بررسی تفاوت ویژگی های شخصیتی و امید در میان دانش آموزان مرتبط و غیرمرتبط با جنس مخالف
/ دانشجوي دكتري روانشناسي عمومي پژوهشگاه حوزه و دانشگاه / mohammad1358z@gmail.comArticle data in English (انگلیسی)
مقدمه
رابطه با جنس مخالف و دوستيهاي پيش از ازدواج، و علل و پيامدهاي آن، موضوعاتي است که در سالهاي اخير مطمح نظر قرار گرفته است. با وجود مغايرتهاي فرهنگي و اجتماعي با اين پديده، يافتههاي اخير از گسترش نامحسوس اين روابط در بين جوانان و حتي نوجوانان حکايت دارد. در بررسي قريب 8000 دانشآموز شهرهاي گوناگون و 1300 دختر ساکن در خوابگاههاي دانشجويي در شهر تهران، 30 تا 70 درصد از پاسخگويان اظهار کردهاند که با جنس مخالف ارتباط صميمانه داشته و قرار عاشقانه گذاشتهاند. اين در حالي است که دوستي با جنس مخالف در ايران، که داراي فرهنگ ريشهدار ديني است، پذيرفتني نيست (گلزاري، 1384). برخي يافتههاي اخير، آمارهاي بالاتر را هم گزارش دادهاند. پژوهش رجبلو و اصغري (1389) نشان ميدهد که 3/72 درصد از شرکتکنندگان، تجربة ارتباط با جنس مخالف را داشتهاند که 1/26 درصد آنها دوستيهاي چندگانه را هم تجربه کردهاند.
رابطه با جنس مخالف ارتباطي است غير از ازدواج، عقد و نامزدي رسمي و نيز ارتباطي خارج از حد همكلاسي، همكاري و يا آشنايي معمولي در فاميل؛ رابطهاي است عاطفي و صميمانه كه معمولاً دور از چشم خانواده صورت ميپذيرد و از ارتباط غيرحضوري تا ارتباط جنسي را شامل ميشود (رفاهي و همكاران، 1391).
چنين روابطي عمدتاً به انگيزة تفريح و سرگرمي، همراهي و معاشرت بدون مسئوليت ازدواج، افزايش منزلت اجتماعي، جامعهپذيري، تجربة جنسي، صميمت، تعيين و انتخاب همسر صورت ميپذيرد (گلزاري، 1384). پژوهشهاي خارجي گوياي اين مطلب است که روابط جنسي پيش از ازدواج ابتدا با انگيزة دوستي عاطفي شروع شده، بهتدريج، به روابط جنسي کشيده ميشود (رگنروس (Regnerus) و يوکر (Uecker)، 2011، ص72؛ وانگ (Wang) و هسو (Hsu)، 2006). بسياري از پژوهشهاي داخلي نشان ميدهد که اهداف جنسي ـ احساسي، بيشترين سهم را در تبيين رابطة پسر و دختر ايفا ميکند و اهداف عقلاني نقش کمرنگي در تبيين روابط دختر و پسر دارد (خواجهنوري و دلآور، 1391؛ دلآور و احمدي، 1391؛ يعقوبخواني و فتحياقدم، 1391؛ حامدي و همکاران، 1391).
روابط پيش از ازدواج در فرهنگ غرب پيشينة کوتاهي دارد. پيش از دهة اول قرن بيستم، دختر و پسر براي ازدواج همديگر را ميديدند و چند جلسه با هم صحبت ميکردند و والدين در ازدواج فرزندان نقش پررنگي ايفا ميکردند (کب (Cobb)، 2001). اما بهتدريج، فرهنگ ليبرالي و لذتگرايي گسترش پيدا کرد و دين، امري فردي و نگرشي حداقلي پيدا نمود (بوگارات (Bogart) و همکاران، 2007). نوجوانان با تصاوير و پيامهاي جنسي از راديو، تلويزيون، اينترنت و فيلمها بمباران شدند (رگنروس و يوکر، 2011، ص96). فرهنگ غالب اين شد که روابط جنسي پيش از ازدواج نهتنها بد نيست، بلکه قابل قبول و طبيعي است (الهگ (Elhage)، 2009). هاردينگ و جانکس (2003) در اين باره معتقدند: در سال 1969 بيش از 75 درصد آمريکاييان اعتقاد داشتند که رابطة جنسي پيش از ازدواج، امري زشت و مذموم است، اما تنها چند سال بعد نگرش آنها تغيير فاحشي کرد، بهگونهايکه در دهة 1980 تنها 33 درصد از آمريکاييان معتقد بودند که رابطة جنسي پيش از ازدواج، امري زشت و مذموم است.
پژوهشهاي متعددي نشان ميدهد که روابط جنسي پيش از ازدواج، سلامت نوجوانان و جوانان را به مخاطره مياندازد. بيمارهاي مقاربتي، ايدز، بارداري ناخواسته، سقط جنين، مرگومير مادران، و استفاده از مشروبات الکلي از پيامدهاي اين ارتباط است (بس (Bc) و باسل (Basel)، 2013). مطالعة «مرکز ملي بهداشت» با نمونة 6500 تن از نوجوانان مدارس راهنمايي و دبيرستانهاي سراسر ايالات متحده نشان ميدهد که رابطة جنسي پيش از ازدواج نقش مهمي در ايجاد افسردگي و اقدام به خودکشي در نوجوانان آمريکايي ايفا ميکند (رکتور (Rector) و همکاران، 2003).
