روان‌شناسی و دین، سال نهم، شماره اول، پیاپی 33، بهار 1395، صفحات 85-106

    رابطه سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    علی حسین زاده / استاديار گروه معارف اسلامي دانشگاه کاشان / hoseinzadeh@qabas.net
    فریبرز صدیقی ارفعی / دانشيار گروه روان‌شناسي دانشگاه کاشان / fsa@kashanu.ac.ir
    علی یزدخواستی / استاديار گروه علوم تربيتي دانشگاه کاشان
    محمد نورمحمدی نجف‌آبادی / کارشناس ارشد روان‌شناسي تربيتي دانشگاه کاشان / mnornajafabadi@yahoo.com
    چکیده: 
    هدف این پژوهش، بررسی رابطه بین سبک زندگی اسلامی  با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان بود. از میان جامعه‌ی آماری دانشجویان، 364 نفر به عنوان نمونه آماری، به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه سبک زندگی اسلامی  کاویانی ILST، پرسش نامه سلامت روان GHQ-28 و پرسش نامه تاب آوری کانر و دیویدسون CD-RIS بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی  با سلامت روان  و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان، رابطه معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج فرضیه های جزیی این پژوهش نشان داد که بین سبک زندگی اسلامی  و سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان، با جنسیت آنان رابطه وجود دارد، از سوی دیگر، بین سبک زندگی اسلامی، سلامت روان و تاب آوری دانشجویان با تأهل و تجرد آنها نیز رابطه معنادار مشاهده شد. ازاین رو، با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت: سبک زندگی اسلامی  موجب ارتقا سلامت روان و میزن تاب آوری دانشجویان می شود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Relationship of Islamic Lifestyle with Mental Health and Degree of Resilience among Kashan University Students
    Abstract: 
    The aim of this research is to investigate the relationship of Islamic lifestyle with mental health and degree of resilience among Kashan University students. The population sample consists of 364 students who were chosen by using a cluster sampling method. Kaviani’s lifestyle test ILST, a questionnaire about good mental health GHQ-28 and Conner and Davidson’s questionnaire about Resilience CD-RIS were used in this survey. Regression Analysis was used for analyzing the data. The findings of research show that there is a significant relationship between Islamic lifestyle of Kashan University students and their mental health and degree of resilience. Also, the results of the particular propositions of this research show that there is relationship between the students’ Islamic lifestyle, mental health and degree of resilience and their sex. On the other hand, a significant relationship is detected between the students’ Islamic lifestyle, mental health and degree of resilience and their marital status. Considering the results of this research, we can conclude that Islamic lifestyle contributes to the promotion of the students’ mental health and degree of resilience.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    «سبک زندگي» شيوه‌اي نسبتاً ثابت است که فرد اهداف خود را به وسيله آن پي مي‌گيرد. اين شيوه‌ها حاصل زندگي دوران کودکي فرد است. هر رفتاري که بخواهد مبناي اسلامي داشته باشد، لازم است حداقل‌هايي از شناخت‌ها و عواطف اسلامي را پشتوانه خود قرار دهد (کاوياني، 1392، ص 6). به عبارت ديگر، سبک زندگي بُعد عيني و کميت‌پذير شخصيت افراد است. اولين بار، آلفرد آدلر از بين روان‌شناسان سبک زندگي را مطرح کرد سپس، توسط پيروان او گسترش يافت. آنان سبک زندگي، شکل‌گيري آن در دوران کودکي، نگرش‌هاي اصلي سبک زندگي، وظايف اصلي زندگي و تعامل آنها با يکديگر را به تفصيل بحث کرده، آن را در قالب درخت سبک زندگي نشان داده، مفاهيم ارزشي و انسان‌شناسي و فلسفي را مطرح کرده و تمام زندگي را به صورت يک‌پارچه به تصوير کشيدند (ورنر، 2006). سبک زندگي اسلامي، از اين جهت که «سبک» است، به رفتار مي‌پردازد و با شناخت‌ها و عواطف ارتباط مستقيم ندارد و از اين جهت که «اسلامي» است، نمي‌تواند بي‌ارتباط با عواطف و شناخت‌ها باشد (کاوياني، 1392، ص 7).
    مهم‌ترين نو‌آوري در مفهوم سبک زندگي اسلامي، اين است که به آموزه‌هاي اسلامي و کليت اسلام نگاه شده است. «سبک زندگي اسلامي»، عنواني است شناخته‌شده در اکثر علوم انساني در سطح بين‌الملل، اما از زاويه‌هاي متعدد مورد مطالعه قرار مي‌گيرد. سبک زندگي اسلامي، با تمام زندگي افراد و ابعاد آن مرتبط است. سبک زندگي اسلامي از جهتي، با ديگر سبک‌هاي زندگي متفاوت است. در جامعه‌شناسي، مديريت، علوم پزشکي و روان‌شناسي باليني و‌... نيز بحث از سبک زندگي مطرح است. اما در اين قلمروها، فقط به رفتاري خاص مي‌پردازند و با شناخت‌ها و عواطف ارتباط مستقيم برقرار نمي‌کنند. در سبک زندگي از ديدگاه روان‌شناختي، جامعه‌شناختي و علوم پزشکي، تنها به رفتار نگريسته مي‌شود، اما در هيچ‌يک نيت افراد، شناخت‌ها و عواطف آنان محسوب نمي‌شود. سبک زندگي اسلامي، نمي‌تواند بي‌توجه به نيت‌ها باشد. مانند نماز، که اگر اعتقاد به خداوند و معاد را پشتوانة خود نداشته باشد، رفتار اسلامي محسوب نمي‌شود (کجباف و همکاران، 1390). براي معرفي سبک زندگي اسلامي، مي‌توان به «درخت سبک زندگي» اشاره نمود. آدلر و پيروانش، سبک زندگي هر فرد را از شکل‌گيري تا پيامدها و آثار آن، به يک درخت تشبيه کرده‌اند: 1. ريشه‌هاي اين درخت، همان ريشه‌هاي سبک زندگي است که شکل‌گيري آن را بيان مي‌کند؛ 2. ساقه اين درخت، درباره اعتقادات و نگرش‌‌هاي کلي افراد (شامل: اعتقادات و عواطف و حتي آمادگي رفتاري و غيره) است؛ 3. شاخه‌ها و سرشاخه‌هاي اين درخت، وظايف زندگي هستند. در حقيقت، سبک زندگي واقعي همان شاخه‌ها و سرشاخه‌هاست. سبک زندگي اسلامي ‌(سرشاخه‌ها)، در سه سطح فردي، خانوادگي و اجتماعي مطرح مي‌شود. آنچه در اين پژوهش مطرح است، سبک زندگي اسلامي ‌فردي است (همان).
    سبک زندگي اسلامي، ‌هدف را براي فرد روشن مي‌کند و ماية تسلي در شرايط دردناک و تهديدکننده مي‌شود. مؤلفه‌هاي شناخته‌شده سبک زندگي در دنياي علمي ‌امروز، عبارت است از: فعاليت‌هاي فيزيکي، اوقات فراغت، خواب و بيداري، روابط اجتماعي، روابط خانوادگي، معنويت، ايمني و آرامش تغذيه و غيره، که هريک به‌منزله بزرگراهي از راه‌هاي زندگي افراد شمرده مي‌شوند (کاوياني، 1390). مذهب به‌عنوان نهادي جامع‌نگر و حافظ بهداشت جسماني و رواني پيروان خود، ساز‌و‌کارهاي خاص خود را داراست. از جملة آنها مي‌توان به روش‌هاي مقابلة مذهبي، برقراري رابطة متعالي لذت‌بخش، ايفاي نقش مذهبي، آيين‌ها و نهادها، فضاي روان‌شناختي اماکن مقدسه و معماري مذهبي اشاره کرد. توانايي معنا‌سازي و معنا‌دهي مذهب، به سبک زندگي و ارائة چارچوب براي تفسير پديده‌ها و وقايع، از کنش‌هاي شناختي مذهب است. معنا‌دهي و تفسير مذهب از وقايع ناخوشايند در موقعيت‌هاي استرس‌زا و بحراني زندگي، از عوامل مؤثر در کاهش اضطراب است (طالقاني و همکاران، 1385، ص 256).
    مذهب و معنويت، به‌عنوان سپري در برابر مشکلات و ناراحتي‌هاي افراد قرار گرفته و به صورت ضربه‌گير عمل مي‌کند و موجب کاهش اختلال رواني و ارتقا سطح سلامت رواني افراد مي‌شود (حسن‌پور و همکاران، 1391). رفتارهاي مذهبي در پرداختن به نکات معني‌دار زندگي ارزش مثبتي دارند. رفتارهايي از قبيل عبادت و توکل به خداوند، مي‌توانند با ايجاد اميد و تشويق افراد به داشتن نگرش مثبت، به موقعيت‌هاي فشارزاي رواني، موجب آرامش دروني آنان شوند (شاکري‌نيا، 1380). جان‌بزرگي (1386)، در تحقيق خود نشان داد که بين مذهبي بودن و سلامت رواني، رابطة مستقيم وجود دارد. صالحي (1386)، در پژوهش خود نشان دادند که عملکرد مذهبي بر سلامت روان تأثير مثبت و مستقيم دارد. محمدي، مقايسه‌اي بين افراد مذهبي مسلمان و اقليت‌هاي مذهبي و بيماران انجام داده است (محمدي، 1374، ص 107). نتايج نشان داده است که بين مذهب و بيماري رواني، رابطة معني‌دار وجود دارد. به عبارت ديگر، افراد مبتلا به بيماري رواني از لحاظ مذهبي ضعيف‌تر از افراد سالم هستند. همچنين وايلانتا و همکاران (2008)، در پژوهش خود نشان دادند که اعتقادات مذهبي با سلامت روان و بهزيستي اجتماعي رابطه دارد.
