود را بزرگ پنداشتن) (ابن‌منظور، 1414ق، ص 396)، بزرگوار شدن، بزرگ‌منشي، عظمت، برتني، بوج، پغار، بزرگي نمودن، گردن‌کشي کردن، غرور، خودبيني، گردن‌کشي، گستاخي (دهخدا، 1377، ج 5، ذيل تكبر)، باد سر شدن و خود را بزرگ دانستن (معين، 1388، ج 1، ذيل تكبر) آمده است.
    تعريف «تکبر» در علم اخلاق، برتر دانستن خود از ديگران و خوار ديدن و تحقير آنان است (عدي، 1365، ص 18؛ مقدسي، 1398ق، ص 227؛ نراقي، 1387، ص 391). تهانوي كبر را جهل انسان به خود و قرار دادن خود در جايگاهي بالاتر از جايگاه واقعي‌اش مي‌داند (جمعي از نويسندگان، 1418ق، ص 5931). اساس تکبر اين است که انسان از اينکه خود را برتر از ديگري ببيند، احساس آرامش کند. بنابراين، تکبر از سه عنصر تشکيل مي‌شود: نخست اينکه، براي خود مقامي ‌قايل شود. ديگر اينکه، براي ديگري نيز مقامي ‌قايل شود و در مرحله سوم، مقام خود را برتر از آنها ببيند و احساس خوشحالي و آرامش کند (مكارم شيرازي، 1378، ج 2، ص 45).
    برخي، کبر و تکبر را براي اشاره به يك معناي يکسان به کار برده‌اند، برخي ميان کبر و تکبر تفاوت گذاشته‌اند (مقدس‌اردبيلي، 1375، ص 442)، کبر را امر باطني و حالت نفساني دانسته‌اند و تکبر را به ثمراتِ آن امرِ باطني، که به صورت افعال و اقوال ظاهر مي‌شود، اطلاق کرده‌اند (راغب اصفهاني، 1407ق، ص 299؛ غزالي، 1368، ص 718؛ نراقي، 1387، ص 380).
    تفاوت کبر و عجب نيز در اين است که کبر، برخلاف عجب، صرفِ برتر دانستن و بزرگ پنداشتن خود نيست و مستلزم خوار ديدن ديگران هم هست (مقدسي، 1398ق، ص 227ـ228)؛ يعني در عجب هيچ‌گونه مقايسه‌اي با ديگري نمي‌شود، ولي در کبر حتماً خود را با ديگري مقايسه مي‌کند و برتر از او مي‌بيند (مكارم شيرازي، 1378، ج 2، ص 45).
    ريشه تواضع «وَضع» است. در اصل به‌معناى فرونهادن است (مصطفوي، 1360، ج 13، ص 131) و به‌معناي خويش را كوچك نشان دادن (راغب اصفهاني، 1375، ص 464)، خود را خوار کردن (تذلّل) (فراهيدي، 1405ق، ذيل تواضع؛ حسيني همداني، 1404ق، ج 5، ص 41)، فروتني کردن (معين، 1388، ج 1، ذيل تواضع)، وضيع شدن، نرم‌گردني و خواري نمودن، خود را فرونهادن، فروتني، نرمي، نرمي‌کردن، افتادگي، شکسته نفسي، خضوع، فرمانبرداري، تخاشع (دهخدا، 1377، ج 5، ذيل تواضع)، خفض جناح (طيب، 1378، ج 8، ص 70) و اخبات (حسيني همداني، 1404ق، ج 8، ص 364) آمده است و ضد آن، رفع و بلندى است (ابن‌منظور، 1414ق، ص 396) و در مقابل، «تكبر» به‌معناي خود را بزرگ دانستن است (مهيار، 1375، ص 71).
    مرحوم نراقي در تبيين تواضع آن را از فضايل مهم مربوط به قوة غضبيه مي‌داند كه عبارت است از: فرد خود را از ديگران برتر نداند (نراقي، 1387، ص 358). ملّااحمد نراقى نيز در تعريف تواضع مى‌گويد: «تواضع عبارت است از شكسته‌‌نفسى كه نگذارد آدمى خود را بالاتر از ديگرى ببيند و لازمة آن كردار و گفتاري است كه دلالت بر تعظيم ديگران و اكرام ايشان مى‌كند» (نراقي، 1386، ص 243). تواضع حد وسط تكبر و تذليل است (طيب، 1378، ج 1، ص 91). چنان‌که «ضِعِه» کمتر گردانيدن خود است از ديگري در محلي که تحقير کرده شود و اضاعت حق شود و تواضع ميان اين هر دو است. پس فروتني پسنديده و ضعه ناپسند است و خودپسندي و کبر نکوهيده و عزت نفس، ستوده باشد (دهخدا، 1377، ج 12، ذيل تواضع).
    تمپلتن به فرايند «غرقه‌ناشدگي» اشاره دارد كه در طي آن، فرد به جايگاه خود در جهان پي مي‌برد (Tangney, 2002, p. 412-413). كسي كه به دركي از تواضع هدايت شده است، در فهم صرفاً پديدارشناختي از جهان متوقف نمي‌ماند. چنين فردي بر اجتماعي گسترده متمركز است كه خود را قسمتي از آن مي‌داند. از اين منظر، خود‌‌سرزنش‌گري، جنبه‌اي از عدم تواضع خواهد بود. تمپلتن ادامه مي‌دهد:
    تصور كنيد كسي كه دائم خود و عملكردهايش را سرزنش مي‌كند و آنها را ناچيز مي‌پندارد. هرچند او به ظاهر در حال اعتراض به خود است، اما در‌واقع، خود را در كانون توجه و ارزيابي قرار داده است. در کنار وجود تمايل زياد انساني نسبت به تمرکز خودمدارانه، افراد داراي تواضع، به دنبال به رسميت شناختن توانايي‌ها، استعدادها، ارزش و اهميت ديگران هستند. يكي از نتايج مهم غرقه‌ناشدگي اين است كه ديگر احساس نيازي به ارتقا و دفاع از اهميت خود، به بهاي ارزيابي ديگران نداريم. بدين‌ترتيب، توجه ما متوجه بيرون از خود مي‌شود و چشم‌هايمان به سوي زيبائي و ظرفيت آنهايي باز مي‌شود كه در اطراف ما هستند. ازاين‌رو، مينز و همكاران اذعان كردند كه تواضع، افزايش در ارزشمند ديدن ديگران است و نه كاهش در ارزيابي خود (Means, 1990, p. 214).