سابيا (Sabia) و ريس (Rees) (2009، 2011) نشان دادند که پرهيز از روابط قبل از ازدواج تأثير قابلتوجهي در موفقيت تحصيلي و فارغالتحصيل شدن دختران دارد. رگنروس و يوکر (2011) عوارض احساسي روابط پيش از ازدواج را بسيار آسيبزا توصيف ميکند. احساس گناه، پشيماني، نفرت از خود، نشخوار فکري، کاهش اعتماد به نفس، احساس استفاده شدن توسط ديگري، احساس کمارزشي و تحقير خود، ناراحتي و احساس گناه از دروغ گفتن و يا پنهان کردن روابط جنسي از خانواده، اضطراب شديد از برقراري رابطه و نگراني بيش از حد در خصوص نقش جنسيتي و روابط و زندگي آينده از جملة اين عوارض است. پژوهشهاي داخلي هم نتايجي مشابهي را گزارش کردهاند. اختلالات هيجاني و عاطفي، برداشت منفي از ظاهر خود، تحريف هويت، ضعف در شکلگيري هويت ديني و هدفمندي زندگي، گرايش به مصرف الکل و مواد مخدر، افت تحصيلي، افزايش خشونت، ابتلا به بيماريهاي مقاربتي مانند ايدز، وادارشدن به ازدواجهاي زود هنگام، درگيريهاي خانوادگي، بيعلاقگي به ازدواج و بالا رفتن سن آن، سردرگمي در تعاملات جنسي و بياعتمادي به جنس مخالف، ايدهآلگرايي در انتخاب همسر، سرد مزاجي نسبت به همسر و افزايش نرخ طلاق در بين زوجين، افزايش جرم و روابط نامشروع، دگرگوني الگوي رفتاري و رفتارهاي نمايشي بهمنظور جذب جنس مخالف، افزايش مصرفگرايي به منظور بهبود پوشش و ايجاد کشش جنسي، هدر رفتن نيرو و وقت و نوآوري جوانان از پيامدهاي اين ارتباطات ذکر شده است (رجبلو و اصغري، 1389؛ گلزاري، 1384؛ آزاد ارمکي و شريفيساعي، 1390؛ موسوي، 1391).
در آموزههاي ديني، برخورداري از روابط پيش از ازدواج (اعم از روابط جنسي و عاطفي) تأکيد شده است: «مُحْصِنينَ غَيرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدان» (مائده: 5)؛ پاكدامن باشيد، خود را به زنا نيالاييد و دوست پنهانى و نامشروع نگيريد. از مقدمات نامشروع روابط جنسي پيش از ازدواج (ازجمله دوستي با جنس مخالف) به منظور اجتناب از ارتکاب روابط جنسي نامشروع نهي شده است. «لا تَقْرَبُوا الزِّنى إِنَّهُ كانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبيلا» (اسراء: 32)؛ نزديك زنا نشويد كه كار بسيار زشت و راهى ناگوار است. منطق دين در يک کلام خلاصه ميشود: «من تسرّع إلي الشهوات تسرّع إليه الآفات»؛ کسي که به سوي شهوات بشتابد آسيبها به استقبال او ميشتابند (آمدي، 1366، ص304). امام رضا برخي از پيامدهاي اجتماعي روابط جنسي را برميشمارد: «زنا حرام شده است، به خاطر مفاسدي مانند قتل و خونريزي، از بين رفتن نسبها، فساد مواريث، ترک سرپرستي و تربيت اطفال، و مفاسد ديگر» (حرعاملي، 1409ق، ج 20، ص309). در روايت ديگري سه پيامد فردي اينگونه روابط ذکر شده است: «ارزش انسان زايل ميگردد؛ نابودي و مرگ را جلو مياندازد؛ رزق را از بين ميبرد» (همان). امام صادق آسيبهاي جسماني، رواني و معنوي اينگونه روابط جنسي را در قالب تمثيل زيبايي ترسيم نمودهاند. «اگر پرنده هم به زنا آلوده شود همة پر و بالش ميريزد»؛ يعني از هويت خود خارج ميشود (همان).
پژوهشها عوامل فردي، خانوادگي، فرهنگي و اجتماعي گوناگوني را براي شکلگيري روابط پيش از ازدواج ذکر کردهاند (بوگارات و همکاران، 2007؛ گوتيرز (Gutierrez) و همكاران، 2010؛ اولادپو و فايمي، 2011). پژوهشهاي اخير حکايت از آن دارد که شخصيت به عنوان يک عامل فردي، در رفتارهاي پرخطر نقش مهمي دارد (باقري و همکاران، 1390). نوجواناني که درگير روابط قبل از ازدواج نميشوند ويژگيهاي شخصيتي کارآمدتري دارند و به دنبال کسب موفقيت بيشتر در زندگي هستند (رکتور و همکاران، 2005، ص2؛ ميدلتون (Middleton) و همکاران، 2013). علاوه بر اين، خودداري جنسيـ به احتمال زيادـ موجب پرورش صفات برجسته و شخصيت مثبت ميگردد (رکتور و همکاران، 2005) و ضعف ويژگيهاي شخصيتي مانند ضعف کارآمدي، اراده و تصميمگيري ميتواند منجر به شکلگيري روابط پيش از ازدواج گردد (وانگ (Wang) و همکاران، 2009). يعقوبخواني و فتحياقدم (1391) نشان دادند که افرادي که در روابط با جنس مخالف مورد سوءاستفاده و خشونت عاطفي قرار ميگيرندـ به ترتيبـ داراي بيشترين ويژگيهاي شخصيتي برونگرايي، باز بودن به تجربه، روانرنجوري و توافق هستند. اين يافته با يافتههاي هلر (Heller) و همكاران (2004) همخوان است که دريافتند روانرنجوري و هيجانهاي منفي با كيفيت رابطه مرتبط است. عدهاي از تحقيقات جديدتر نيز به اين مطلب اذعان دارند كه ابعاد شخصيتي روانرنجور خويي، بازبودن به تجربه و موافق بودن، با تعاملهاي منفي در ارتباط است (يعقوبخواني و فتحياقدم، 1391). يافتة پژوهش احمدي و همکاران (1391) نشان ميدهد که دوستي اينترنتي با ويژگيهاي شخصيتي روانرنجوري و توافق رابطة منفي دارد و با ويژگيهاي شخصيتي برونگرايي، گشودگي به تجربه و وظيفهشناسي رابطة مثبت و معنادار دارد. حامدي و همکاران (1391) دريافتند که ضعف تمايزيافتگي با افزايش مشکلات بينفردي با غير همجنس رابطه دارد و بين خردهمقياسهاي بالابودن واکنش هيجاني، بريدگي عاطفي و آميختگي، با افزايش مشکلات ارتباط با جنس مخالف رابطة معناداري وجود دارد.