    از سوي ديگر، در ايران که نظام حکومتي بر مبناي اسلام پايه‌گذاري شده است، نيل به سلامت رواني که در احکام گوناگون اسلامي ‌مورد تأکيد بوده، از حساسيت‌هاي زيادي برخوردار است. به وجود آوردن جامعه ايدئال اسلامي ‌و دستيابي به زندگي موردنظر اسلام، که ترکيبي از عشق به دنيا و همزمان پارسايي است بايد از اولويت برخوردار باشد. روشن است که دستيابي به چنين جامعه ايدئال، نياز به شناخت همه‌جانبه عوامل زمينه‌ساز آن دارد (پناهي ميرشکار و مرزيه، 1384). بنا به تعريف سازمان بهداشت جهاني (WHO)، سلامت رواني عبارت است از: قابليت ارتباط موزون و هماهنگ با ديگران در جهت تغيير و اصلاح محيط فردي و اجتماعي و حل تضادها و تمايلات شخصي به‌طور منطقي، عادلانه و مناسب (ميلاني‌فر، 1376، ص 37). فرهنگ بزرگ روان‌شناسي لاروس، سلامت رواني را چنين تعريف مي‌کند: استعداد براي هماهنگ، خوشايند و مؤثرتر کارکردن، براي موقعيت‌هاي دشوار انعطاف‌پذيربودن و توانايي جهت ايجاد تعادل خود (گنجي، 1391، ص 9). سلامت روان، تنها نداشتن بيماري رواني نيست، بلکه توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربه‌هاي زندگي به صورتي قابل انعطاف و معني‌دار است (محمدخاني و همکاران، 1384).
    پذيرش خود و دوست داشتن خويش و تبديل شدن به انساني که از نظر جسمي ‌سالم، از نظر فکري بي‌عيب، از نظر رواني شاد، از نظر اجتماعي متعادل، از نظر سياسي آگاه، از نظر اقتصادي مولد و از نظر فرهنگي مسئول باشد، از خصوصيات سلامت روان است و در شمار موضوعاتي قرار دارد و به صورت مفهومي ‌با سرسختي روان‌شناختي ارتباط مي‌يابد (وايت، 2001، ص 25). سلامت روان نقش مهمي ‌در تضمين پويايي و کارآمدي هر جامعه ايفا مي‌کند. از‌آنجا‌که دانشجويان اقشار مستعد، و برگزيده جامعه و سازندگان فرداي کشور مي‌باشند، سلامت روان آنان از اهميت ويژه‌اي در يادگيري و افزايش آگاهي علمي‌ برخوردار است (ساکي و کيخاني، 1381). براساس متون اسلامي ‌نيز التزام عملي به اعتقادات مذهبي مي‌تواند بازدارنده بسياري از بيماري‌هاي رواني باشد (پناهي ميرشکار و مرزيه، 1384).
    يکي از راهبردهاي مناسب براي ارتقاي سلامت روان در افراد، که رابطه تنگاتنگي با اعتقادات مذهبي و فرا‌معنوي دارد، تاب‌آوري است. «تاب‌آوري»، يکي از موضوعات مطرح در روان‌شناسي مثبت بوده و جايگاه ويژه‌اي در حوزه‌هاي روان‌شناسي تحول، روان‌شناسي خانواده و بهداشت رواني دارد (کمپل سيلز و همکاران، 2006). تاب‌آوري به‌عنوان توانمندي فردي در برقراري تعادل زيستي– رواني، در شرايط خطرناک و شرکت فعال فرد در محيط تعريف شده است (کانر و ديويدسون، 2003). والر (2001)، تاب‌آوري را سازگاري مثبت فرد در واکنش به شرايط ناگوار ذکر مي‌کند. مندل و همکاران (2006)، آن را انعطاف‌پذيري مؤثر در برابر حوادث زندگي مي‌دانند و معتقدند که تاب‌آوري توانايي سازگاري مناسب در هنگام روبه‌رويي با زمينه‌هاي استرس‌زا و خطرناک، با تهديدهاي مهم است. به عبارت ديگر، آنها تاب‌آوري را توانايي و بهبود و جبران و انعطاف‌پذيري بعد از روبه‌رو شدن با حوادث استرس‌زا معرفي مي‌کنند.
    افراد تاب‌آور به احتمال بيشتري در رويارويي با شرايط ناگوار، در جست‌و‌جوي معنا هستند. ايمان، تحمل افراد در برابر سختي‌ها را افزايش داده و آنها را براي غلبه بر چالش‌ها و تغييرات زندگي ياري مي‌دهد. همچنين ارتباطات فرامعنوي، يعني به قدرت بزرگي ايمان داشتن، به‌عنوان عامل حمايتي فردي در جهت ايجاد و تسهيل تاب‌آوري ياد شده است و اعتقادات مذهبي به‌عنوان تکيه‌گاه و پشتيبان براي سازگاري بيشتر فرد عمل مي‌کند. معنويت، عامل کليدي براي پرورش تاب‌آوري دانسته شده است.
    شاکر و همکاران (1389)، در پژوهش‌هاي خود نشان دادند که باورهاي مذهبي نسبت به اصول دين اسلام، مي‌تواند توانايي فرد را در زمينه تطابق با شرايط ناگوار و پيش‌بيني‌ناپذير محيطي، تا حد زيادي افزايش دهد. همچنين آنان نشان دادند که باورهاي مذهبي، با کاهش استرس‌هاي روان‌شناختي همراه است و فطرت خداجوي انسان و زمينه و بافت مذهبي، فرهنگي و قومي ‌در کشور ما، و وجود ريشه‌هاي عميق معنويت، باورهاي مذهبي، سمبل‌ها و نمونه‌هاي صبر و استقامت، مانند حضرت زهرا و حضرت زينب و احاديث و آيه‌هاي مختلف در اين زمينه، به‌عنوان نمونه آيه 6 سوره «طلاق» و آيه 87 سوره «يوسف» و آيه‌هاي 154-155 سوره «بقره» و آيه 124سوره «طه»، را مي‌توان منابع حمايتي به حساب آورد که تأمين‌کننده سلامت روان و حفظ آرامش فردي است و توانايي افراد را براي مقابله با شرايط سخت زندگي افزايش مي‌دهد. همچنين مي‌توان دريافت که دين‌داري پايه اساس براي مقاومت در برابر مشکلات زندگي بشر است (حسيني قمي ‌و همکاران، 1390، ص 78). به عبارت ديگر، تاب‌آوري عاملي است که به افراد در رويارويي و سازگاري با موقعيت‌هاي سخت و تنش‌زاي زندگي کمک مي‌کند (ايزديان و همکاران، 2010)، افسردگي را کاهش مي‌دهد (وايت و همکاران، 2010)، توانايي سازگاري با درد (اسميت و همکاران، 2009) و کيفيت زندگي را افزايش مي‌دهد (حق‌رنجبر و همکاران، 1390).
    همان‌طور که فوتولاکيس و همکاران (2008)، بيان مي‌کنند باور به اينکه خدايي هست که موقعيت را کنترل کند و ناظر بر بندگان است، تا حد زيادي اضطراب مرتبط با موقعيت‌ها را کاهش مي‌دهد. بنابراين، افراد با تاب‌آوري بالا در شرايط استرس‌زا موقعيت‌هاي ناگوار، سلامت روان‌شناختي خود را حفظ مي‌کنند. پترسون و هوانگ (2003)، با مطالعه گروهي از مسلمانان پيشنهاد کردند که مذهبي بودن با مقابله مذهبي مرتبط است که خود، با خوش‌بيني ارتباط دارد. نتايج مطالعات سانداراجان (2006)، نشان داد که بين تاب‌آوري و معنويت رابطة معني‌دار وجود دارد. همچنين يافته‌هاي پژوهش انجام‌شده توسط پاجويچ و همکاران (2005)، با هدف بررسي پيامدهاي مذهب و رابطه آن با سلامت روان، حاکي از اين بوده است که اطاعت و فرمانبرداري و عبادت خالصانه براي خدا، به شخص يک قدرت باور نکردني و منبعي از انرژي اخلاقي و عاطفي و روحي مي‌دهد که در مقابله با افسردگي رواني، ناشي از فشارهاي محيطي به او کمک مي‌کند. دين‌داري تمايل به انجام رفتارهاي پرخطر را کاهش مي‌دهد. فرانسيس و همکاران (2004)، گزارش نمودند که نگرش مذهبي مثبت دانشجويان، نسبت به يک مذهب، مي‌تواند رابطه قوي با بهداشت روان آنان داشته باشد. ماتيس و لکسي (1999)، به اين نتيجه رسيدند که سرسختي، متغير پيش‌بيني‌کننده بهتري براي سلامت رواني است تا سلامت جسمي. همچنين همبستگي منفي معناداري بين سرسختي و تعداد مراجعات به مرکز بهداشت وجود دارد. کارلتون و همکاران (2006)، در پژوهش خود نشان دادند افرادي که از تاب‌آوري بالاتري برخوردارند، سلامت روان‌شان نيز بهتر است.