    عناصر کليدي تواضع به نظر تانگني عبارتند از:
    - ارزيابي دقيق از توانايي‌ها و دستاوردها (نه اعتماد به نفس پايين يا خودسرزنش‌گري)؛
    - توانايي اذعان به اشتباهات، نواقص، خلأ‌هاي موجود در دانش، و محدوديت‌ها (اغلب در برابر يک قدرت برتر)؛
    - باز بودن نسبت به ايده‌هاي جديد، اطلاعات متناقض و توصيه‌ها؛
    - حفظ توانايي‌ها و موفقيت‌ها (جايگاه فرد در جهان) در چشم‌انداز واحد؛
    - تمرکز نسبتاً کم بر خود، خودفراموشي، به رسميت شناختن فرد به‌عنوان بخشي از يك جهان وسيع‌تر؛
    - درك ارزش همه چيز و راه‌هاي مختلفي که افراد و اشيا مي‌توانند به جهان ما کمک كنند
    (Tangney, 2002, p. 413).
    در پاسخ به اينكه چرا تا حدود یک دهه پيش، تواضع در ادبيات علمي، ناديده گرفته شده است؟ در پاسخ مي‌توان گفت: دو عامل در اين زمينه مطرح است: اول اينكه، مفهوم تواضع در ذهن بسياري از مردم، با ارزش‌ها و دين در ارتباط است، ازاين‌رو، از حيطه علوم تجربي خارج است. دوم اينكه، فقدان يك مقياس مناسب براي اندازه‌گيري اين سازه است (Ibid, p. 411). فقدان ابزار سنجش، يک شکاف آشکار در ادبيات پژوهشي است؛ زيرا بدون روش ارزيابي مورد اطمينان، علم تقريباً متوقف مي‌شود (Ibid, p. 413). كمبود تحقيقات تجربي در زمينه ساخت مقياس تواضع، حيرت‌آور است با اينكه بيش از دو دهه است كه تواضع، به‌عنوان يك ويژگي مهم و نيرومند شخصيتي مورد پذيرش واقع شده است (Elliott, 2010, p. 16). ازاين‌رو، روان‌شناسان تمايل دارند كه ابزارهاي سنجش، قوي‌تر و معنادارتر باشد تا بتوانند از اين مسير، به توسعه نظريه‌‌هاي خود بپردازند (Tangney, 2002, p. 413).
    در توضيح اولين گام‌ها در سنجش تواضع، لازم به يادآوري است كه رويكرد واژگاني به ساختار شخصيت، بر اين فرض استوار بود كه مهم‌ترين ويژگي‌هاي شخصيتي، در كلمات رمزبندي شده است (آقابابايي، 1391). طي دهة 1990، پژوهش‌هاي واژگاني در زبان‌هايي غير از انگليسي انجام شد كه تفاوت در بين زبان‌ها را آشكار كرد و به ظهور عامل ششمي ‌در سنجش شخصيت انجاميد كه در پژوهش‌هاي اوليه در زبان انگليسي ظهور نداشت (همان). اين عامل با نام «صداقت- فروتني» و با اصطلاحاتي چون صادق، منصف، فروتن و بي‌ادعا مشخص شده است (همان). لي و اشتون، اين عامل را شامل چهار رگة صداقت، انصاف، پرهيز از حرص و فروتني دانستند (Davis, 2011, p. 146). گام بعدي در رويكرد صفات برداشته شد كه صفت فروتني را از صفات عامل موافق بودن در سنجه شخصيتي (NEO) معرفي مي‌كرد (فتحي‌آشتياني، 1388، ص 45). اين صفت، معرف افرادي بود كه داراي توانايي ناديده گرفتن منافع خود هستند و ضرورتاً كمبود اعتماد به نفس ندارند. افراد داراي نمرات پايين از اين بخش پرسش‌نامه، افرادي متكبر هستند كه فكر مي‌كنند استثنائي مي‌باشند (همان). امونس اقدام به اندازه‌گيري تواضع با استفاده از شيوه خودگزارش‌دهي كرد (Emmons, 1984). وي از مؤلفه‌هاي حالت و گرايش استفاده نمود. نتايج اوليه نشان داد كه مقياس امونس، از اعتبار دروني مناسبي برخوردار نيست (Tangney, 2002, p. 414). تلاش‌هاي بعدي براي ساخت مقياس‌هاي خودگزارش‌دهي (Exline, 2008؛Tangey, 2000 ) نيز فاقد روايي و داراي اعتبار کم بوده است (Elliott, 2010, p. 14). كانز معتقد است: ماهيت خودانکاري تواضع، سنجش آن را به‌ويژه با شيوه خودگزارش‌دهي را دشوار مي‌کند (Ibid). مشکل در ارزيابي تواضع، وجود نظرات متفاوتي در درک دقيق تواضع است. اگر کسي خود را متواضع گزارش نمود، آيا او لزوماً متواضع است؟ (Ibid, p. 13).
    اكسلاين و همكاران، يک تکنيک تجربي براي سنجش ميزان تواضع ارائه نمودند. آنها با ايجاد موقعيت آماده براي تحريك حس تواضع، از شركت‌كنندگان خواستند كه بين «احساس تواضع» و «احساس مهم بودن خود» تمايز قائل شوند. اشكالاتي كه در نتايج اوليه مشخص شد، اين بود كه برداشت بسياري از افراد از دو موقعيت، بسيار متفاوت بود. ضمن اينكه اغلب، موقعيت انتخاب تواضع، موقعيت‌هايي بود كه فرد احساس تحقير يا شرم داشت. البته پاسخ‌هاي درست، اما كمي ‌هم وجود داشت كه موقعيت تواضع، به درستي تشخيص داده شده بود مانند جايي كه خودفراموشي يا ديدن خود، به‌عنوان بخشي از يك كل وسيع، ايجاد شده بود (Tangney, 2002, p. 414).
    از نظر اليوت، اولين پژوهش جدي در جهت توليد ابزار ارزيابي تواضع، مقياس بسته‌پاسخ اكسلاين و گير است كه درك افراد از تواضع (حالت تواضع) را در موقعيت‌هاي ارائه شده نشان مي‌داد (Elliott, 2010, P. 14). پژوهش‌هاي دوم (Rowatt, & et al, 2002) و سوم (Rowatt, & et al, 2006)، تلاش كردند تا با استفاده از روشي ناآشكار، گرايش به تواضع را بسنجد. پژوهش چهارم (Gregg, & et al, 2008) نيز آخرين تلاش در اين زمينه است. اين پژوهش، سعي كرده است با تعيين يك مفهوم انتزاعي و استفاده از مفهوم فروتني، به سنجش تواضع بپردازد. نف نيز با توسعه مقياس شفقت نسبت به خود تلاش كرد تواضع را ارزيابي نمايد (Elliott, 2010, p. 14). كاترين دالزگارد، پرسش‌نامه‌اي براي بررسي ويژگي‌هاي اخلاقي كودكان تهيه نمود كه دو متغير آن، به سنجش تواضع اختصاص دارد (Seligman, 2002, p. 84). 