يکي از سرمايههاي اساسي انسان «اميد» است. «اميد» فرايندي شناختي است که افراد به وسيلة آن اهداف خود را تعيين ميکنند، راهکارهايي براي رسيدن به آن خلق ميکنند و انگيزة لازم براي اجراي آن راهکارها ايجاد ميکنند (اشنايدر (Snyder) و شان (Shane)، 2007، ص257). از منظر جهانبيني توحيدي، «اميد» تحفهاي الهي است که چرخ زندگي را به گردش واداشته و تلاش و انگيزه را در انسان مضاعف ميکند (مجلسي، 1404ق، ج 14، ص329). رکتور و همکاران (2005) دريافتند نوجواناني که از روابط قبل از ازدواج دوري ميکنند جهتگيري بهتر و اميد بيشتري به موفقيت در آينده دارند. رگنروس و يوکر (2011) نگراني بيش از حد دربارة نقش جنسيتي و روابط آينده را از پيامدهاي ارتباطات قبل از ازدواج بهشمار ميآورند. اپونته (Aponte) و همکاران (2012) معتقدند: افزايش اميد و توجه به آرزوهاي آينده، در کاهش رابطة جنسي مؤثر است. يافتههاي موسوي (1391) نشان ميدهد که از منظر آموزههاي اسلامي، نااميدي نسبت به آينده با رابطه با جنس مخالف همبسته است و ضرورت دارد که مهارتهاي لازم براي ايجاد اميد در نوجوانان پديد آيد. خوانساري و سليماني (1390) دريافتند افرادي که وارد اينگونه روابط ميشوند احتمالاً نگرش بدبينانهاي به آينده و ارتباطات خود پيدا خواهند کرد. در نتيجه، احساس خوشبختي و خوشبيني، انعطافپذيري، و عزتنفس کمتري خواهند داشت. بررسيهاي متعدد انجام گرفته، بهويژه در ميان نوجوانان و جوانان ايراني، کمتر به نقش ويژگيهاي شخصيتي و اميدواري در روابط قبل از ازدواج پرداخته است. بنابراين، هدف اين پژوهش بررسي ويژگيهاي شخصيتي و اميد به زندگي دانشآموزان داراي ارتباط با جنس مخالف و درصدد پاسخ به اين پرسشهاست که ويژگيهاي شخصيتي دانشآموزان داراي ارتباط با جنس مخالف با دانشآموزان بدون ارتباط چه تفاوتي دارد؟ اميد به زندگي دانشآموزان داراي ارتباط با جنس مخالف با دانشآموزان بدون ارتباط چه تفاوتي دارد؟
روش پژوهش
اين پژوهش از نوع کمي همبستگي است. براي تجزيه و تحليل دادهها، از آزمون «t مستقل» و آزمون «خيدو» استفاده شد. جامعة آماري پژوهش دانشآموزان دبيرستانهاي دخترانه و پسرانة شهرستان رباطکريم تهران است. حجم نمونة پژوهش 316 نفر (190 نفر دختر و 126 پسر) است که با استفاده از روش نمونهگيري خوشهاي تصادفي بهدست آمد؛ به اين صورت که ابتدا يک بخش از شهرستان مذکور انتخاب گرديد و سپس از بين دبيرستانهاي موجود، 8 دبيرستان دخترانه و پسرانه انتخاب شد. پرسشنامهها به شرکتکنندگان ارائه گرديد. توضيحات لازم به آنها داده شد. دادهها جمعآوري گرديد و دادهها با استفاده از نرم افزارspss تجزيه و تحليل شد. ابزارهاي استفاده شده عبارتند از:
مقياس ارتباط با جنس مخالف: اين پرسشنامه، كه توسط گلزاري (1385) ساخته شده است، وضعيت ارتباط و شدت آن را ميسنجد. منظور از «وضعيت ارتباط» يکي از چهار حالت ذيل است: هم اکنون ارتباط دارم؛ قبلاً داشتهام و اينک ندارم؛ به يک نفر علاقه دارم که نميداند؛ و به کسي علاقه يا با کسي ارتباط ندارم. در تحقيق مذکور، دو دستة اول داراي ارتباط و دو دستة دوم عدم ارتباط در نظر گرفته شده است. شدت ارتباط به عوامل ذيل بستگي دارد: سن شروع اولين رابطه، تعداد کساني که از آغاز ارتباط تا کنون با آنها دوست بوده است، همزماني رابطه با چند نفر، مرحلة پيشرفت رابطه از آشنايي ساده تا برقراري رابطة جنسي، انگيزة ادامه رابطه، و سطح پنهانکاري. در اين پژوهش، «رابطة عميق» به رابطة جنسي کامل يا تماسهاي جسمي طولاني مدت اطلاق ميگردد و «رابطة سطحي» به ارتباطات غيرحضوري تا ارتباط جسمي کوتاهمدت اطلاق ميشود. پرسشنامه داراي 13 ماده است که با همين گويهها و محتوا تنظيم شده است. اين پرسشنامه روي بيش از 5000 دانشآموز دبيرستاني و 3000 دانشجوي دختر و پسر اجرا شده است. ضريب آلفاي کرونباخ بين 75/0 تا 93/0 بهدستآمده و اعتبار محتوا، ملاک و سازة آن در تحقيقات گوناگون در حد مطلوبي ثابت شده است. همبستگي با مقياس عمل به باورهاي ديني در گروه نوجوانان دبيرستاني در سطح01/0 منفي و معنادار (51/0r=) بهدستآمده است (همان).