    پيرامون سبک زندگي اسلامي‌، به اصطلاح رايج امروزي به فارسي، به‌ويژه در تحقيقات روان‌شناختي کاري انجام نشده است. در جامعه‌شناسي مي‌توان به کتاب دين و سبک زندگي مهدوي‌کني اشاره کرد. در مطالعات عيني هم تحقيقات کمي در اين زمينه انجام شده است. مطهري (1379)، به بررسي هدف در زندگي از ديدگاه اسلام، موسوي زنجان رودي (1371) به زندگي از نوع سير‌و‌سلوک اسلامي، پاک‌نيا (1382) به حقوق متقابل والدين و فرزندان، پسنديده (1384) رضايت از زندگي از ديدگاه احاديث اسلامي، مکارم شيرازي (1377)، به زندگي در پرتو اخلاق، نجفي قوچاني (1378) به زندگي برزخي با قلمي داستاني، فقيهي (1376) به هدف و مقصد زندگي اسلامي، مکارم شيرازي (1376)، به يکصد و پنجاه درس از ديدگاه اسلام، ميبدي‌فر (1379)، به نقش دعا در زندگي اجتماعي، جعفري (1386) به بررسي هدف و فلسفه زندگي، مظاهري (1369) به عوامل کنترل‌کننده غرايز از ديدگاه ديني پرداخته‌اند.
    سلم‌آبادي و همکاران (1393)، در پژوهش خود نشان دادند که بين سبک زندگي اسلامي و تاب‌آوري رابطة مثبت و معني‌داري وجود دارد. کربلايي هرفته و جناآبادي (1386)، در پژوهش خود نشان دادند رابطه معناداري بين سلامت روان و اعتقادات مذهبي دانشجويان وجود دارد. همچنين در متغير سلامت رواني دانشجويان پسر، ميانگين بالاتري از نظر آماري دارند، اما در متغير اعتقادات مذهبي، تفاوت معناداري بين دانشجويان دختر و پسر مشاهده نشد. صفائي‌راد و همکاران (1389)، در پژوهش خود نشان دادند که بين بهزيستي معنوي و سلامت روان رابطه وجود دارد.‌ هاشمي ‌و همکاران (1390)، در پژوهشي نشان دادند که بين تاب‌آوري و مؤلفه‌هاي تعالي معنوي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. به عبارت ديگر، بين تاب‌آوري و معنويت رابطه معناداري وجود دارد. احمدي و همکاران (1391)، در پژوهش خود نشان دادند که بين دلبستگي ايمن به خدا با تاب‌آوري و سلامت روان، رابطة مثبت معني‌دار وجود دارد. يافته‌هاي پژوهش انجام‌شده توسط شيربيم و همکاران (1388)، نشان داد که افزايش سلامت روان دانشجويان، با افزايش سرسختي روان‌شناختي آنان همراه است. سرسختي روان‌شناختي، به عنوان يک منبع مقاومت دروني، تأثيرات منفي استرس را کاهش مي‌دهد و از بروز اختلالات بدني و رواني پيشگيري مي‌کند. افرادي که از سلامت رواني بالايي برخوردارند، از سرسختي بالاتري نيز برخوردارند. پرهون و همکاران (1389)، در پژوهشي نشان دادند که بين تاب‌آوري و سلامت روان رابطة معني‌دار وجود دارد. آزادي و آزاد (1390)، در پژوهش خود نشان دادند که بين تاب‌آوري و سلامت رواني دانشجويان شاهد و ايثارگر شهر ايلام رابطه معني‌دار وجود دارد؛ به اين معنا که افراد داري تاب‌آوري بالا در شرايط استرس‌زا و موقعيت‌هاي ناگوار، سلامت روان‌شناختي خود را حفظ مي‌نمايند و داراي سازگاري روان‌شناختي هستند.
    در مجموع، نتايج پژوهش‌هاي موجود، ارتباط بين هريک از متغيرهاي سلامت روان و ميزان تاب‌آوري را با مذهب، معنويت، ارتباط با خدا، اطاعت و فرمانبرداري از خدا، دلبستگي به خدا، بهزيستي معنوي، عبادت خالصانه خدا و تعالي معنوي نشان مي‌دهد، اما در زمينة رابطه سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري در دانشجويان دختر و پسر، مجرد و متأهل، پژوهشي انجام نگرفته است. ازاين‌رو، با توجه به اينکه دانشجويان از اقشار برگزيده و آينده‌ساز کشور هستند و مسلماً سلامت روان و ميزان تاب‌آوري آنها در يادگيري و موفقيت تحصيلي و موفقيت در ساير عرصه‌هاي زندگي آنان تأثيرگذار خواهد بود، شناخت عواملي که بتواند سلامت روان و تاب‌آوري اين قشر را افزايش دهد، مهم تلقي شده و لزوم پژوهش در اين موارد ضروري است.
    فرض اساسي اين پژوهش عبارت است از: بين سبک زندگي اسلامي‌ با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان رابطه وجود دارد. همچنين فرضيات جزيي پژوهش عبارتند از اينکه:
    1. بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان دانشجويان پسر و دختر رابطه وجود دارد؛
    2. بين سبک زندگي اسلامي ‌با ميزان تاب‌آوري دانشجويان پسر و دختر رابطه وجود دارد؛
    3. بين سلامت روان با ميزان تاب‌آوري دانشجويان پسر و دختر رابطه وجود دارد؛
    4. بين سبک زندگي اسلامي‌ با سلامت روان دانشجويان متأهل و مجرد رابطه وجود دارد؛
    5. بين سبک زندگي اسلامي ‌با ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل و مجرد رابطه وجود دارد؛
    6. بين سلامت روان با ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل و مجرد رابطه وجود دارد.
    روش پژوهش
    در اين پژوهش، جامعه آماري موردنظر عبارت است از: کليه دانشجويان دانشگاه کاشان در سال تحصيلي 92-91 مي‌باشد. گروه نمونه موردنظر شامل 364 نفر مي‌باشد. آزمودني‌ها از طريق روش نمونه‌گيري خوشه‌اي، متناسب با حجم انتخاب شدند. بدين‌ترتيب، ابتدا به صورت تصادفي چهار دانشکده انتخاب و سپس، به‌طور تصادفي از هر دانشکده دو گروه آموزشي انتخاب گرديد. در ‌نهايت، از هر گروه آموزشي ورودي‌هاي يک دوره تحصيلي، به صورت تصادفي انتخاب شده و پرسش‌نامه‌ها بر روي آنان اجرا شد. سپس داده‌ها با استفاده از ضريب همبستگي پيرسون و رگرسيون چندمتغيري و با استفاده از نرم‌افزار SPSS16 مورد تجزيه و تحليل قرار گرفت.
    ابزار پژوهش
    پرسش‌نامه سبک زندگي اسلامي ‌(ILST): پرسش‌نامه سبک زندگي اسلامي ‌(ILST)، که توسط کاوياني (1388) ساخته شده است، داراي دو فرم کوتاه (76 سؤالي) و فرم بلند (135 سؤالي) مي‌باشد. ضريب پايايي فرم بلند 786/0 و ضريب پايايي فرم کوتاه آن 71/0 مي‌باشد. در اين پژوهش، از فرم کوتاه آن استفاده شد. ميان همه مؤلفه‌هاي آزمون سبک زندگي اسلامي ‌با نمره کل آن، همبستگي وجود دارد. سؤالات اين پرسش‌نامه، يک طيف چهار گزينه‌اي دارد. نمرات واقعي سؤالات يکسان نيست، بلکه ضريب‌هاي يک تا چهار دارند (کاوياني، 1392، ص341). مؤلفه‌هايي را که فرم کوتاه آن مي‌سنجد عبارتند از: روشن‌فکري منفي، اجتماعي، نوع‌دوستي، لذت‌خواهي، کم‌همتي، عبادي، ويژگي‌هاي دروني، دنياخواهي، گناهکاري (کاوياني، 1390). همچنين مؤلفه‌هايي را که فرم بلند آن مي‌سنجد، عبارتند از: شاخص اجتماي، شاخص عبادي، شاخص باورها، شاخص اخلاق، شاخص مالي، شاخص خانواده، شاخص سلامت، شاخص تفکر و علم، شاخص دفاعي امنيتي، شاخص زمان‌شناسي (کاوياني، 1392، ص 23).