    از‌آنجا‌كه سنجش تواضع براساس آنچه هست، دشوار است. برخي (Exline, & et al, 2004) تلاش‌كرده‌اند آن را براساس آنچه نيست، (به‌عنوان نمونه، سنجش تواضع، با استفاده از سنجش ميزان خودشيفتگي) ارزيابي كنند (Elliott, 2010, p. 14). نمرات بالاي خودشيفتگي، نشان‌دهندة رقابت‌جويي (Watson, & et al, 1997)، سلطه‌گري (Emmons, 1984) و برتري‌‌طلبي (Bushman & Baumeister, 1998) است. به نظر مي‌رسد اين ويژگي‌ها، نقطه مقابل تواضع باشد، اما تفاوت عملكرد حرمت‌خود، اعتماد به نفس و تعالي خود، در خودشيفتگي و تواضع، اين نظريه (سنجش تواضع به‌وسيله خودشيفتگي) را مورد خدشه قرار مي‌دهد (Elliott, 2010, p. 14).
    اليوت معتقد است: تاكنون هيچ ابزار داراي اعتبار و روايي، براي سنجش ميزان تواضع ساخته نشده است (Elliott, 2010, p. 14). وي در رساله دكتري خود، ابتدا فرمي‌60 گويه‌اي را طراحي نموده و بعد از مراحل اجرا بر روي 251 دانشجوي دوره كارشناسي و تحليل نتايج، آن را به 32 و در نهايت 13 گويه، تقليل داد. ضمن اينكه چهار عامل «گشودگي»، «خودفراموشي»،‌ «خودارزيابي فروتنانه» و «تمركز بر ديگران» را در تحليل مقياس خود، يافت (Ibid, p. 61).
    بازبيني پژوهش‌هاي بومي ‌انجام‌‌شده در اين دو موضوع نشان مي‌دهد كه اين منابع غني، با نگاه روان‌شناختي تبيين نشده‌اند و تاكنون مقياسي از منظر اسلام براي سنجش آنها طراحي نشده است. از‌اين‌رو، تلاش براي ساختن ابزاري بومي ‌و مناسب به منظور سنجش تكبر و تواضع از منظر اسلام، ضروري به نظر مي‌رسد. اين پژوهش، مي‌تواند خلأ موجود در اين زمينه را با ارائة يك مقياس اسلامي ‌تا حدودي برطرف كند و زمينه‌ساز پژوهش‌هاي بعدي باشد. بنابراين، اين پژوهش درصدد پاسخ‌گويي به پرسش‌هاي زير است: مؤلفه‌هاي تكبر و تواضع از ديدگاه آيات و روايات چيست؟ مقياس اسلامي ‌تكبر- تواضع، از چه ويژگي‌هاي روان‌سنجي برخوردار است؟
    روش پژوهش
    اين پژوهش، از دو روش توصيفي و پيمايشي تشکیل شده است. براي جمع‌آوري آموزه‌هاي دين دربارة تكبر و تواضع، با استفاده از روش توصيفي و با رجوع به قرآن كريم و متون دست اول روايي، داده‌هاي‌ مورد‌‌نياز، استخراج سپس دسته‌بندي و مورد بررسي قرار گرفت و براي ارزيابي روايي مقياس اسلامي ‌تكبر- تواضع، از روش پيمايشي استفاده شده است.
    جامعه و حجم نمونه: جامعه آماري اين پژوهش، از دانشجويان دانشگاه آزاد اسلامي واحد خمين، با حجم 1100 نفر و طلاب حوزه علميه دامغان، با حجم 85 نفر است. حجم نمونه 475 نفري پژوهش حاضر (شامل 396 دانشجو و 79 طلبه)، اعدادي بيش از حجم نمونه پيشنهادي (285 و 70 نفر) جدول كرجسي و مورگان است. بدين‌ترتيب، خطاي نمونه‌گيري به حداقل رسيده و براساس آزمون كفايت نمونه‌برداري، اين تعداد نمونه براي انجام تحليل عاملي معنادار مي‌باشد. ميانگين سني شركت‌كنندگان در اين پژوهش، 11/25 سال (61/5=SD) و 6/79 درصد افراد، زن و 4/20 درصد از آنها مرد بودند. همه شرکت‌کنندگان، داراي تحصيلات دانشگاهي (6/48% فوق‌ديپلم، 3/46% ليسانس و 5% فوق‌ليسانس و بالاتر) بودند و 6/16 درصد از آنها علاوه بر تحصيلات دانشگاهي، تحصيلات حوزوي هم داشتند (6/4% سطح مقدماتي، 8/3% سطح يک، 8/7% سطح دو و 4/0% سطح سه). 7/65 درصد از شرکت‌کنندگان مجرد و 3/34 درصد از آنها متأهل بودند.
    ابزار پژوهش: براي انجام این پژوهش، از مقياس پژوهشگر ساخته تكبر- تواضع استفاده شد. این مقیاس، نخستين بار توسط پژوهشگر جهت سنجش صفات اخلاقي تكبر و تواضع براساس منابع اسلامي ‌طراحي و ساخته شده است. فرايند ساخت اين مقياس به شرح زير مي‌باشد.
    1. شناسايي و مطالعه منابع اسلامي ‌مربوط به تكبر و تواضع، دسته‌بندي و مفهوم‌شناسی آنها: در اين مرحله، آيات و رواياتي از پيامبر اكرم و اهل‌بيت، كه به توصيف، علت‌شناسي و تبيين آثار مفاهيم «كبر» و «تواضع» پرداخته‌اند، بررسي شد.
    2. بررسي تطابق مستندات با مفاهیم: در اين مرحله، ميزان تطابق گزاره‌هاي ديني با مفاهیم به معرض رأي 15 نفر از كارشناسان علوم اسلامي ‌(سطوح عالی) و روان‌شناسي (کارشناسی ارشد و دکتری) درآمد كه نظر خود را در جدولي با ليكرت 5 درجه‌اي درج مي‌كردند.
    3. طراحي گویه‌ها براساس مفاهیم، مستندات و ارائه آنها به كارشناسان براي سنجش روايي محتوا: گويه‌هاي‌ اوليه مقياس اسلامی تکبر- تواضع، شامل 77 عبارت بود که برای 23 مفهوم طراحي گرديد. سپس، براي بررسي روايي وابسته به محتوا، از ديدگاه 15 نفر از كارشناسان علوم اسلامي و روان‌شناسي استفاده شد. آنها با استفاده از یک لیکرت 5 درجه‌ای، ميزان موافقت يا مخالفتشان را اعلام نموده و گويه پيشنهادي خود را ثبت نمودند.
    4. ارائه گويه‌هاي برگزيده و ارائه آنها به كارشناسان براي سنجش روايي محتوا: در اين مرحله، از ميان 77 گويه ارائه‌شده در مرحله قبل و گويه‌هاي پيشنهادي كارشناسان، 31 گويه داراي امتياز مساوي يا بالاتر از 4 (75%)، انتخاب شد و بار ديگر براي دريافت روايي محتوا، با استفاده از ليكرت 4 درجه‌اي، در معرض نظر شش نفر از كارشناسان علوم اسلامي و روان‌شناسي قرار گرفت.