مقياس شخصيتي آيسنک: پرسشنامة شخصيتي آيسنک در سال 1963 بهمنظور سنجش برخي از ويژگيهاي شخصيتي مانند برونگرايي، روانآزردهگرايي، و روانگسستهگرايي ساخته شد. خردهمقياسها شامل سه ويژگي شخصيتي مذکور به همراه خردهمقياس دروغسنج است. پرسشنامه داراي دو سطح بزرگسالان و کودکان ـ نوجوانان است که سطح بزرگسال آن 90 سؤالي است که با پاسخ «بلي» يا «خير» جواب داده ميشود (فتحيآشتياني، 1388، ص123). آيسنک آن را بر روي گروه واحد در دو زمان متفاوت اجرا نمود و اعتبار و روايي آن را بهدست آورد. ضريب اعتبار دروني (آلفاي کرونباخ) براي مردان، روانگسستگي 78/0، برونگرايي 90/0، نوروزگرايي 88/0، و دروغ 82/0 بهدست آمد، و براي زنان، روانگسستگي 76/0، برونگرايي 85/0، نوروزگرايي 85/0، و دروغ 79/0 بهدست آمد. همچنين با روش «بازآزمايي» به فاصلة يک ماه بر روي يک نمونة 230 نفري، ضريب همبستگي به شرح ذيل گزارش شد: براي مردان، روانگسستگي 77/0، برونگرايي 83/0، نوروزگرايي 76/0، و دروغ 76/0 بهدست آمد، و براي زنان، روانگسستگي 81/0، برونگرايي 89/0، نوروزگرايي 81/0، و دروغ 80/0 بهدست آمد (فتحيآشتياني، 1388، ص123 به نقل از آيسنک (Eysenck)، 1975). در نمونة ايراني، ضريب اعتبار با روش «بازآزمايي» به فاصله دو ماه به شرح ذيل گزارش شده است: روانگسستگي 72/0، برونگرايي 92/0، نوروزگرايي 89/0، و دروغ 88/0 (فتحيآشتياني، 1388، ص124 به نقل از کاوياني، 1382).
مقياس «اميد» اشنايدر: يک پرسشنامة خود گزارشي است مشتمل بر 12 سؤال که توسط اشنايدر و همکاران در سال 1991 ساخته شد. اين مقياس شامل دو خردهمقياس گذرگاه (گذرگاهها، مسيرها و راههاي گوناگون را براي رسيدن به هدف مشخص ميسازد) و انگيزش (تصميم براي رسيدن به هدف) است (اشنايدر و همکاران، 1991). پاسخها پيوستاري، از کاملاً غلط تا کاملاً درست است. اين پرسشنامه در بين دانشآموزان دختر در تهران توسط گلزاري (1385) اعتباريابي شده است. پايايي اين پرسشنامه با روش «همساني دروني» (آلفاي کرونباخ) 89/0 گزارش شده است. مقياس «اميد» با مقياسهايي که فرايند روانشناختي را ميسنجد همبستگي بالايي دارد. مقياس «اميد» به ميزان 50/0 تا 60/0 با مقياس خوشبيني شيير و کارور همبستگي دارد. همچنين نمرات اين مقياس با مقياس افسردگي بک همبستگي منفي دارد. علاوه بر آن، روايي محتواي اين مقياس به تأييد متخصصان باليني هم رسيده است (قهرماني و نادري، 1391).
يافتههاي پژوهش
جدول 1، توزيع فراواني درصد دانشآموزان داراي ارتباط با جنس مخالف به همراه نتايج آزمون «خيدو» را نشان ميدهد. نتيجة آزمون «خيدو» (04>0= Ρ ,1= df ,964/3= 2χ) نشان ميدهد كه اختلاف فراوانيهاي مشاهده شده بين پسر و دختر در ارتباط با جنس مخالف معنادار است. مقايسة فراوانيها و درصدها نشان ميدهد كه از بين 316 نفر شرکتکننده، 174 نفر، معادل 55 درصد از دانشآموزان داراي ارتباط با جنس مخالف بودهاند. از بين 126 دانشآموز پسر، 78 نفر (معادل 62 درصد) داراي ارتباط با جنس مخالف بودهاند، و از بين 190 دانشآموز دختر، 96 نفر (معادل 5/50 درصد) داراي ارتباط با جنس مخالف بودهاند.
جدول 1. توزيع فراواني درصد دانشآموزان داراي ارتباط با جنس مخالف به همراه نتايج آزمون «خيدو»
پسر دختر جمع X2 df p
ارتباط 78 96 174 964/3 1 04/0
درصد 62 5/50 55
عدم ارتباط 48 94 142
درصد 38 5/49 45
جمع 126 190 316
جدول 2، ميانگين نمرات خردهمقياسهاي شخصيت و مقياس «اميد» را در دانشآموزان داراي رابطه و بدون رابطه با جنس مخالف نشان ميدهد. بر اساس اين جدول، ميانگين نمرات برونگرايي دانشآموزاني که با جنس مخالف رابطه داشتهاند، بالاتر از ميانگين نمرات دانشآموزاني است که رابطه نداشتهاند (05/0>0=Ρ). همچنين ميانگين نمرات روانرنجوري دانشآموزاني که با جنس مخالف رابطه داشتهاند، بالاتر از ميانگين نمرات دانشآموزاني است که رابطه نداشتهاند (001/0>0=Ρ). نيز ميانگين نمرات روانگسستهگرايي دانشآموزاني که با جنس مخالف رابطه داشتهاند بالاتر از ميانگين نمرات دانشآموزاني است که رابطه نداشتهاند (001/0>0=Ρ). ميانگين نمرات اميد به زندگي هم در دانشآموزاني که با جنس مخالف رابطه داشتهاند پايينتر از ميانگين نمرات دانشآموزاني است که رابطه نداشتهاند (005/0>0=Ρ).