    پرسش‌نامه تاب‌آوري (CD-RIS): براي سنجش ميزان تاب‌آوري از مقياس تاب‌آوري روان‌شناختي کانر و ديويدسون (2003) استفاده مي‌شود. اين مقياس، براي اندازه‌گيري قدرت مقابله با فشار و تهديد تهيه شده است (هاشمي‌ و جوكار، 1390). سازندگان اين مقياس بر اين باورند که اين پرسش‌نامه، به خوبي مي‌تواند افراد تاب‌آور را از غيرتاب‌آور در گروه‌هاي باليني و غيرباليني جدا کند و مي‌تواند در موقعيت‌هاي پژوهشي و باليني به کار برده شود. براي به‌دست آوردن امتياز کلي پرسش‌نامه، مجموع امتيازات همه سؤالات با هم جمع مي‌گردد. حداقل نمره تاب‌آوري آزمودني در اين مقياس، صفر و حداکثر نمره، 100 است (کرمي ‌و همکاران، 1391). هرچه امتياز اين آزمون براي فرد بالاتر باشد، بيانگر ميزان تاب‌آوري بيشتر فرد پاسخ‌دهنده خواهد بود و بعکس. نقطه برش اين پرسش‌نامه امتياز 50 مي‌باشد. به عبارت ديگر، نمره بالاتر از 50 نشانگر افراد داراي تاب‌آوري خواهد بود. هرچه اين امتياز بالاتر از 50 باشد، به همان ميزان شدت تاب‌آوري فرد نيز بالاتر خواهد بود و بعکس (حق‌رنجبر و همکاران، 1390). اين مقياس 25 گويه‌اي پنج مؤلفه شايستگي/ استحکام شخصي، اعتماد به غرايز شخصي/ تحمل عواطف منفي، پذيرش مثبت عواطف/ تحمل عواطف منفي، روابط ايمن، کنترل و معنويت دارد، که به صورت ليکرت پنج درجه‌اي، نمره‌گذاري مي‌گردد. اين مقياس، اگرچه ابعاد مختلف تاب‌آوري را مي‌سنجد، ولي داراي يک نمره کل نيز مي‌باشد. نتايج مطالعات مقدماتي پايايي و روايي اين مقياس را تأييد کرده‌اند (کانر و ديويدسون، 2003). اين مقياس در ايران، توسط محمدي (1384) هنجاريابي شده است. براي اعتبار اين پرسش‌نامه، محمدي از روش کرونباخ استفاده کرده است که برابر 89 درصد بوده است (کيخاني و همکاران، 1391).
    پرسش‌نامه سلامت روان (GHQ-28): پرسش‌نامه سلامت عمومي ‌شناخته‌شده‌ترين ابزار غربالگري در روان‌پزشکي مي‌باشد. اين پرسش‌نامه، به صورت فرم‌هاي 60، 30، 28 و 12 سؤالي مي‌باشد (شيربيم و همکاران، 1388). نسخه ارائه‌شده در اين پژوهش، 28 سؤالي مي‌باشد. نمره بالا در اين آزمون، بيانگر وجود بيماري و نمره پايين در اين آزمون بيانگر عدم بيماري و يا داشتن سلامت روان عمومي‌است. اين پرسش‌نامه، از چهار خرده‌مقياس که هريک شامل 7 سؤال در زمينه نشانه‌هاي جسماني، اضطراب، کارکرد اجتماي و افسردگي مي‌باشد، تدوين شده است. نشانه‌هاي جسماني از سؤال 1 تا 7 که شامل سردرد، احساس ضعف و سستي، احساس نياز به دارو‌هاي تقويتي و يا سردي بدن مي‌باشد. نشانه‌هاي اضطراب شامل سؤال‌هاي 8 تا 14 است که مواردي چون اضطراب بي‌خوابي و تحت فشار بودن، عصبانيت و دلشوره را مورد بررسي قرار مي‌دهد. اختلال در کارکردهاي اجتماعي شامل سؤال‌هاي 15 تا 21 است که احساس رضايت و توانايي‌هاي فرد را در انجام کارهاي روزمره، احساس رضايت در انجام وظايف، احساس مفيد بودن، قدرت يادگيري و لذت از فعاليت‌هاي روزمره را بررسي مي‌کند و نشانه‌هاي افسردگي، از سؤال 22 تا 28 را شامل مي‌شود و احساس بي‌ارزشي در خود و زندگي، نااميدي و افکار خودکشي، آرزوي مرگ و ناتواني در انجام کارها را مورد بررسي قرار مي‌دهد. از اين پرسش‌نامه، پنج نمره حاصل مي‌شود که چهار نمره آن مربوط به خرده‌مقياس‌هاي فوق و ديگري مربوط به کل پرسش‌نامه است. حداکثر نمره‌اي که فرد مي‌تواند در اين پرسش‌نامه کسب کند، 84 و حداقل نمره صفر است. نظام نمره‌گذاري اين پرسش‌نامه، براساس ليکرت مي‌باشد که به هر‌يک از موقعيت‌هاي چهارگانه نمرة (0-1-2-3) داده مي‌شود. ضريب پايايي بازآزمايي و آلفاي کرونباخ اين مقياس، برابر 88/0 به دست آمد (گلدنبرگ و هيلر، 1979). پايايي و روايي پرسش‌نامه سلامت عمومي‌، به وسيله تقوي (1380) بررسي شد. تقوي ضرايب پايايي اين پرسش‌نامه را با استفاده از روش دوباره‌سنجي، تصنيفي و آلفاي کرونباخ به ترتيب 70/0، 93/0، 90/0، گزارش نموده است (شيخ‌الاسلامي‌ و لطيفيان، 1381).
    يافته‌هاي پژوهش
    در اين پژوهش، اطلاعات به‌دست‌آمده از 364 نفر وارد تحليل شد. افراد مورد مطالعه، کليه دانشجويان دانشگاه کاشان بودند. شاخص‌هاي توصيفي به صورت ميانگين، انحراف استاندارد، در جدول 1 ارائه شده است.
    جدول 1. ميانگين و انحراف استاندارد نمرات سبک زندگي اسلامي‌ به تفکيک جنسيت و تأهل
    جنسيت و تأهل    N    M    SD    حداقل    حداکثر
    دانشجويان دختر    183    30/328    33/38    162    395
    دانشجويان پسر    181    11/338    23/33    184    430
    دانشجويان مجرد    156    48/328    81/35    162    380
    دانشجويان متأهل    208    70/336    12/36    184    430
    همان‌طور که جدول 1 نشان مي‌دهد، ميانگين نمرات سبک زندگي اسلامي ‌در بين دانشجويان دانشگاه کاشان با توجه به جنسيت و تأهل آنها در دانشجويان دختر برابر با 30/328 و انحراف استاندارد آن برابر با 33/38 مي‌باشد. ميانگين نمرات سبک زندگي اسلامي ‌دانشجويان پسر 11/338 و انحراف استاندارد آن برابر با 23/33 مي‌باشد. همچنين، جدول بالا نشان مي‌دهد ميانگين نمرات سبک زندگي اسلامي ‌دانشجويان مجرد برابر با 48/328 و انحراف استاندارد آن برابر با 81/35 مي‌باشد و ميانگين نمرات سبک زندگي اسلامي ‌دانشجويان متأهل، برابر با 70/367 و انحراف استاندارد آن برابر 12/36 است.
    جدول 2. ميانگين و انحراف استاندارد نمرات سلامت روان دانشجويان به تفکيک جنسيت و تأهل
    جنسيت و تأهل    N    M    SD    حداقل    حداکثر
    دانشجويان دختر    183    08/32    34/10    15    62
    دانشجويان پسر    181    09/27    00/7    13    47
    دانشجويان مجرد    156    79/28    92/8    14    62
    دانشجويان متأهل    208    21/30    33/9    13    57
    جدول 2، ميانگين نمرات سلامت روان را در بين دانشجويان دانشگاه کاشان با توجه به جنسيت و تأهل آنها نشان مي‌دهد. همان‌طور که در جدول بالا ديده مي‌شود، ميانگين نمرات سلامت روان دانشجويان دختر برابر با 08/32 و انحراف استاندارد آن برابر با 34/10 مي‌باشد و ميانگين نمرات سلامت روان دانشجويان پسر، 09/27 و انحراف استاندارد آن برابر با 00/7 مي‌باشد. همچنين جدول بالا نشان مي‌دهد، ميانگين نمرات سلامت روان دانشجويان مجرد برابر با 79/28 و انحراف استاندارد آن برابر با 92/8 مي‌باشد و ميانگين نمرات سلامت روان دانشجويان متأهل، برابر با 21/30 و انحراف استاندارد آن برابر با 33/9 مي‌باشد.
    جدول 3. ميانگين و انحراف استاندارد نمرات تاب‌آوري دانشجويان به تفکيک جنسيت و تأهل
    جنسيت و تأهل     N    M    SD    حداقل    حداکثر
    دانشجويان دختر    183    07/63    88/13    28    88
    دانشجويان پسر    181    61/67    33/15    30    98
    دانشجويان مجرد    156    79/63    33/13    33    89
    دانشجويان متأهل    208    48/66    71/15    28    98
    جدول 3، ميانگين نمرات تاب‌آوري را در بين دانشجويان دانشگاه کاشان با توجه به جنسيت و تأهل آنها نشان مي‌دهد. براساس جدول فوق، ميانگين نمرات تاب‌آوري دانشجويان دختر برابر با 07/63 و انحراف استاندارد آن برابر با 88/13 مي‌باشد و ميانگين نمرات تاب‌آوري دانشجويان پسر 61/67 و انحراف استاندارد آن برابر با 33/15 مي‌باشد. همچنين جدول بالا نشان مي‌دهد، ميانگين نمرات تاب‌آوري دانشجويان مجرد برابر با 79/63 و انحراف استاندارد آن برابر با 33/13 مي‌باشد و ميانگين نمرات تاب‌آوري دانشجويان متأهل برابر با 48/66 و انحراف استاندارد آن برابر با 71/15 مي‌باشد.