    5. آزمون- بازآزمون: در اين مرحله، پرسش‌نامه اوليه تكبر- تواضع، كه شامل 31 گويه بود، با فاصله 2 هفته، بين 50 دانشجو و طلبه به صورت ضربتي اجرا شد. مقايسه اين دو آزمون، همبستگي بالاي آنها و در‌‌نتيجه اعتبار قوي آزمون را نشان داده (857/0r =، 0001/0>P). افزون بر اين، به اين وسيله، برخي گويه‌هاي كه همبستگي كمتري نسبت به نمره كل آزمون برخوردار بود، يا از سوي شركت‌كنندگان دشوار تشخيص داده شده بود، اصلاح شد.
    6. اجراي گسترده: در اين مرحله آزمون 31 گويه‌اي، در ميان 500 دانشجوي دانشگاه آزاد اسلامي ‌شهر خمين و طلبه حوزه علميه شهر دامغان اجرا شد. پس از كنار گذاشتن پاسخ‌هاي ناقص، 475 پاسخ‌نامه وارد مرحله تحليل شد.
    روش گردآوري اطلاعات: با استفاده از داده‌ها و مباني مربوط به تكبر و تواضع، براساس آيات و روايات و با مطالعه كتاب‌ها و پژوهش‌هاي روان‌شناسي در اين موضوع، به‌ويژه در زمينه آزمون‌سازي، ساخت مقياس اسلامي ‌تكبر- تواضع در دستور كار قرار گرفت. در اين بخش، به‌منظور سنجش و اندازه‌گيري تكبر و تواضع با توجه به مؤلفه‌هاي به‌دست‌آمده، آزموني اوليه طراحي و ساخته شد.
    براي گردآوري اطلاعات، محقق با مراجعه به كلاس‌هاي طلاب و دانشجوياني كه پيش‌تر به‌طور تصادفي خوشه‌اي انتخاب شده بودند و با ارائه توضيحات لازم دربارة اهداف پژوهش و نحوه پاسخ‌دهي به پرسش‌هاي آزمون، پرسش‌نامه‌ به آزمودني‌ها ارائه و از آنها خواسته شد پس از خواندن شيوه‌نامة كتبي آن، با دقت به گزاره‌ها پاسخ دهند و مشخصات جمعيت‌شناختي همچون سن، جنس، مقطع و رشته تحصيلي و نيز وضعيت تأهل خود را درج كنند. از 500 پرسش‌نامه‌ توزيع‌‌شده، در نهايت تعداد 475 پرسش‌نامه با پاسخ كامل، به كمك برنامه SPSS نمره‌گذاري و تجزيه و تحليل شد. براي انجام تحليل عاملي تأييدي نيز از نرم‌افزار AMOS استفاده شد.
    يافته‌هاي پژوهش
    در مرحله اول و دوم، 33 مفهوم به‌دست آمد كه همراه مستندات، مورد بررسي كارشناسان قرار گرفت. حذف مفاهيمي ‌با نمره‌اي كمتر از 4 (75%)، منجر به كاهش مفاهيم به 23 عدد شد. برخي از اين مفاهيم عبارتند از: نپذيرفتن حق، ترجيح آبروي خود بر آبروي ديگران، احساس حقارت، ترديد در معاد، انكار معاد، غفلت از قيامت، ضعف معرفت به خدا، عدم كنترل خشم، فقدان گذشت، طعن و كنايه به صاحب حق، برتر دانستن ايمان خود نسبت به ديگران، نازيدن به امتيازات بيروني، ريا، ترك استغفار، عدم نشاط در عبادات، تحقير ديگران و لذت بردن از مدح و ... .
    در مرحله سوم، براي 23 مفهوم، 77 گويه طراحي شد. بدين‌ترتيب، اغلب مفاهيم داراي حداقل 3 گويه، برخي داراي 4 گويه بودند. سپس، معرض نظر كارشناسان گذاشته شد و از آنها خواسته شد ضمن دادن امتياز به گويه‌هاي موجود، گويه‌هاي پيشنهادي خود را نيز ثبت نمايند. حاصل اين مرحله، انتخاب 31 گويه داراي امتياز مساوي يا بالاتر از 4 (75%) بود.
    در مرحله چهارم، 31 گويه مذكور، جهت دريافت روايي محتوا، با استفاده از ليكرت 4 درجه‌اي، در معرض نظر كارشناسان قرار گرفت. ميانگين نمرات كارشناسان 77/3 (از 4) بوده كه موافقت 38/94 درصدي آنها با تناسب بين گويه‌ها و مستندات روايي را نشان مي‌دهد. ازاين‌رو، اين مقياس از روايي محتواي قوي برخوردار است.
    براي بررسي ميزان توافق نظرات كارشناسان، دربارة روايي محتوا از شاخص آماري ضريب تطابق كندال، آزمون معناداري خي‌دو و آزمون تعقيبي ويل‌كاكسون استفاده شده است. ضريب تطابق كندال 282/0 و مقدار خي‌دو 161/37 در سطح معناداري 023/0، نشان‌دهندة توافق مناسب و معنادار كارشناسان در مورد تطابق 31 گویه نهايي با مستندات اسلامي ‌مي‌باشد. وجود مفروضه آزمون تعقيبي ويل‌كاكسون (05/0 > P) نيز يافته فوق را مورد تأييد قرار داد.
    حاصل عمليات مرحله پنجم، همبستگي ميان نمرات آزمون و بازآزمون مقياس اوليه و 31 گويه‌اي تكبر- تواضع بوده، كه با فاصله 2 هفته، بين 50 دانشجو و طلبه به صورت پايلوت (ضربتي) اجرا شد. پاسخ‌نامه يك طيف 4 گزينه‌اي، بدون حد وسط بود تا از انباشت نمره‌ها در وسط جلوگيري شود. مقايسه نتايج اين دو آزمون، همبستگي بالاي آنها و درنتيجه، اعتبار قوي آزمون را نشان مي‌دهد (857/0r =، 0001/0 > P). افزون بر اين، به اين وسيله، برخي گويه‌هاي كه از همبستگي كمتري با نمره كل آزمون برخوردار بود، يا از سوي شركت‌كنندگان دشوار تشخيص داده شده بود، اصلاح شد.