جدول 2. آزمون ميانگين متغيرهاي گوناگون بين دو گروه داراي رابطه و بدون رابطه (آزمون T)
رابطه تعداد ميانگين Tمقدار درجة آزادي معناداري
برونگرايي دارد 174 50/13 238/2 314 026/0
ندارد 142 70/12
روانرنجوري دارد 174 90/14 214/3 314 001/0
ندارد 142 28/13
روانگسستهگرايي دارد 174 58/7 854/2 314 001/0
ندارد 142 50/6
اميد دارد 174 39/35 538/2- 314 005/0
ندارد 142 79/36
جدول 3، ميانگين نمرات خردهمقياسهاي شخصيت و مقياس اميد را در دانشآموزان داراي رابطه جنسي کامل يا تماسهاي جسمي طولاني مدت و دانشآموزان داراي روابط سطحي با جنس مخالف (اعم از ارتباطات غيرحضوري تا ارتباط جسمي کوتاهمدت) را نشان ميدهد. بر اساس اين جدول، ميانگين نمرات روانگسستهگرايي دانشآموزاني که روابط جنسي کامل يا تماسهاي جسمي طولاني مدت با جنس مخالف داشتهاند بالاتر از ميانگين نمرات دانشآموزاني است که روابط سطحي با جنس مخالف داشتهاند (05/0>0=Ρ). اما بين ميانگين ديگر خردهمقياسهاي شخصيت و مقياس «اميد» در دو گروه، تفاوت معناداري مشاهده نگرديد.
جدول 3. آزمون ميانگين متغيرهاي گوناگون بين دو گروه داراي رابطة عميق و رابطة سطحي (آزمون T)
رابطه تعداد ميانگين Tمقدار درجه آزادي معناداري
برونگرايي عميق 36 16/13 717/0- 172 474/0
سطحي 138 58/13
روانرنجوري عميق 36 38/14 738/0- 172 435/0
سطحي 138 04/15
روانگسستهگرايي عميق 36 75/8 223/2 172 028/0
سطحي 138 28/7
اميد عميق 36 02/36 008/1 172 315/0
سطحي 138 22/35
بحث و نتيجهگيري
يافتة اول پژوهش حکايت از آن دارد که 174 نفر از مجموع 316 دانشآموز (معادل 55 درصد)، با جنس مخالف ارتباط داشتند که 78 دانشآموز پسر (معادل 62 درصد پسران شرکتکننده) و 96 دختر (معادل 5/50 درصد دختران) بودند. بنابراين، به نسبت، پسران بيش از دختران وارد ارتباط با جنس مخالف ميشوند. اين يافته با پژوهشهاي اولتدال (Oltedal) و راندمو (Rundmo) (2006)، آلبرت (Albright) (2008)، زاده محمدي و احمدآبادي (1387)، و دلآور و احمدي (1391) همسويي دارد.
يافتة ديگر پژوهش حاکي است دانشآموزاني که با جنس مخالف ارتباط دارند يا در گذشته ارتباط داشتهاند از نظر ويژگيهاي شخصيتي با دانشآموزاني که اين ارتباط را تجربه نکردهاند تفاوت دارند. دانشآموزاني که ارتباط با جنس مخالف را تجربه کردهاندـ به ترتيب ـ داراي ويژگيهاي شخصيتي روانرنجوري، روانگسستهگرايي، و برونگرايي بالاتري هستند. اين يافته با نتايج بسياري از پژوهشهاي خارجي (رکتور و همکاران، 2005؛ ميدلتون (Middleton) و همکاران، 2013؛ وانگ و همکاران، 2009؛ هلر و همكاران، 2004) و پژوهشهاي داخلي (يعقوبخواني و فتحياقدم، 1391؛ حامدي و همکاران، 1391) و با پژوهش احمدي و همکاران (1391)، در خصوص ويژگي برونگرايي افراد داراي دوستي اينترنتي همسويي دارد. يافتة مذکور را ميتوان چنين تبيين کرد: افرادي که ويژگيهاي شخصيتي کارآمدتري دارند رفتارهاي سنجيدهتري دارند و به دنبال موفقيت بيشتر در زندگي هستند و از رفتارهاي پرمخاطره اجتناب ميکنند (رکتور و همکاران، 2005، ص2؛ ميدلتون و همکاران، 2013). بعکس، ضعف ويژگيهاي شخصيتي مانند ضعف کارآمدي، اراده و تصميمگيري توانمنديهاي فردي را کاهش ميدهد و ميتواند موجب رفتارهاي پرخطر، ازجمله روابط پيش از ازدواج گردد (وانگ و همکاران، 2009). در روايت شريفي از حضرت علي وارد شده است «کسي که کرامت نفس داشته باشد شهوات در نزدش حقير خواهد بود» (مجلسي، 1404ق، ج 67، ص78). از سوي ديگر، خودداري از اينگونه روابط به احتمال زياد، موجب پرورش صفات شخصيت مثبت ميگردد و احساس کارآمدي را در انسان تقويت ميکند (رکتور و همکاران، 2005، ص3) و بعکس، رو آوردن به روابط پيش از ازدواج صفات شخصيتي مثبت را از بين ميبرد و آسيبهاي شخصيتي و رواني گوناگوني بهبار ميآورد. پژوهشها نشان ميدهد که احساس گناه، نفرت از خود، نشخوار فکري، کاهش اعتماد به نفس، احساس کمارزشي و تحقير خود، از پيامدهاي چنين ارتباطي است (رگنروس و يوکر، 2011، ص137). روايات منقول از اميرالمؤمنين علي گوياي اين مطلب است: «کسي که از شهوتش پيروي کند نفسش سالم نميماند، ارادهاش ضعيف خواهد شد، از سير رشد و تکامل بازميماند و دايم آسيبديده و بيمار خواهد بود» (آمدي، 1366، ص305).
يافتة ديگر پژوهش آن است که دانشآموزاني که ارتباط با جنس مخالف را تجربه کردهاند اميد کمتري دارند. بعکس، دانشآموزاني که با جنس مخالف ارتباط ندارند اميد بيشتري دارند. اين يافته با نتايج پژوهشهاي رکتور و همکاران (2005)، يوکر و رگنروس (2011)، اپونته و همکاران (2012)، خوانساري و سليماني (1390) همخواني دارد. از منظر آموزههاي اسلامي هم نااميدي نسبت به آينده با روابط با جنس مخالف همبسته است (موسوي، 1391). همچنين در روايتي از پيامبر اكرم وارد شده است: «اميد و ترک شهوت با يكديگر همبستهاند» (ر.ك: ابوفراس، 1376، ج 1).