    جدول 4. ماتريس همبستگي متغيرهاي پژوهش در کل دانشجويان
    متغيرها    سبک زندگي اسلامي    سلامت روان    ميزان تاب‌آوري
    سبک زندگي اسلامي    1    ** 14/0    * 11/0
    سلامت روان    ** 14/0    1    ** 32/0-
    ميزان تاب‌آوري    *11/0    ** 32/0-    1
    ** P < 0/01   * P < 0/05 
    همان‌طور که جدول 4 نشان مي‌دهد، سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان دانشجويان رابطه معنادار (99/0 اطمينان) داشته و سبک زندگي اسلامي ‌با ميزان تاب‌آوري با (95/0 اطمينان) ارتباط معنادار داشته است. از سوي ديگر، بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري با (99/0 اطمينان) رابطه معنادار مشاهده شد.
    فرضيه کلي: بين سبک زندگي اسلامي‌ با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دانشگاه کاشان رابطه وجود دارد.
    جدول 5. تحليل رگرسيون گام‌به‌گام براي تعيين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري از طريق سبك زندگي اسلامي
    متغير پيش‌بيني‌کننده     R    R2    مجموع مجذورات    درجه آزادي    MS    F    سطح معني‌داري
    سلامت روان     14/0    02/0    023/10495    1    023/10495    18/8    004/0
    تاب‌آوري    11/0    01/0    85/6011    1    85/6011    64/4    03/0
    همان‌طور که يافته‌هاي حاصل از اين تحليل در جدول 5 نشان مي‌دهد، رابطه بين سبک زندگي اسلامي ‌و سلامت روان برابر با 14/0 مي‌باشد. واريانس مشترک بين سبک زندگي اسلامي‌ و سلامت روان برابر با 02/0 مي‌باشد. همچنين رابطة بين سبک زندگي اسلامي و ميزان تاب‌آوري، برابر با 11/0 مي‌باشد. واريانس مشترک بين سبک زندگي اسلامي و ميزان تاب‌آوري برابر با 01/0 مي‌باشد. لازم به يادآوري است براساس مقدار آزمون F و سطح معناداري آن براي هر گام (001/0p<)، مي‌توان گفت: ميزان واريانس تبيين‌شده در هر دو مرحله تحليل رگرسيون معنادار بوده است. بنابراين، مي‌توان گفت: متغير سبک زندگي اسلامي ‌به صورت معني‌داري مي‌تواند سلامت روان و تاب‌آوري را مورد تبيين قرار دهد.
    فرضيه جزيي اول: بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان دانشجويان پسر و دختر رابطه وجود دارد.
    فرضيه جزيي دوم: بين سبک زندگي اسلامي ‌با ميزان تاب‌آوري دانشجويان پسر و دختر رابطه وجود دارد.
    فرضيه جزيي سوم: بين سلامت روان با ميزان تاب‌آوري دانشجويان پسر و دختر رابطه وجود دارد.
    جدول 6. نتايج آزمون همبستگي پيرسون در خصوص رابطه بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري،
     و همچنين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دختر و پسر
    جنسيت    متغير    سلامت روان    تاب‌آوري
    دانشجويان دختر    سبک زندگي اسلامي    17/0r=
    02/0sig=
    183n=    15/0r=
    03/0sig=
    183n=
    دانشجويان پسر    سبک زندگي اسلامي    26/0r=
    000/0sig=
    181n=    12/0r=
    04/0sig=
    181n=
    دانشجويان دختر    سلامت روان    -    24/ 0- r=
    03/0sig=
    183n=
    دانشجويان پسر    سلامت روان    -    34/0- r=
    00/0sig=
    181n=
    بر اساس جدول 6، مي‌توان گفت: بين سبک زندگي اسلامي ‌و سلامت روان دانشجويان دختر دانشگاه کاشان ضريب همبستگي به ميزان 17/0 r= وجود دارد (17/0 =r , 01/0>p ) و بين سبک زندگي اسلامي‌ و سلامت روان دانشجويان پسر ضريب همبستگي به ميزان 26/0 r =  وجود دارد (26/0 =r ، 01/0>p ). به عبارت ديگر، براساس اين جدول رابطة بين سبک زندگي اسلامي و سلامت روان در دانشجويان دختر و پسر، با 99 درصد اطمينان معنادار بود. همچنين، براساس جدول 6 مي‌توان گفت: بين سبک زندگي اسلامي ‌و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دختر دانشگاه کاشان، ضريب همبستگي به ميزان 15/0 r =  وجود دارد (15/0 = r ، 05/0>p ) و بين سبک زندگي اسلامي‌ و ميزان تاب‌آوري دانشجويان پسر، ضريب همبستگي به ميزان 12/0 r =  وجود دارد (12/0 =r ، 05/0>p ). بر اين اساس، بين سبک زندگي اسلامي و ميزان تاب‌آوري در دانشجويان دختر و پسر با 95 در صد اطمينان رابطة معنادار مشاهده شد. از سوي ديگر، براساس جدول 6 مي‌توان گفت: بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دختر ضريب همبستگي به ميزان 24/0- r =  وجود دارد (24/0- = r ، 01/0>p ) و بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان پسر ضريب همبستگي به ميزان 34/0-r =  وجود دارد (34/0- = r ، 01/0>p ). بنابراين، بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دختر و پسر با 99 درصد اطمينان، رابطة معني‌دار وجود دارد.
    فرضيه جزيي چهارم: بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان دانشجويان متأهل و مجرد رابطه وجود دارد.
    فرضيه پنجم: بين سبک زندگي اسلامي‌ با ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل و مجرد رابطه وجود دارد.
    فرضيه ششم: بين سلامت روان با ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل و مجرد رابطه وجود دارد.
    جدول 7. نتايج آزمون همبستگي پيرسون در خصوص رابطه بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان و تاب‌آوري،
    و همچنين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل و مجرد دانشگاه کاشان
    جنسيت    متغير    سلامت روان    تاب‌آوري
    متأهل    سبک زندگي اسلامي    17/0r=
    01/0sig=
    208n=    05/ 0- r=
    47/0sig=
    208n=
    مجرد    سبک زندگي اسلامي    10/0r=
    21/0 ig=
    156n=    34/0- r=
    000/0sig=
    156n=
    متأهل    سلامت روان    -    39/ 0- r=
    000/0sig=
    208n=
    مجرد    سلامت روان    -    23/0-r= 
    03/0sig=
    156n=
    بر اساس جدول 7 مي‌توان گفت: بين سبک زندگي اسلامي ‌و سلامت روان دانشجويان متأهل دانشگاه کاشان ضريب همبستگي به ميزان 17/0 r =  وجود دارد (17/0 = r ، 01/0>p ) و بين سبک زندگي اسلامي‌ و سلامت روان دانشجويان مجرد، ضريب همبستگي به ميزان 10/0 r =  وجود دارد (10/0 = r ، 01/0>p ). بر اين اساس، رابطة بين سبک زندگي اسلامي و سلامت روان در دانشجويان متأهل و مجرد با 99 درصد اطمينان معنادار بود. همچنين براساس جدول 7 مي‌توان گفت بين سبک زندگي اسلامي ‌و ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل دانشگاه کاشان ضريب همبستگي به ميزان 05/0- r = وجود دارد (05/0- = r ، 05/0>p ) و بين سبک زندگي اسلامي‌ و ميزان تاب‌آوري دانشجويان مجرد ضريب همبسنگي به ميزان 34/0- r =  وجود دارد (34/0 - = r ، 05/0>p ). به عبارت ديگر، رابطة بين سبک زندگي اسلامي و ميزان تاب‌آوري در دانشجويان متأهل و مجرد با 95 درصد اطمينان معنا‌دار مشاهده شد. از سوي ديگر، براساس جدول 7 مي‌توان گفت: بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل دانشگاه کاشان ضريب همبسنگي به ميزان 39/0- r =  وجود دارد (39/0- = r ، 01/0>p ) و بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان مجرد، ضريب همبستگي به ميزان 23/0-r= وجود دارد (23/0-=r 01/0>p). بنابراين، بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان متأهل و مجرد با 99 درصد اطمينان، رابطه معني‌دار وجود دارد.
    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف از اين پژوهش، بررسي رابطه بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دانشگاه کاشان بود. همان‌طور که ملاحظه مي‌شود، اين پژوهش نشان مي‌دهد که بين سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دانشگاه کاشان رابطه معني‌دار وجود دارد. مطالعة رابطه سبک زندگي اسلامي ‌با سلامت روان و ميزان تاب‌آوري، در هنگام ضربه‌ها و آسيب‌ها و ساير رويدادهاي زندگي، مي‌تواند فهم ما را از انطباق مثبت با حوادث افزايش دهد.
    بر پاية يافته‌هاي فرضيه کلي اين پژوهش، بين سبک زندگي اسلامي و سلامت روان دانشجويان رابطه معنادار مشاهده شد. از سوي ديگر، يافته‌هاي به‌دست‌آمده از فرضيه‌هاي جزيي پژوهش نشان داد که بين سبک زندگي اسلامي و سلامت روان دانشجويان دختر و پسر و همچنين دانشجويان متأهل و مجرد نيز رابطه معنادار وجود دارد. اين نتايج، با نتايج به‌دست آمده توسط جان‌بزرگي (1386)، صالحي (1386)، کربلايي هرفته و جناآبادي (1386)، صفائي‌راد و همکاران (1389)، محمدي (1374)، گراهام و همکاران (2001)، وايلانتا و همکاران (2008)، فوتولاکيس و همکاران (2008)، پاجويچ و همکاران (2005)، فرانسيس و همکاران (2004)، همسو مي‌باشد.