    در مرحله ششم، پس از اجراي نهايي مقياس اسلامي‌ تكبر- تواضع در ميان 475 نفر از شركت‌كنندگان، به‌منظور سنجش روايي سازه و نيز شناسايي و تعيين عوامل تشكيل‌دهنده مقياس، از روش تحليل عاملي استفاده شد. پيش از اجراي تحليل عوامل، براي اينكه معلوم شود حجم نمونه انتخاب شده، متناسب روش تحليل عاملي مي‌باشد، از آزمون كرويت بارتلت و كفايت نمونه‌برداري به روش KMO استفاده شد. شاخص كفايت نمونه‌برداري برابر با 843/0 مي‌باشد. درنتيجه، حجم نمونة مورد‌نظر براي تحليل عوامل مناسب است. همچنين، نتايج آزمون كرويت بارتلت، با درجه آزادي 253 و مجذور كاي 011/2294 در سطح 0001/0 > P معنادار است. بنابراين، ماتريس همبستگي متغيرها، ماتريس واحدي نيست و مي‌توان بر پاية اين داده‌ها، به استخراج عامل‌ها اطمينان كرد.
    نتايج تحليل اعتبار براي مشخص شدن گويه‌هاي مناسب براي ورود به تحليل عاملي نشان داد كه با حذف 8 گويه، اعتبار مقياس (آلفاي كرونباخ) به حداكثر خود خواهد رسيد. در جدول 1 میانگین و انحراف استاندارد 23 گویه، همبستگی با نمره کل و تأثیر حذف هریک از گویه‌‌ها در آلفای کرونباخ ارائه شده است. همان‌گونه که مشاهده می‌شود، میان گویه‌ها با نمره کل مقیاس همبستگی‌های معناداری در سطح 01/0>P در دامنه‌ای از 306/0=r (گویه شماره 5) تا 581/0=r (گویه شماره 1) وجود دارد.
    جدول 1: مشخصه‌های آماری گویه‌های مقیاس تکبر- تواضع؛
    همبستگی گویه‌ها با نمره کل و تأثیر حذف هریک از گویه‌ها در آلفای کرونباخ (475n=  و 01/0 >P)
     
    گویه    M    SD    همبستگی با نمره کل    آلفای کرونباخ در صورت حذف گویه
    1    35/2    91/0    581/0**    825/0
    2    04/2    78/0    458/0**    830/0
    3    25/2    83/0    442/0**    830/0
    4    69/2    90/0    394/0**    831/0
    5    47/1    71/0    306/0**    837/0
    6    73/1    79/0    359/0**    836/0
    7    09/2    94/0    482/0**    830/0
    8    63/1    82/0    513/0**    830/0
    9    46/2    88/0    562/0**    827/0
    10    58/2    84/0    502/0**    828/0
    11    72/1    84/0    372/0**    831/0
    12    95/2    83/0    400/0**    833/0
    13    21/2    78/0    418/0**    831/0
    14    03/2    83/0    432/0**    833/0
    15    32/2    87/0    432/0**    832/0
    16    70/2    95/0    316/0**    832/0
    17    97/2    74/0    495/0**    834/0
    18    21/2    89/0    478/0**    829/0
    19    93/1    80/0    506/0**    830/0
    20    88/1    76/0    506/0**    829/0
    21    62/2    82/0    497/0**    828/0
    22    53/1    67/0    429/0**    834/0
    23    95/2    78/0    446/0**    830/0
     
    بعد از حذف گويه‌هاي هشت‌گانه، براي بررسي روايي دروني مقياس، از روش دونيمه‌سازي استفاده شد. براساس نتايج به‌دست‌آمده از ضريب آلفاي نيمه اول (789/0)، ضريب نيمه دوم (724/0)، ضريب همبستگي تواضع از اعتبار دروني سطح بالايي برخوردار است. براي تعيين و تحليل عوامل، از تحليل عاملي به روش «مؤلفه‌هاي اصلي»، «چرخش واريماكس»، به همراه «بهنجارسازي كايزر» استفاده شد. در مرحلة اول تحليل عاملي، به‌ منظور تعيين تعداد عامل‌هاي اصلي از ملاك ارزش‌هاي ويژه بزرگ‌تر از 1 استفاده شد. بر اين اساس، براي مقياس اسلامي ‌تكبر و تواضع، تعداد چهار عامل نمايان شد. پس از تعيين تعداد عامل‌هاي اصلي (4 عامل)، پيش از آنكه تفسير شوند، به‌‌منظور ساده‌تر و قابل‌فهم‌تر كردن ساختار عاملي، عامل‌هاي مذكور انتخاب و چرخش متعامد به شيوه واريماكس بر روي آنها اجرا شد كه جدول 2 نمايانگر گويه‌هاي هر عامل و بارعاملي آنهاست.
    جدول 2: عوامل 4 گانه مقياس اسلامي‌ تكبر- تواضع و بار عاملي آنها
    عدم پذيرش/ پذيرش ديگران
        عبارت    گويه    رديف
    608/0    نسبت به برخي افراد، ايمان قوي‌تري دارم.    20    1
    561/0    چون مرتكب برخي گناهان نمي‌شوم، پس از كساني كه مرتكب آنها مي‌شوند بهترم.    19    2
    500/0    دوست دارم هنگام طي يك مسير با ديگران، در صف اول يا جلوتر از آنها باشم.    24    3
    495/0    لزومي ‌ندارد اولين كسي باشم كه سلام مي‌كند.    8    4
    401/0    از اينكه ديگران كارها و وظايف شخصي من را انجام دهند، خوشحال مي‌شوم.    25    5
    344/0    ایرادی ندارد که انسان به خاطر امتیازاتی که دارد، به خود ببالد.    22    6
    هيجان و معرفت ديني
    716/0    دليلي ندارد عالمي ‌بعد از مرگ وجود داشته باشد.    5    7
    577/0    گاهي به قدرت و تسلط خدا بر همه امور عالم، شک می‌کنم.    10    8
    574/0    به آخرت، قيامت و اتفاقاتی که در آن روی خواهند داد، فكر نمی‌كنم.    6    9
    522/0    احساس خوبي برای انجام دادن واجبات دینی (نماز، روزه و...) ندارم.    30    10
    احساس حقارت/ عزت نفس
    567/0    اگر مي‌توانستم، اغلب ويژگي‌هايم را تغيير مي‌دادم.    4    11
    552/0    وقتی عصبانی می‌شوم، معمولاً نمی‌توانم خودم را کنترل کنم.    14    12
    543/0    از آنچه هستم، متنفرم.    15    13
    527/0    گاهي با اینکه حق با طرف مقابل است، روی نظر خودم پافشاری مي‌كنم.    1    14
    468/0    حفظ آبروي خودم، مهم‌تر از حفظ آبروي ديگران است.    2    15
    466/0    گاهي وقتي حق با من نيست، سعي مي‌كنم با طعن و كنايه به طرف مقابل، موضوع را عوض كنم.    18    16
    461/0    اطرافيانم معتقدند که من، بیشتر اوقات با گفته‌ها یا رفتارهايم، ديگران را تحقير مي‌كنم.    27    17
    427/0    متواضع بودن در برابر دیگران، باعث می‌شود که آنها تو را تحقیر ‌کنند.    3    18
    413/0    خیلی وقت‌ها فکر می‌کنم حتی دوستانم هم مرا درک نمی‌کنند.    23    19
    375/0    نمي‌توانم با كسي كه به من بدي كرده، رفتار خوبي داشته باشم.    13    20
    نياز به تأييد اجتماعي/ خودبسندگي
    672/0    از اینکه دیگران متوجه شوند کارهای خوبی انجام داده‌ام، خوشحال می‌شوم.    28    21
    646/0    اینکه دیگران از من تعريف كنند، احساس خيلي خوبي برایم ایجاد می‌کند.    31    22
    301/0    برخورد بد ديگران، براي مدت‌ها در ذهنم مي‌ماند.    16    23
    همان‌گونه كه جدول شماره 2 بيان مي‌كند، بار عاملي گويه‌ها در طيفي بين 716/0 تا 301/0 قرار دارد و نمايانگر 4 عامل است. عامل اول، عدم پذيرش ديگران (در تكبر) و پذيرش ديگران (در تواضع) است كه 6 گويه را به خود اختصاص داده و بار عاملي آنها در دامنه 608/0 تا 344/0 قرار دارد. عامل دوم، هيجان و معرفت ديني (در تكبر و تواضع) است كه 4 گويه را به خود اختصاص داده و بار عاملي‌اي بين 716/0 تا 522/0 دارد. عامل سوم، احساس حقارت (در تكبر) و احساس عزت نفس (در تواضع) است كه بيشترين تعداد گويه‌هاي مقياس (10 گويه) را داراست. دامنه بار عاملي گويه‌هاي اين عامل، از 567/0 تا 375/0 است. آخرين عامل اكتشافي اين مقياس نيز نياز به تأييد اجتماعي (در تكبر) و خودبسندگي (در تواضع) است كه با 3 گويه، كم‌حجم‌ترين عامل بوده و داراي دامنه بار عاملي 672/0 تا 301/0 است.