يافتة ديگر پژوهش نشان ميدهد: دانشآموزاني که ارتباط عميق (ارتباط جنسي يا تماس طولاني جسمي) با جنس مخالف را تجربه کردهاند در ويژگي شخصيتي روانگسستهگرايي، نمره بالاتري نسبت به دانشآموزاني که ارتباط سطحي را تجربه کردهاند دارند. اين يافته با نتايج بسياري از پژوهشهاي خارجي (رکتور و همکاران، 2005، ص3؛ ميدلتون و همکاران، 2013؛ وانگ و همکاران، 2009؛ هلر و همكاران، 2004) و پژوهشهاي داخلي (يعقوبخواني و فتحياقدم، 1391؛ حامدي و همکاران، 1391) همسويي دارد. افرادي که به سمت روانگسستهگرايي گرايش دارند افرادي منزوي، بياحساس، تکانشي، خودمحور، پرخاشگر، سختدل و با آداب اجتماعي در تضادند (فتحيآشتياني، 1388، ص125). اين يافته با منابع ديني همسويي دارد. «زنا عمر انسان را کم ميکند، ارزش انسان را زايل ميکند و عذاب الهي را نزديک مينمايد و صاحبش را خوار و ذليل و ناميمون ميگرداند» (مجلسي، 1404ق، ج 76، ص22).
بر اساس نتايج پژوهش مذکور و بسياري از پژوهشهاي داخلي و خارجي، خودمهارگري جنسي تنها راه مطمئن براي جلوگيري از آسيبهاي روابط پيش از ازدواج است. نتايج آموزشهاي 5 سالة خودمهارگري جنسي و ارائة مهارتهاي لازم در مدارس جنوب لوييزياناي مرکزي، نشان ميدهد که خودمهارگري جنسي تا زمان ازدواج (AUM) نتايج ارزشمندي براي نوجوانان داشته است (يو (Yoo)، 2004). کلسون (Colson) (2003) نقش پايبندي مذهبي را در بازداري جنسي بااهميت ميداند و معتقد است: نوجوانان بايد بياموزند که آنها برگزيدگان خدا هستند و بايد او را ستايش کنند و از نعمتهايش به درستي لذت ببرند. اگر جنبههاي اخلاقي ناديده گرفته شود و رابطة جنسي به عنوان تفريح و سرگرمي در نظر گرفته شود ما نسلي بدون عزتنفس و بدون توجه به حدود و مرزها پرورش خواهيم داد و در آينده، بايد منتظر نارضايتي، افسردگي و حتي خودکشي باشيم.
يافتههاي پرکينز (Perkins) و همکاران (2002) نشان ميدهد که کاهش رفتارهاي پرخطر جنسي در نوجوانان مبتني است بر: 1. تقويت پايبندي ديني نوجوانان به آموزههاي ديني؛ 2. حمايت و نظارت والدين از نوجوانان؛ 3. برقراري ارتباط عاطفي مثبت با نوجوانان؛ 4. تجارب مثبت در مدرسه. پژوهش به عمل آمده نشان ميدهد که مداخلات آموزشي در خصوص خودمهارگري جنسي قبل از ازدواج در مدارس و دانشگاهها موجب ارتقاي دانش و درک صحيح و افزايش خود کارآمدي نوجوانان ميگردد و آسيبها را کاهش ميدهد. نجار کولايي و همکاران (2013) و گليبو (Gelibo) و همکاران (2013) معتقدند: خويشتنداري جنسي تا زمان ازدواج بهترين راه پيشگيري از آسيبهاي روابط جنسي (مثل ايدز) است. اولادپو (Oladepo) و فايمي (Fayemi) (2011) مهمترين عوامل پيشگيريكنندة روابط جنسي نوجوانان را نداشتن دوست پسر و دوست دختر، استفاده نكردن از مشروبات الکلي، نگرش مثبت به خودمهارگري جنسي و ويژگي خودکارآمدي ميداند و پيشنهاد ميکند: والدين، رسانهها، مدارس، نهادهاي مذهبي و سازمانهاي دولتي و غيردولتي بهمنظور ترويج خودمهارگري جنسي در يک جهت عمل كنند.
خواجه نوري و دلاور (1391) دريافتند که سبک زندگي مذهبي، کنترل خانواده، مديريت صحيح فناوريهاي نوين مثل ماهواره و فضاهاي مجازي، موجب کاهش دوستي با جنس مخالف ميگردد. معتقدند: «فرهنگسازي مناسب» و «آموزش» دو راه اساسي براي کنترل غريزة جنسي در نوجوانان است. ماهيني و ديره (1391) بر اساس آموزههاي ديني، کنترل و تعديل غريزة جنسي در سه محور «خودمهارگري جنسي»، «ازدواج» و «آموزش» را پيشنهاد ميدهند. نورعليزاده ميانجي (1388) نشان داد که الگوي اسلامي (قرآن و سنت) رفتار جنسي سالم، رشديافته، و داراي دو بعد اساسي نکاح ـ عفاف «ارضاي سالم نياز جنسي از راه همسرگزيني» و «پاکدامني و خودمهارگري جنسي» است. زارعي (1390) حفظ حريم و مرزها، ترويج ازدواج آسان و ارضاي نيازهاي جنسي ـ عاطفي در چارچوب خانواده را توصيه ميکند.
در مجموع، ميتوان چنين نتيجهگيري کرد که ارتباط و دوستي با جنس مخالف از يكسو، با افزايش ويژگيهاي شخصيتي روانرنجوري، روانگسستهگرايي، برونگرايي و کاهش اميد همبسته است و از سوي ديگر، شدت روانگسستگي در افرادي که ارتباط جنسي داشتهاند بيشتر است. اين امر همسو با بسياري از پژوهشهاي به عمل آمده و بر اساس آموزههاي اديان الهي، بهويژه دين مبين اسلام، است.