    در تبيين اين يافته‌ها مي‌توان گفت: مذهب به‌عنوان نهادي جامع و همچنين حافظ بهداشت جسماني و رواني مي‌باشد. ابعاد مختلف مذهب و دين‌داري از طريق تقويت احساس‌ها و هيجان‌هاي مثبت (عشق، عزت‌نفس، اميدواري، شادماني، خوش‌بيني) در افراد از يک‌سو، موجب پيشگيري از ابتلا به افسردگي و از سوي ديگر، موجب کاهش احساس‌ها و هيجان‌هاي منفي در افراد و افزايش سلامت روان آنها مي‌شود. بنابراين، به نظر مي‌رسد افراد داراي سبک زندگي اسلامي و پايبند به برنامه‌هاي ديني و دستورات آن، به بيماري‌هاي رواني مبتلا نمي‌گردند (رضايي، 1378، ص 15). برخي از پژوهش‌هاي انجام‌شده نشان مي‌دهد، بين عملکرد اسلامي با بهداشت رواني همبستگي مثبت وجود دارد (آقاياني چاوشي، 1387). در پژوهش احمدي، نتايج نشان داد که بين ميزان افسردگي و نگرش اسلامي به زندگي، همبستگي منفي معنادار وجود دارد (احمدي، 1386، ‌ص 25). يافته‌هاي اين پژوهش، با آموزه‌هاي دين اسلام نيز همسوست که در آن «ايمان به خدا و انجام اعمال ديني، ماية آرامش دل‌هاست» و مصداق آن نيز آيات شريفة «أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد: 28) و «ومَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوحَسْبُهُ» (طلاق: 3) است. اعتماد و توکل به خدا، آرامشي در دل انسان ايجاد مي‌کند که بر اثر حوادث زندگي، دچار لغزش و شک و ترديد نمي‌شود.
    تجزيه و تحليل ديگر يافتة فرضيه کلي اين پژوهش، نشان داد که بين سبک زندگي اسلامي ‌و ميزان تاب‌آوري دانشجويان رابطه وجود دارد. از سوي ديگر، يافته‌هاي حاصل از فرضيه‌هاي جزيي اين پژوهش نشان مي‌دهد که بين سبک زندگي اسلامي ‌و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دختر و پسر و همچنين دانشجويان مجرد و متأهل نيز رابطه وجود دارد. نتايج اين پژوهش، نيز با نتايج پژوهش‌هاي انجام‌شده توسط سلم‌آبادي و همکاران (1393)،‌ هاشمي و جوكار (1390)، احمدي و همکاران (1391)، پترسون و هوانگ (2003)، سانداراجان (2006)، همسو مي‌باشد.
    در تبيين اين يافته مي‌توان گفت: ايمان به خدا و داشتن سبک زندگي اسلامي، براي مقاومت در برابر فشارها و سختي‌‌ها و همچنين در درمان بيماري‌هايي همچون اضطراب، احساس عدم امنيت و انواع بيماري‌هاي رواني و نيز تحقق امنيت، کاملاً موفق بوده است (پناهي ميرشکار و مرزيه، 1384). به اعتقاد حسيني قمي و سليمي بجستاني (1390)، داشتن ايمان، تحمل افراد را در برابر سختي‌ها افزايش داده، آنها را براي غلبه بر چالش‌ها و تغييرات زندگي ياري مي‌دهد. همچنين ارتباطات فرا‌معنوي (يعني به قدرت بزرگي ايمان داشتن)، به‌عنوان عامل حمايتي فردي در جهت ايجاد و تسهيل تاب‌آوري ياد شده است. همين‌طور معنويت، عامل کليدي براي پرورش تاب‌آوري دانسته شده است. يانگ و ماو (2007) معتقدند: داشتن هدف و معنا در زندگي، احساس تعلق داشتن به معناي والا، اميدواري به ياري خداوند در موقعيت‌هاي مشکل‌زاي زندگي و بهره‌مندي از حمايت‌هاي اجتماعي و معنوي، همگي از جمله روش‌هايي هستند که افراد مذهبي با دارا بودن آنها، مي‌توانند در رويارويي با حوادث تنش‌زاي زندگي آسيب کمتري را متحمل شوند.‌ همچنين هاشمي ‌و همکاران (1390)، بيان کردند که بين تاب‌آوري و مؤلفه‌هاي تعالي معنوي رابطه مثبت معنادار وجود دارد. به عبارت ديگر، بين تاب‌آوري و مذهب و معنويت رابطه معناداري وجود دارد. باورهاي مذهبي نسبت به اصول دين اسلام، مي‌تواند توانايي فرد را در زمينه تطابق با شرايط ناگوار و پيش‌بيني‌ناپذير محيط، تا حد زيادي افزايش دهند (چاري و محمدي، 1390).
    نتايج تحليل ديگر داده‌هاي به‌دست‌آمده در فرضيه کلي اين پژوهش، نشان مي‌دهد که بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان رابطة معني‌دار وجود دارد. همچنين نتايج فرضيه‌هاي جزيي پژوهش، نشان داد که بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري دانشجويان دختر و پسر و دانشجويان متأهل و مجرد نيز رابطه معني‌دار وجود دارد. نتايج اين پژوهش، با نتايج پژوهش‌هاي انجام‌شده توسط شيربيم و همکاران (1388)، آزادي و آزاد (1390)، پرهان (1389)، ماتيس و لکسي (1999)، کارلتون و همکاران (2006)، همسو مي‌باشد.
    در تبيين اين يافته مي‌توان گفت: افراد تاب‌آور، به طرز خلاقانه و انعطاف‌پذيري به مسائل مي‌نگرند، براي حل آنها طرح و برنامه‌ريزي مي‌کنند و در صورت نياز، نسبت به درخواست کمک از ديگران دريغ نمي‌ورزند و منابع کاملي براي مقابله با مشکلات دارند. اين عوامل موجب مي‌شود فرد از بهداشت رواني بالايي برخوردار باشد. تاب‌آوري با کم‌رنگ‌تر کردن عواملي همچون استرس و افسردگي، سلامت رواني افراد را تضمين مي‌کند. پينکارت (2009)، در پژوهش‌هاي خود نشان داد که تاب‌آوري از مشکلات روان‌شناختي در جوانان پيشگيري مي‌کند و از آنها در برابر تأثيرات روان‌شناختي، حوادث مشکل‌زا محافظت مي‌کند. تاب‌آوري، نقش ميانجي مهمي ‌در جلوگيري از بروز بسياري از اختلالات روان‌پزشکي از خود نشان مي‌دهد (آزادي و آزاد،1390، ص 51). بونانو (2004)، در پژوهش خود نشان داد که کاهش ميزان تاب‌آوري در برابر رويدادهاي زندگي، با نوعي احساس فشار رواني، اضطراب و افسردگي همراه است. همچنين تاب‌آوري از طريق افزايش سطوح عواطف مثبت، موجب تقويت عزت‌‌ نفس و مقابلة موفق با تجربه‌هاي منفي و افزايش سلامت روان در افراد مي‌شود. حميد و همکاران (1391)، در پژوهش نيز با عنوان «بررسي رابطة سلامت روان و هوش معنوي با تاب‌آوري در دانشجويان» نشان دادند که بين سلامت روان و ميزان تاب‌آوري رابطة مثبت معنادار وجود دارد.
    براي دستيابي به سبک زندگي مقبول از نظر اسلام، الگويي لازم است که از جهات گوناگون مورد تأييد دين باشد و مؤلفه‌هاي مختلف آن با يکديگر تعامل داشته باشند. ديگر اينکه، با يافته‌هاي مسلم علمي مخالف نباشد و دنيا و آخرت را کنار هم ببيند و از هيچ‌يک از ابعاد مادي و معنوي انسان غافل نشوند. تدوين سبک زندگي اسلامي را مي‌توان گامي در اسلامي‌سازي علوم انساني ارزيابي کرد. هدف نهايي اسلامي‌سازي علوم انساني نيز، دستيابي به سبک زندگي اسلامي است. دوري از ياد خدا، زندگي را دشوار و ياد خدا آن را آسان مي‌سازد. تبيين روان‌شناختي آن ويژگي، اين است که ياد خدا، فرد را از اميال و تکانش‌هايي که براي او تنيدگي‌زاست، بازمي‌دارد و موجب مي‌شود که به جاي توجه صرف به لذت‌هاي دنيوي، که معمولاً ناکامي در بهره‌گيري از آنها موجب تنيدگي است، به تقويت رابطه با خدا و تقرب به او بپردازد. از سوي ديگر، کسي که خدا را فراموش مي‌کند، و از ياد او غافل است، ضرورتاً به دنيا دل مي‌بندد و زندگي براي او راحت و آرام نيست؛ زيرا هيچ‌گاه نسبت به آن احساس رضايت نمي‌کند و پيوسته به دنبال رفاه بيشتر است. از‌اين‌رو، دائماً در فشار و سختي به سر مي‌برد. از جمله راه‌هاي معنوي عاطفي، ياري جستن از قدرت بي‌نهايت خداوند است (بقره: 35 و 135؛ اعراف: 128). در تعاليم اسلامي، آن‌گاه که انسان در سختي‌ها از همه اسباب مادي قطع اميد مي‌کند، متوجه وجودي ماوراء طبيعت مي‌شود (يونس: 22؛ عنکبوت: 65).