    روش محاسبه آلفاي كرونباخ، از ديگر روش‌هاي بررسي اعتبار درونی مقیاس است. نتايج اين بررسي در مورد مقياس اسلامي‌ تکبر- تواضع و زيرمقياس‌هاي آن، در جدول 3 قابل مشاهده است.
    جدول 3: نتايج بررسي همساني دروني با ضريب آلفاي كرونباخ
     
    آلفاي كرونباخ        عوامل
    616/0    زن    عدم پذيرش/ پذيرش ديگران
    747/0    مرد    
    658/0    كل    
    653/0    زن    هيجان و معرفت ديني
    728/0    مرد    
    670/0    كل    
    733/0    زن    احساس حقارت/ عزت نفس
    828/0    مرد    
    759/0    كل    
    آلفاي كرونباخ        عوامل
    587/0    زن    نياز به تأييد اجتماعي/ خودبسندگي
    750/0    مرد    
    632/0    كل    
    815/0    زن    كل مقياس
    886/0    مرد    
    837/0    كل    

     
    ضریب آلفای کرونباخ کل مقیاس برابر با 837/0 محاسبه شد (34/51=M و 89/8=SD)، که بیانگر همسانی درونی مناسب این مقیاس است. ضريب آلفاي كرونباخ براي مردان، 886/0 (37/49=M و 66/10=SD) و براي زنان، 815/0 (85/51=M و 32/8=SD) به‌دست آمد. ضريب آلفای کرونباخ، براي چهار عامل عدم پذيرش، پذيرش ديگران، هيجان و معرفت ديني، احساس حقارت، عزت نفس و نياز به تأييد اجتماعي، خودبسندگي به ترتيب 658/0، 670/0، 759/0 و 632/0 است.
    جدول 4 نشانگر رابطه بين عوامل با يكديگر و با كل مقياس است.
    جدول 4: همبستگي بين عوامل و كل مقياس (475n=  ؛01/0 > ** P)
    4    3    2    1    
                1    1. تكبر- تواضع
            1    **750/0    2. عدم پذيرش/ پذيرش ديگران
        1    **220/0    **568/0    3. هيجان و معرفت ديني
    1    **345/0    **514/0    **828/0    4. احساس حقارت/ عزت نفس
    **378/0    **243/0    **300/0    **383/0    5. نياز به تأييد اجتماعي/ خودبسندگي
    نتايج جدول 4 بيانگر رابطه نسبتاً قوي عوامل با كل مقياس است. همبستگي عامل‌ها با يكديگر كم است كه نشان‌دهندة استقلال عامل‌ها از يكديگر و اعتبار پرسش‌نامه است.
    براي بررسی روایی سازه مقیاس اسلامي ‌تکبر- تواضع، تحلیل عاملی تأییدی به روش بیشینه درست‌نمایی با استفاده از نسخه 20 نرم‌‌افزار آماری AMOS انجام شد. مدل پیشنهادی، مدلی متشکل از چهار عامل است (شکل 1). همان‌گونه که در جدول 5 مشاهده می‌شود، شاخص‌های برازش بیانگر آن هستند که این مدل از برازندگی خوبي برخوردار است. بررسی خروجی‌های AMOS نشان داد که با برقراری ارتباط میان برخی خطاها، می‌توان شاخص‌های برازندگی را بهبود بخشید. به اعتقاد بنتلر و چو (1987) و بنتلر (1988)، عدم همبستگی میان کلیه خطاها در یک الگو، به ندرت با داده‌های واقعی تناسب دارد. بنابراین، ایجاد ارتباط میان چنین خطاهایی نه‌تنها به اعتبار عاملی پرسش‌نامه لطمه نمی‌زند، بلکه بازنمایی واقعی‌تری از داده‌ها فراهم می‌کند. ازاين‌رو، از این روش برای افزایش برازش مدل استفاده شد. همان‌گونه که در جدول 5 نیز منعکس شده است، با الحاق خطاها، شاخص‌های برازندگی برازش مناسب مدل را نشان می‌دهند (3>(df/2χ)، 9/0<GFI، 8/0<CFI و 08/0>RMSEA) (Meyers & et all, 2006, p. 650).
    جدول 5: شاخص‌های برازندگی در تحلیل عاملی تأییدی
        شاخص‌ها*
    مدل    df/2χ    GFI    CFI    RMSEA
    مدل چهار عاملی    651/1    997/0    996/0    037/0
    (/df2χ)= مجذور کای هنجار شده، GFI= شاخص نیکویی برازش، CFI= شاخص برازش تطبیقی، RMSEA= ریشه دوم میانگین خطای تقریب 

    شکل 1- الگوی پیشنهادی مربوط به مقیاس تکبر- تواضع

    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف اين پژوهش، ساخت آزمون سنجش تكبر و تواضع براساس شاخص‌ها و ويژگي‌‌هاي استخراج‌شده از منابع معتبر اسلامي ‌(قرآن و روايات) و همچنين بررسی ويژگي‌هاي روان‌سنجي آن بوده است. بدين منظور، آيات و روايات ناظر به مفاهيم تكبر و تواضع و مفاهيم نزديك به آنها، استخراج، دسته‌بندي و مفهوم‌سازي شده و وارد مرحله ساخت گويه شد. همراهي نظر كارشناسان در سه مرحله تطابق مفاهيم با مستندات، تطابق گويه‌هاي با مفاهيم و مستندات و تطابق 31 گويه نهايي با اهداف ساخت مقياس، روايي محتواي اين مقياس را در سطح بالايي تأييد نمود. اجراي مقياس اوليه به صورت آزمون- بازآزمون، در فاصله زماني مشخص در ميان نمونه ثابت و همبستگي بالاي اين دو مرحله، قوت اعتبار اين مقياس را مورد تأييد قرار داد.