پژوهش داراي محدوديتهايي است؛ ازجمله پژوهش مذکور از نوع همبستگي است و نبايد انتظار تبيين علت و معلولي از آن داشت. همچنين پژوهش فقط در جامعة دانشآموزي صورت پذيرفته است. علاوه بر اين، با توجه به ممنوعيت ارتباط با جنس مخالف در فرهنگ ايراني ـ اسلامي، ممکن است پاسخهاي شرکتکنندگان با خودسانسوري همراه بوده باشد. اين امر ميتواند در نتايج پژوهش اثرگذار باشد. ازاينرو، لازم است تعميمپذيري با دقت صورت پذيرد و به منظور دستيابي به نتايج دقيقتر، پژوهشهاي متعدد با شيوههاي گوناگون و در جوامع متفاوت به عمل آيد.
براساس يافتههاي پژوهش، بازداري جنسي تنها راه مطمئن براي جلوگيري از آسيبهاي روابط پيش از ازدواج است. اين امر همکاري جمعي متوليان امور فرهنگي، برنامهريزان و رسانههاي جمعي و مدارس و دانشگاهها را ميطلبد. بدينروي، توصيه ميشود بنيانهاي ديني نوجوانان و جوانان بيش از پيش تقويت شود. مهارتها و آموزشهاي لازم به خانوادهها ارائه گردد تا با ارتباط مناسب و تربيت صحيح، زمينة پرورش ويژگيهاي شخصيت رشديافته در نوجوانان فراهم آيد. برنامة خودمهارگري جنسي در مدارس و دانشگاهها بهطور جدي آموزش داده شود. اين مهارتها ميتواند شامل شناختدهي، خودکنترلي، جرئتورزي، افزايش حرمت خود، اعتماد به نفس، و اميد به آينده باشد. فناوريهاي نوين مثل ماهواره و فضاهاي مجازي به درستي مديريت شود و آموزشهاي لازم به نوجوانان ارائه گردد. اختلاط با جنس مخالف در فضاهاي آموزشي و محيطهاي اجتماعي به طور معقول و منطقي مديريت گردد و شيوههاي صحيح ارتباط با جنس مخالف آموزش داده شود. راههاي معقول و کمخطر مانند کارگاههاي همسرگزيني، و مشاورههاي ازدواج براي آشنايي جوانان در شرف ازدواج فراهم گردد تا از درگير شدن در روابط قبل از ازدواج بازداشته شوند.
- آزاد ارمکي، تقي و محمدحسين شريفي ساعي، 1390، «تبيين جامعهشناختي روابط جنسي آنوميک در ايران»، خانوادهپژوهي، سال هفتم، ش 28، ص435-492.
- آمدي، عبدالوهاب بن محمد، 1366، غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبليغات.
- ابوفرس، ورام، 1376، مجموعه ورام، قم، مکتبه الفقيه.
- احمدي، خدابخش و همكاران، 1391، «نقش ويژگيهاي شخصيتي در دوستيهاي اينترنتي»، پژوهش در سلامت روانشناختي، دوره ششم، ش 2، ص31-39.
- باقري، مسعود و همكاران، 1390، «رابطه دينداري و ابعاد شخصيت با سلامت روان معلمان شهرستان رودان»، مطالعات اسلام و روانشناسي، سال پنجم، ش9، ص7-32.
- حامدي، رباب و همكاران، 1391، «بررسي تمايزيافتگي خود و کيفيت رابطه با غير هم جنس در دانشجويان مجرد»، مطالعات روانشناختي، دوره هشتم، ش 4، ص57-71.
- حرعاملي، محمدبن حسن، 1409ق، وسائلالشيعه، قم، مؤسسه آلالبيت.
- خواجه نوري، بيژن و مريمالسادات دلآور، 1391، «عوامل مؤثر بر دوستي دختر و پسر در بين جوانان شهر شيراز با تأکيد بر فرايند جهانيشدن»، جامعهشناسي کاربردي، سال بيست و سوم، ش 2، ص41-64.
- خوانساري، ميناسادات و علي سليماني، 1390، «مقايسه هوش هيجاني دو گروه مجرد داراي ارتباط و بدون ارتباط با جنس مخالف در شهر تهران»، اسلام و پژوهشهاي تربيتي، سال سوم، ش 2، ص145-159.
- دلآور، مريمالسادات و حبيب احمدي، 1391، «رابطه استفاده از فناوريهاي ارتباطي و اطلاعاتي بر ميزان ارتباط با جنس مخالف»، علوم اجتماعي دانشگاه فردوسي مشهد، سال نهم، ش 2، ص1-24.
- رجبلو، علي و سارا اصغري، 1389، «جهانيشدن و باز انديشي الگوهاي دوستي دختران و پسران: مطالعه موردي دانشجويان دانشگاه تهران»، مطالعات اجتماعي روانشناختي زنان، سال هشتم، ش 2، ص73-92.
- رفاهي، ژاله و همكاران، 1391، «بررسي عوامل مؤثر بر شکلگيري رابطه دوستي پيش از ازدواج بين دختران و پسران از ديدگاه دانشجويان»، جامعهشناسي زنان، سال سوم، ش 1، ص117-133.
- زادهمحمدي، علي و زهره احمدآبادي، 1387، «هموقوعي رفتارهاي پرخطر در بين نوجوانان دبيرستانهاي شهر تهران»، خانواده پژوهي، سال چهارم، ش 13، ص87-100.
- زارعي توپخانه، محمد، 1390، «روابط آزاد زن و مرد از ديدگاه آموزههاي ديني و روانشناسي»، معرفت، سال بيستم، ش 163، ص81-96.
- فتحيآشتياني، علي، 1388، آزمونهاي روانشناختي، تهران، بعثت.
- قهرماني، نسيرين و محمدعلي نادري، 1391، «رابطه بين مؤلفههاي مذهبي- معنوي با سلامت روان و اميد به آينده در کارکنان بيمارستان دولتي شيراز»، نشريه پرستاري ايران، دوره 25، ش 79، ص1-11.