    از محدوديت‌هاي اين پژوهش، مي‌توان به مواردي از جمله کمبود منابع پژوهشي که مستقيماً در ارتباط با موضوع پژوهش باشد، فقدان پيشينه کافي پيرامون سبک زندگي اسلامي، محدود بودن نتايج مطالعه به دانشجويان دانشگاه کاشان، محدوديت‌هاي مربوط به ابزارهاي خودگزارش‌دهي، که در آن هميشه امکان دادن پاسخ‌هاي غيرواقعي آزمودني‌ها وجود دارد، و در برخي موارد عدم همکاري دانشجويان در تکميل پرسش‌نامه‌ها اشاره نمود.
    پيشنهاد مي‌گردد پژوهش‌هايي پيرامون سبک زندگي اسلامي در گروه‌هاي مختلف و با متغيرهاي مختلف اجرا گردد. از سوي ديگر، به دانشگاه‌ها توصيه مي‌شود که زمينه‌سازي فرهنگي لازم را براي تقويت و گسترش هرچه بيشتر سبک زندگي اسلامي دانشجويان را فراهم نمايند. به استادان، معلمان، مربيان پرورشي و مراکز مشاورة دانشجويي پيشنهاد مي‌گردد در راستاي تقويت سبک زندگي اسلامي و ارتقاي سلامت روان و ميزان تاب‌آوري فراگيران خود، با انجام برنامه‌ريزي‌هاي فرهنگي لازم توجه لازم را داشته باشند.
     
     

    References: 
    • آزادي، سارا و حسين آزاد، 1390، «بررسي رابطه حمايت اجتماعي، تاب‌آوري و سلامت روان دانشجويان شاهد و ايثارگر دانشگاه‌هاي ايلام»، طب جانباز، سال سوم، ش 12، ص 48-58.
    • آقاياني چاوشي، اکبر، 1387، «بررسي رابطه نماز با جهت‌گيري مذهبي و سلامت رواني»، علوم رفتاري، دوره دوم، ش 2، ص 149-156.
    • احمدي، خدابخش و همكاران، 1391، «نقش دلبستگي به خدا و سلامت روان والدين کودکان عقب‌مانده ذهني آموزش‌پذير»، پژوهش در سلامت روان‌شناختي، دوره ششم، ش 1، ص 1-9.
    • احمدي، سيد‌احمد، 1386، روان‌شناسي نوجوانان و جوانان، تهران، ترمه.
    • پاک‌نيا، عبدالکريم، 1382، حقوق متقابل فرزندان و والدين، قم، کمال‌الملک.
    • پرهان، هادي، 1389، «رابطة بين تاب‌آوري و سلامت روان با سوء‌مصرف سيگار و الکل در دانشجويان»، در: مجموعه مقالات پنجمين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان، تهران، دانشگاه شاهد.
    • پسنديده، عباس، 1384، رضايت از زندگي، قم، دار‌الحديث.
    • پناهي ميرشکار، غلامحسين و افسانه مرزيه، 1384، «بررسي رابطه بين افسردگي و ميزان التزام عملي به اعتقادات مذهبي در ميان دانش‌آموزان پايه دوم دبيرستان‌هاي شهر زاهدان در سال تحصيلي 79-1378»، علوم تربيتي و روان‌شناسي دانشگاه سيستان و بلوچستان، سال دوم، ش 3، ص 111-123.
    • تقوي، محمدرضا، 1380، »بررسي روايي و اعتبار پرسش‌نامه سلامت عمومي (GHQ)»، روان‌شناسي، دوره پنجم، ش 20، ص 391-398.
    • جان‌بزرگي، مسعود، 1386، «جهت‌گيري مذهبي و سلامت روان»، پژوهش در پزشکي دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني شهيد بهشتي، دوره سي‌و‌‌يکم، ش 4، ص 345-350.
    • جعفري تبريزي، محمدتقي، 1386، علم و دين در حيات معقول، قم، مؤسسة تدوين و نشر آثار استاد علامه محمدتقي جعفري.
    • چاري، حسين و مژگان محمدي، 1390، «پيش‌بيني تاب‌آوري روان‌شناختي براساس اعتقادات مذهبي در دانشجويان شهري و روستايي»، روان‌شناسي معاصر، دوره ششم، ش 2، ص 45-56.
    • حسن‌پور، امين و همكاران، 1391، «بررسي رابطه دلبستگي به خدا و سلامت روان در والدين کودکان استثنايي و عادي شهرهمدان، سال تحصيلي 1388-1387»، روان‌شناسي افراد استثنايي، سال دوم، ش 6، ص 1-20.
    • حسيني‌قمي، طاهره و حسن سليمي‌بجستاني، 1390، «رابطه بين جهت‌گيري مذهبي و تاب‌آوري در بين مادران داراي فرزند مبتلا به بيماري»، روان‌شناسي و دين، سال چهارم، ش 3، ص 69-82.
    • حق‌رنجبر، فرخ و همكاران، 1390، «تاب‌آوري و کيفيت زندگي مادران داراي فرزند کم‌توان ذهني»، روان‌شناسي سلامت دانشگاه پيام نور، دوره اول، ش 1، ص 177-187.
    • حميد، نجمه و همكاران، 1391، «بررسي رابطة سلامت روان و هوش معنوي با تاب‌آوري در دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي کرمانشاه»، جنتاشاپر، دورة سوم، ش 2، ص 331-338.
    • رضايي، مجتبي، 1378، شفا و درمان با قرآن، تهران، بهينه.
    • ساکي، کوروش و ستار کيخاني، 1381، «بررسي وضعيت سلامت رواني دانشجويان علوم پزشکي ايلام»، مجله دانشگاه علوم پزشکي ايلام، سال دهم، ش 34و 35، ص 11-15.
    • سلم‌آبادي، مجتبي و همكاران، 1393، «بررسي رابطة سبک زندگي اسلامي با تاب‌آوري دانش‌آموزان متوسطه اسلامشهر»، در: مجموعه مقالات اولين کنگره علوم تربيتي و آسيب‌هاي اجتماعي، انتشارات کديور.
    • شاکر، جواد و همكاران، 1389، «ويژگي‌هاي شخصيتي، استرس، شيوه‌هاي مقابله و نگرش مذهبي در افراد اقدام‌کننده به خودکشي»، روان‌پزشکي و روان‌شناسي باليني ايران، ش 12، ص 244-250.
    • شاکري‌نيا، ايرج، 1380، «تأثير باورهاي مذهبي بر سلامت رواني انسان»، پيوند، ش 257، ص 34-39.
    • شيخ‌الاسلامي، راضيه و مرتضي لطيفيان، 1381، «بررسي ابعاد خودپنداره با سلامت عمومي ‌و مؤلفه‌هاي آن در دانشجويان دانشگاه شيراز»، تازه‌هاي علوم شناختي، سال چهارم، ش 1، ص 6-16.
    • شيربيم، زهرا و همكاران، 1388، «رابطة سلامت روان و سرسختي روان‌شناختي دانشجويان»، انديشه و رفتار در روان‌شناسي باليني، دوره چهارم، ش 13، ص 7-16.
    • صالحي، ليلا، 1386، «رابطه بين اعتقادهاي مذهبي و منبع کنترل با سلامت روان در دانشجويان»، مجله علمي دانشگاه علوم پزشکي قزوين، سال يازدهم، ش 1، پياپي 42، ص 50-55.
    • صفائي‌راد، ايرج و همكاران، 1389، «رابطه بهزيستي معنوي با سلامت روان در دانشجويان»، مجله دانشگاه علوم پزشکي و خدمات بهداشتي درماني سبزوار، دوره هفدهم، ش 4، ص 274-280.
    • طالقاني، نرگس و همكاران، 1385، «رابطة جهت‌گيري مذهبي با بهداشت روان دانشجويان دانشگاه کرمان»، در: مجموعه مقالات سومين سمينار بهداشت رواني دانشجويان، بي‌جا، بي‌تا.
    • فقيهي، علي‌نقي، 1376، مشاوره در آيينه علم و دين، قم، جامعه مدرسين.
    • کاوياني، محمد، 1392، سبک زندگي اسلامي ‌و ابزار سنجش آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
    • ـــــ ، 1390، «کمي‌سازي و سنجش سبک زندگي اسلامي»، روان‌شناسي و دين، سال چهارم، ش 2، ص 27-44.
    • ـــــ ، 1388، «تربيت اسلامي، گذر از اهداف کلي به اهداف رفتاري»، پژوهش‌هاي ميان رشته‌اي قرآن کريم، سال اول، ش 3، ص 79-93.
    • کجباف، محمدباقر و همكاران، 1390، «رابطه سبک زندگي اسلامي‌ با شادکامي ‌در رضايت از زندگي دانشجويان شهر اصفهان»، روان‌شناسي و دين، سال چهارم، ش 4، ص 61-74.
    • کربلايي‌هرفته، فاطمه صغري و حسين جناآبادي، 1386، «رابطه بين اعتقادات اسلامي ‌و سلامت روان دانشجويان»، مطالعات علوم تربيتي، سال اول، ش 2، ص 81-90.