    پس از اجراي گسترده مقياس در نمونه 475 نفري دانشجويان و طلاب، نتايج بررسي اعتبار دروني براساس محاسبه آلفاي كرونباخ كل مقياس و هر گويه، نشان داد كه حذف 8 گويه از 31 گويه، موجب رسيدن اين ضريب اعتبار به حداكثر خود (837/0) خواهد بود. نتايج آزمون دونيمه‌سازي نيز قوت اعتبار (همساني) دروني اين مقياس را مورد تأييد قرار داد. با تحليل عاملي اكتشافي، چهار عامل به‌دست آمد كه برازش مناسب آنها، در تحليل عاملي تأييدي نيز تأیید شد. افزون‌ بر آن همبستگي تمامي ‌گويه‌ها و عوامل با نمره كل مقياس، مثبت و معنادار بوده است.
    پذيرش ديگران (عامل اول)، به‌معناي به رسميت شناختن استعدادها، توانايي‌ها و ارزشمندي ديگران است. در مقابل، عدم پذيرش ديگران، نوعي خودبرتري طلبي‌‌شناختي و رفتاري است كه تعامل مثبت و كارآمد با ديگران را با خطر مواجه مي‌سازد. پذيرش ديگران، نوعي تمركز مثبت بر ديگران بدون كاهش در ارزيابي خود است. هيجان و معرفت ديني (عامل دوم) در افراد متكبر به‌معناي ضعف شناختي آنها نسبت به اصول دين و فقدان هيجان لازم در انجام تكاليف و آيين‌هاي ديني است. در‌حالي‌كه افراد متواضع، از باور مناسبي نسبت به اصل دين برخوردار بوده و هيجان مثبتي هنگام انجام تكاليف و آيين‌هاي ديني دارند. عامل سوم، كه داراي بيشترين گويه مقياس است، گوياي ريشه‌اي‌ترين عامل تكبر و تواضع است. احساس حقارت و خودسرزنش‌گري، كه در حوزه‌هاي فردي افت حرمت ‌خود و عزت نفس را درپي داشته و در حوزه‌هاي اجتماعي، دفاع خودمحورانه و سازوكار‌هاي دفاعي ناپخته را موجب مي‌شود. حال ‌آنكه فرد متواضع، خودارزيابي واقع‌نگرانه‌اي از خود داشته و خود را با تمام استعدادها، توانايي‌ها، ضعف‌ها و نقايص مي‌پذيرد. ازاين‌رو، برخوردهاي اجتماعي او نيز از خودمحوري به دور خواهد بود. عامل چهارم، كه كمترين گويه‌ها را به خود اختصاص داده است، نشانگر نياز فرد متكبر به تأييدهاي اجتماعي است. چنين فردي كه منبع دروني ثابت و قوي براي توليد هيجان مثبت ندارد، تلاش مي‌كند اين خلأ را در روابط اجتماعي بيابد و در موقعيت‌هاي ناكام‌كننده اين تأييد، به شدت واكنش نشان مي‌دهد. افراد متواضع، در مقابل، به دليل داشتن پايگاه دروني هيجان مثبت، در عين پذيرش ديگران، از خودبسندگي هيجاني برخوردارند.
    محدوديت پژوهش: از محدودیت‌های اين پژوهش، عدم امكان بررسي ويژگي‌هاي روان‌سنجي آن در نمونه گسترده‌تر طلاب و دانشجويان است. اجراي اين مقياس در نمونه‌هاي ديگري موجب غناي بيشتر آن خواهد شد. 
    پيشنهادها: اين پژوهش در چارچوب محتواي قرآن و روايات پيامبر اكرم  و اهل‌بيت انجام شد. ازاين‌رو، اضافه نمودن متون اخلاقي به اين چارچوب، به توسعه مفهومي ‌مقياس كمك خواهد نمود.

    References: 
    • مقدسي، ابن‌قدامه (1398ق)، مختصر منهاج القاصدين، دمشق، شعيب.
    • ابن‌منظور، محمد‌بن مكرم (1414ق)، لسان العرب‏، بيروت‏، دارصادر.
    • آقابابايي، ناصر (1391)، «رابطة صداقت و فروتني با شخصيت، دين، و بهزيستي فاعلي»، روان‌شناسي و دين، سال پنجم، ش 3، ص 25-40.
    • تجليل، جليل و زهرا ايرانمنش، «آموزه‌هاي اخلاقي در متون روايي و غيرروايي» (1390)، پژوهش‌نامه ادبيات تعليمي، سال سوم، ش 11، ص 1-27.
    • تهانوي، محمد‌ (1862)، کشاف اصطلاحات الفنون، کلکته، چاپ محمد وجيه و ديگران.
    • جمعي از نويسندگان (1418ق)، موسوعة نضرة النعيم في أخلاق الرسول الكريم، جده، دار الوسيلة للنشر و التوزيع.
    • حسينى همدانى، محمدحسين (1404)، ‏انوار درخشان، تهران، كتاب‌فروشى لطفى.
    • حسيني شريف، علي، ر«ذايل اخلاقي و نسبت آنها با ذات آدمي» (1390)، مطالعات اسلامي‌(فلسفه و كلام)، سال چهل و سوم، ش 87، ص 33-60.
    • داورپناه، ابوالفضل (1375)، انوار العرفان فى تفسير القرآن، تهران، صدر.
    • دهخدا، علي‌اكبر (1377)، لغت‌نامه، تهران، دانشگاه تهران.
    • راغب اصفهاني، حسين‌بن محمد (1340)، آفرينش و خوشبختي دو جهان، تبريز، كتاب‌فروشي ابن‌سينا.
    • ـــــ (1375)، ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن، تهران، مرتضوى.
    • ـــــ (1407ق)، الذريعه الي مکارم الشريعه، قاهره، ابويزيد عجمي.
    • طيب، عبدالحسين‏ (1378)، اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، اسلام.
    • غزالي، محمدبن محمد (۱۳۶۸)، احياء علوم الدين، تهران، بي‌نا.
    • فتحي‌آشتياني، علي (1388)، آزمون‌هاي روان‌شناختي، ارزشيابي شخصيت و سلامت روان، تهران، بعثت.
    • فراهيدي، خليل‌بن‌احمد (1405ق)، العين، قم، دارالهجره.