- گلزاري، محمود، 1384، «آموزش و مشاوره با نوجوانان در زمينه ارتباط با جنس مخالف»، روانشناسي تربيتي، ش 1، ص105-122.
- ـــــ ، 1385، مشکلات رفتاري دانشآموزان دبيرستاني، تهران، دبيرخانه شوراي انقلاب فرهنگي.
- ماهيني، انسيه و عزت ديره، 1391، «پژوهشي در ارتباط دختر و پسر و نقد ديدگاهها»، پژوهشنامه اخلاق، سال پنجم، ش 16، ص86-109.
- مجلسي، محمدباقر، 1404ق، بحارالانوار، بيروت، موسسه الوفاء.
- موسوي، سيدرضا، 1391، «عوامل و زمينههاي گسترش روابط دختران و پسران با رويکرد به عوامل شخصيتي»، معرفت، سال بيست و يکم، ش 176، ص85-98.
- نورعليزاده ميانجي، مسعود، 1388، «مدل اسلامي «مصون سازي» رفتار جنسي با تأکيد بر پيشگيري و درمان انحرافها و مشکلات جنسي»، مطالعات اسلام و روانشناسي، ش 5، ص107-142.
- يعقوبخواني غياثوند، مرضيه و قربان فتحياقدم، 1391، «همبستههاي شخصيتي دانشجويان قرباني سوءاستفاده عاطفي در ارتباط با جنس مخالف»، مجله علمي دانشگاه علوم پزشكي قزوين، سال شانزدهم، ش 3، ص60-65.
- Albright J. M, 2008, Sex in America online: an exploration of sex, marital status, and sexual identity in internet sex seeking and its impacts, Journal Sex Researh, v. 45 (2), p. 175-186.
- Aponte, M. R, & et al, 2012, University students' social representations concerning sexual abstinence and the condom as prevention mechanisms, Rev.Salud Publica (Bogota.), v. 14, p. 491-501.
- Bc, G. B, & Basel, P. L, 2013, Premarital sex behaviors among college youths of kathmandu, Nepal. Kathmandu.Univ Med, v. 11, p. 27-31.
- Bogart, L. M, & et al, 2007, Association of sexual abstinence in adolescence with mental health in adulthood, Journal of Sex Recaerch, v. 44, p. 290-298.
- Cobb, N. J, 2001, Adolescence, Maylield publishing company, U.S.A.
- Colson, C, 2003, Twisting Reality: Teenagers, Sex, and Depression, From http:// townhall.com /columnists/chuckcolson /2003/06/17/ twisting reality teenagers, sex, and depression/page/full.
- Elhage, A, 2009, Ten Reasons to Keep Abstinence Education in North Carolina, Family North Carolina Magazine, v. 4, N. 4, p. 8-10.
- Gelibo, T, & et al, 2013, Predictors of sexual abstinence among Wolaita Sodo University Students, South Ethiopia, Reprod Health, 10, 18, Epub ahead of print.
- Gutierrez, F. L, & et al, 2010, Determinants of sexual abstinence and condom use among Central American adolescents, Adolescent Medicine and Health, v. 22, p. 583-593.
- Harding, D, & Jencks, C. H, 2003, Changing attitudes toward premarital sex, Public Opinion Quarterly, v.67, p. 211-226.
- Heller D, & et al, 2004, The role of person versus situation in life satisfaction: a critical examination, Psychol Bull, v. 130 (4), p. 574-600.
- Middleton, L. E. R, & et al, 2013, Understanding motivations for abstinence among adolescent young women: insights into effective sexual risk reduction strategies, J Pediatr.Health Care, v. 27, p. 342-350.
- Najarkolaei, F. R, & et al, 2013, Promoting sexual abstinence intention among female university students, A quasi-experimental study, J Res Med.Sci, v. 18, p. 37-43.
- Oladepo, O, & Fayemi, M. M, 2011, Perceptions about sexual abstinence and knowledge of HIV/AIDS prevention among in-school adolescents in a western Nigerian city, BMC.Public Health, -11-304., 304-311.
- Oltedal, S, & Rundmo, T, 2006, The effects of personality and gender on risky driving behaviour and accident involvement, Safety Science, v. 44(7), p. 621-628.
- Perkins, D. F, & et al, 2002, Protective Factors, Physical Abuse, and Purging From Community-Wide Surveys of Female Adolescents, Journal of Adolescent Research, v. 17, p. 377-400.
- Rector, E. R, & et al, 2003a, Sexually Active teenagers are more likely to be depressed and to attempt suicide, Washington, The Heritage Foundation.
- Rector, E. R, & et al, 2005, Teenage Sexual Abstinence and Academic Achievemen, Washington, The Heritage Foundation.
- Regnerus, M, & Uecker, J, 2011, Premarital Sex in America: How Young Americans Meet, Mate, and Think about Marrying, New York, Oxford University Press.
- Sabia, J. J, & Rees, D. I, 2009, The effect of sexual abstinence on females' educational attainment, Demography, v. 46, p. 695-715.
- Sabia, J. J, & Rees, D. I, 2011, Boys will be boys: are there gender differences in the effect of sexual abstinence on schooling? Health Econ, v. 20, p. 287-305.
- Snyder, C. R, & et al, 1991, The Will and the ways: development and validation of and individual – differences measure of hope, Journal of personality and social psychology, v. 60, p. 570-585.
- Snyder, C. R, Shane J. L, 2007, Positive Psychology The Scientific and Practical Explorations of Human Strengths, Sage Publications LTD, London.
- Wang, R. H, & et al, 2009, Predictors of sexual abstinence behaviour in Taiwanese adolescents: a longitudinal application of the transtheoretical model, J Clin.Nurs, v. 18, p. 1010-1017.
- Wang, R. H, & Hsu, H. Y, 2006, Correlates of sexual abstinence among adolescent virgins dating steady boyfriends in Taiwan, J Nurs Scholarsh, v. 38, p. 286-291.
- Yoo, S, & et al, 2004, A qualitative evaluation of the Students of Service (SOS) program for sexual abstinence in Louisiana, J Sch Health, v. 74, p. 329-334.