    • کرمي، جهانگير و همكاران، 1391، «رابطه جهت‌گيري مذهبي با ميزان تاب‌آوري و اميدواري در دانشجويان دانشگاه رازي»، فرهنگ در دانشگاه اسلامي، سال دوم، ش 3، ص 243-256.
    • کيخاني، ستار و همكاران، 1391، «رابطه تاب‌آوري و سلامت روان با آسيب‌پذيري در برابر مواد مخدر؛ مورد مطالعه: دانش‌آموزان مقطع تحصيلي متوسطه شهر ايلام، سال تحصيلي1390-1389»، فرهنگ ايلام، دوره سيزدهم، ش 34و 35، ص 194-212.
    • گنجي، حمزه، 1391، بهداشت رواني، تهران، ارسباران.
    • محمدخاني، پروانه و همكاران، 1384، «ظهور رفتارهاي پرخطر در سلامت رواني نوجوان»، رفاه اجتماعي، سال پنجم، ش 19، ص 75-90.
    • محمدي، سلطان، 1374، بررسي نقش مذهب در کاهش مشکلات رواني دختران، پايان‌نامه کارشناسي ارشد روان‌شناسي عمومي، تهران، دانشگاه تربيت مدرس.
    • محمدي، مسعود، 1384، بررسي متغيرهاي خانوادگي و فردي در افراد معرض خطرسوء‌مصرف مواد، رساله دکتري روان‌شناسي باليني، تهران، دانشگاه علوم پزشکي و توان بخشي.
    • مطهري، مرتضي، 1379، هدف زندگي، قم، مؤسسه امام علي.
    • مظاهري، حسين، 1369، عوامل کنترل غرايز در زندگي انسان، تهران، ذکر.
    • مکارم شيرازي، ناصر، 1377، زندگي در پرتو اخلاق، قم، سرور.
    • ـــــ ، 1376، يکصد و پنجاه درس زندگي، قم، امام علي.
    • موسوي زنجان‌رودي، مجتبي، 1371، ازدواج موقت و اثر آن در اصلاح جامعه، تهران، حافظ نوين.
    • ميلاني‌فر، بهروز، 1376، بهداشت رواني، تهران، دانشگاه تهران.
    • ميبدي‌فر، عبدالله، 1379، نقش دعا در زندگي اجتماعي، قم، ميثم‌تمار.
    • نجفي‌قوچاني، محمدحسن، 1378، سياحت شرق، تهران، شرکت به نشر.
    • هاشمي، لادن و بهرام جوکار، 1390، «بررسي رابطه بين تعالي معنوي و تاب‌آوري در دانشجويان دانشگاه»، مطالعات روان‌شناسي تربيتي، ش 13، ص 127-146.
    • Bonanno, G. A, 2004, Loss, trauma and human resilience: Have we underestimated the human capacity to thrive after extremely adverse events? Journal of American Psychologist, v. 59 (1), p. 20-28.
    • Campbell-Sills, L, & et ak, 2006, Relationship of resilience to personality, coping and psychiatric symptoms in young adults, Behavior research and therapy, v. 44, p. 585-599.
    • Carlton, B. S, & et al, 2006, Adolescents Resilience, family adversity and well-being among Hawaiian and non-Hawaiian adolescents, International Journal of Social Psychiatry, v. 52, p. 291-297.
    • Catherin, Ann. Lesion, 2007, Accountability for mental Health Counseling in schools, Thesis the degree of mis Rochester: New York.
    • Chan, & et al, 2008, Religiousness and psychological distress of women after Hurricane Katrina, University of Massachusetts, Boston, P 8.
    • Connor, KM, & Davidson J.R.T, 2003, “Development of a new resilience scale: The Connor Davidson resilience scale (CD-RISC)”, Depress Anxiety, v. 18 (2), p. 76-82.
    • Cowan, P, & et al, 1996, “Thinking about Risk and Resilience in Families” in Stress, Coping, and Resiliency in Children and Families edited by E.M. Hetherington and E.A Blechman, Mahwah,NJ: Lawrence Erlbaum.
    • Fountoulakis, K,N, & et al, 2008, Late-Life depression, religiosity, cerebral vascular disease, Cognitive impairment and attitudes towards death in the elderly: Interpreting the data, Medical hypotheses, v. 70, p. 493-496.
    • Francise. L. J, & et al, 2004, Religiosily and General Health Among Undergradute Student: A Response to O- Connor, Cobb, and O-Conner. 2003, Personality and Individual differences, v. 37, p. 485-494.
    • Garmezy, N, 1991, Relsilience and vulnerability to adverse developmental outcomes associate with poverty, J AMBehav SCI, v. 34 (4), p. p. 416-430.
    • Goldberg, D. P, & Hillier, V. F, 1979, A scaled version of general health guestionnaire, Journal of Psychological Medicine, v. 9, p. 131-145.
    • Graham, S, & et al, 2001, Religion and Spirituality in Coping with Stress, Counseling and Values, v. 46 (1), p. 2-13.
    • Grossman, F.K, & Moore, R.P, 1994, Against the odds: Resiliency in an adult survivor of childhood sexual abuse. In C.E. Franz &A.J.Stewart (Ed s.), Woman creating lives (pp71-82). San Francisco: West view Press. Karraki(Eds.), Life span developmental psychology:perspectives on stress and coping pp:151-174.
    • Hawley. R.D, 2000, Clinical implica- tions of family resilience, The American journal of Family Therapy, v. 8, p. 101–106.
    • Izadian N, & et al, 2010, Astudy of relationship between suicidal ideas, depression, resiliency, daily stresses and mental health among Tehran university students, Proscenia Social and Behavioral Sciences, v. 5, p. 1515-1519.
    • Lim JW, Yi J, 2009, Effects of religiosity, spirituality, and social support on quality of life: A camparison between Korean-American and Korean gynecologic cancer survivors, J OncolNurs forum, v. 36 (6), p. 699-708.
    • Mandel, G, & et al, 2006, Cultivating resiliency a guide for parent and school personnel, published by scholastic press, www.Scholastic. Com.
    • Mathis, M, & Lecci, L, 1999, Hardiness and college adjustment: Identifying students in need of services, Journal of College Student Development, v. 40 (3), p. 305-309.
    • Pajević, & et al, 2005, Religiosity and Mental Health, PsychiatriaDanubina, v. 17, N. 1–2, p. 84–89.
    • Peterson, & Huang, B, 2003, The effect of religious- spiritual coping on positive attitudes of adult Muslim refugees Kosovo and Bosnia, The international Journal for the psychology of religion, v. 13, p. 29- 47.
    • Pinquart. M, 2009, Moderating effects of dispositional resilience on associations between hassles and Psychological distress, Journal of applied Developmental Psychology, v. 30, p. 53-60.
    • Smith, B,W, & et al, 2009, The Role ofResilience and Purpose in Life in Habituation to Heat and Pain, The Journal or Pain, v. 10, N. 5, p. 493-500.
    • Smith, B. W, & et alm, 2000, Noah revisited: Relioious coping by church members and the impact of 1993 Midwest flood, Journal of community psychology, v. 28, p. 171-???.
    • Stein, h, 1999, Similarities differences:Avalable:http ///www.consequence.com.
    • Sundararajan. S. H, 2006, The relationship of spirituality to resilience in adolescent, phD. Thesis, Proquest site.
    • Vaillanta, G; J, & et al, 2008, The natural history of male mental health: health and religious involvement, social science & medicine, v. 66, p. 221-231.
    • Waller M.A, 2001, Resilience in ecosystem context: Evolution of the child, J Ortho Psychol, v. 71 (3), p. 290-297.
    • Warren, R, & Malachy, B, 2006, Adlerian Lifestyle Counseling, New York, Routledge.
    • Werner, E, 1996, Vulnerable but invincible: High risk children from birth to adulthood, Acta pediatric supplement, European, Journal Child & Adolescent Psychiatry, v. 5, p. 47-51.
    • White, B, & et al, 2010, Resilience and indicators of adjustment during rehabilitation from a spinal cord injury, Department of kinesiology health promotion and recreation, University of north Texas, Rehabilitation psychology, v. 55, p. 23-32.
    • White, J, 2001, Mental health concepts and skill online, "Salem-Keizer Public Schools.
    • Yang, K.P, & Mao, X.Y, 2007, A study of nurses' spiritual intelligence: A cross-sectional questionnaire survey, Journal of Nursing Studies, v. 144, p. 999-1010.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده، علی، صدیقی ارفعی، فریبرز، یزدخواستی، علی، نورمحمدی نجف‌آبادی، محمد.(1395) رابطه سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9(1)، 85-106

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی حسین زاده؛ فریبرز صدیقی ارفعی؛ علی یزدخواستی؛ محمد نورمحمدی نجف‌آبادی."رابطه سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9، 1، 1395، 85-106

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده، علی، صدیقی ارفعی، فریبرز، یزدخواستی، علی، نورمحمدی نجف‌آبادی، محمد.(1395) 'رابطه سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 9(1), pp. 85-106

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    حسین زاده، علی، صدیقی ارفعی، فریبرز، یزدخواستی، علی، نورمحمدی نجف‌آبادی، محمد. رابطه سبک زندگی اسلامی با سلامت روان و میزان تاب آوری دانشجویان دانشگاه کاشان. روان‌شناسی و دین، 9, 1395؛ 9(1): 85-106