    • قمي، شيخ‌عباس (1416ق)، سفينة‌البحار و مدينة الحكم والآثار، تهران، اسوه.
    • مصطفوى، حسن (1360)، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‏.
    • معين، محمد (1388)، فرهنگ فارسي، تهران، اميركبير.
    • مقدس اردبيلي، احمدبن محمد (1375)، زبدة البيان في احکام القرآن، اردبيل، كنگره بزرگداشت مقدس اردبيلي.
    • مكارم شيرازي، ناصر (1378)، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة امام علي‌بن‌ابيطالب.
    • مهيار، رضا (1375)، فرهنگ ابجدي الفبائي، تهران، اسلامي.
    • نراقي، محمدمهدي (۱۳۸۷)، جامع‌السعادات، نجف، بي‌نا.
    • نراقي، ملااحمد (1386)، معراج‌السعاده، قم، زهير.
    • ولي‌زاده، ابوالقاسم (1389)، تحليل روان‌شناختي حسادت و ساخت آزمون اوليه آن از منظر اسلام، پايان‌نامه کارشناسي ارشد، روان‌شناسي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ولي‌زاده، ابوالقاسم و مسعود آذربايجاني، «آزمون اوليه سنجش حسادت با تكيه بر منابع اسلامي» (1389)، روان‌شناسي‌ و دين، سال سوم، ش 2، ص 45-60.
    • عدي، يحيي (1365)، تهذيب الاخلاق، تصحيح و ترجمه و تعليق محمد دامادي، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگي.
    • Bentler, P.M, & chou, C, (1987), Practical issues in structural modeling, Sociological Methods and Research, v 16, P. 78-117.
    • Bentler, P.M, (1988), Comparative fit indexes in structural model, Psychological Bulletin, v 107, P. 238-246.
    • Bushman, B. J., & Baumeister, R. F, (1998), Threatened egotism, narcissism, self- esteem, and direct and displaced aggression: Does self-love or self-hate lead to violence? Journal of Personality and Social Psychology, v 75, p. 219-229.
    • Costa, P.T. Jr., & McCrae, R.R, (1992), NEO PI-R professional manual. Odessa, FL: Psychological Assessment Resources, Inc.
    • Davis, D.E, (2011), Relational Humility. Degree of doctor of philosophy, Department of Psychology, University of California.
    • Elliott, J.C, (2010), Humility: Development and analysis of a scale. Doctor of philosophy degree, The university of Tennessee.
    • Emmons, R. A, (1984), Factor analysis and construct validity of Narcissistic Personality Inventory, Journal of Personality Assessment, v 48, p. 291-300.
    • Emmons, R. A, (1998), The psychology of ultimate concern: Personality, spirituality, and intelligence. Unpublished manuscript, University of California at Davis.
    • Exline, J. J,.& Geyer, A. L, (2004), Perceptions of humility: A preliminary Study, Self and Identity, v 3, p. 95-114.
    • Exline, J. J, & et al, (2004), Too proud to let go: Narcissistic entitlement as a barrier to forgiveness, Journal of Personality and Social Psychology, v 87, p. 894-912.
    • Exline, J. J, & et al, (2000), Pride gets in the way: Self-protection works against forgiveness, In J. J. Ex-line (Chair), Ouch! Who said forgiveness was easy? Symposium conducted at the annual meeting of the Society for Personality and Social Psychology, Nashville, TN.
    • Exline, J.J, (2008), Taming the wild ego. In J.A. Bauer and H.A. Wayment (Eds.), Transcending self-interest: Psychological explorations of the quiet ego (p. 53- 62), Washington, DC: American Psychological Association.
    • Gregg, A. P, & et al, (2008), Everyday conceptions of modesty: A prototype analysis, Personality and Social Psychology Bulletin, v 34, p. 978-992.
    • Kunz, G, (2002), Simplicity, humility, and patience. In R. N. Williams and E. E. Gantt (Eds.), Psychology for the other: Levinas, ethics and the practice of psychology (p. 118-142), Pittsburgh: Duquesne University Press.
    • Lee, K. & Ashton, M.C, (2004), Psychometric properties of the HEXACO personality inventory, Multivariate Behavioral Research, v 39, p. 329-358.
    • Means, J. R, & et al, (1990), Theory and practice: Humility as a psychotherapeutic formulation, Counseling Psychology Quarterly, v 3, p. 211–215.
    • Meyers, L.S, & et al, (2006), Applied Multivariate Research: Design and interpretation. Translated by: Pashasharifi, H., Farzad, V., RezaKhani, S., Hasanabadi, H. R., EiZanloo, B., Habibi, M. 1391. Tehran: Roshd Publication.
    • Neff, K. D, (2003), The development and validation of a scale to measure self- Compassion, Self and Identity, v 2, p. 223-250.
    • Rowatt, W. C, & et al, (2002), On being holier-than-thou or humbler-than-thee: A social psychological perspective on religiousness and humility, Journal for the Scientific Study of Religion, v 41, p. 227-237.
    • Rowatt, W. C, & et al, (2006), Development and initial validation of an implicit measure of humility relative to  arrogance, Journal of Positive Psychology, v 1, p. 198-211.
    • Seligman, M.E.P, (2002), Authentic Happiness: Using the New Positive Psychology to Realize Your Potential for Lasting Fulfillment. New York: Free Press/ Simon and Schuster.
    • Tangney, J. P, (2000), Humility: Theoretical perspectives, empirical findings and directions for future research, Journal of Social and Clinical Psychology, v 19, p. 70-82.
    • Tangney, J.T, (2002), Humility. Ads in Snyder, C.R. and Lopez, S.J. (2002). The handbook of positive psychology. New York: Oxford University Press. p. 411-419.
    • Templeton, J. M, (1997), Worldwide laws of life. Philadelphia: Templeton Foundation Press.
    • Watson, P. J, & et al, (1997), Narcissism and the self as continuum: Correlations with assertiveness and hypercompetitiveness, Imagination, Cognition and Personality, v 17, p. 249-259.
    • Worthington, E. L, Jr, (2008), Humility: The quiet virtue, Journal of Psychology and Christianity, v 27, p. 270-273.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هراتیان، عباسعلی، آگاه، مژگان، موسوی، الهام.(1392) ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی ‌تکبر- تواضع. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6(4)، 5-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    عباسعلی هراتیان؛ مژگان آگاه؛ الهام موسوی."ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی ‌تکبر- تواضع". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6، 4، 1392، 5-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هراتیان، عباسعلی، آگاه، مژگان، موسوی، الهام.(1392) 'ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی ‌تکبر- تواضع'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 6(4), pp. 5-22

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    هراتیان، عباسعلی، آگاه، مژگان، موسوی، الهام. ساخت و اعتباریابی مقیاس اسلامی ‌تکبر- تواضع. روان‌شناسی و دین، 6, 1392؛ 6(4): 5-22