روان‌شناسی و دین، سال دهم، شماره اول، پیاپی 37، بهار 1396، صفحات 65-84

    مقايسه‌ی عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آيه‌ی 21 سوره روم) در ميان زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي شهر اراک

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    ✍️ الهه سلیمی / کارشناس ارشد مشاورة خانواده دانشگاه علامه طباطبائي، ايران / E_SALIMI84@YAHOO.COM
    سید محمد کلانتر کوشه / ااستاديار گروه مشاورة دانشگاه علامه طباطبائي، ايران / kalantar.counseling@gmail.com
    محمود گلزاری / دانشيار گروه روان‌شناسي باليني دانشگاه علامه طباطبائي، ايران / mahmoud.golzari@gmail.com
    چکیده: 
    سه عملکرد خانواده از دیدگاه قرآن کریم در آیه 21 سوره روم، سکون، مودّت و رحمت می‌باشد. به نظر مي‌رسد عملکرد زوجین براساس این سه بُعد، در میزان تقاضای طلاق و نارضایتی زناشویی تأثیر بسزایی داشته باشد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه عملکرد خانواده از دیدگاه قرآن (آیه 21 سوره روم) در زنان متقاضی طلاق و زنان غیرمتقاضی انجام گرفت. نوع مطالعه به صورت کيفی بود. بدین منظور این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوا و با بهره‌گیری از مصاحبه نیمه ساختار یافته در بین زنان شهرستان اراک در سال 93 انجام شد. روش نمونه‌گیری هدفمند بوده است. مصاحبه تا اشباع اطلاعات ادامه یافت و در نتیجه اشباع اطلاعات با نمونه 24 نفر که از این تعداد 12 زن متقاضی طلاق و 12 زن غیرمتقاضی طلاق حاصل شد. نتایج پژوهش نشان داد، میزان بُعد سکون (میزان ارضای نیازهای جنسی و ارضای نیازهای اولیه)، بعد مودّت (میزان ابراز محبت کلامي ‌و ابراز محبت غیرکلامی) و بعد رحمت (میزان همیاری و مشارکت و بخشش) در زنان متقاضی طلاق، با گروه غیرمتقاضی طلاق متفاوت است. هر چه زوج‌ها در ابعاد سکون، مودّت و رحمت، كارآمدتر عمل كنند، رابطه بهتر و منسجم‌تري را تجربه خواهند كرد؛ كه اين امر خود میزان تقاضای طلاق و تعارض‌هاي زناشويي را كم مي‌كند.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    An Inquiry into Family Function from the Viewpoint of the Holy Quran (verse 21, chapter Rome) Among the Women Seeking Divorce and those not Seeking Divorce in Arak city
    Abstract: 
    Three family functions from the perspective of Qur'an are tranquility, amity, and mercy. Couple`s functioning based on these three dimensions seem to have a great impact on marital satisfaction and divorce rates. Using content analysis and semi-structured interviews among women in Arak city in the year 1393, this descriptive study was performed. The sampling method was purposeful and sample size was 24 patients, of whom 12 women were seeking divorce and 12 women were not. The results of study showed that women seeking divorce were scored lower in satisfaction of sexual and basic needs in tranquility dimension, verbal and non-verbal expressions of love in amity dimension, and cooperation, participation and forgiveness in mercy dimension than women who were not seeking divorce. The more couples act effectively in tranquility, amity, and mercy dimensions, the more they will experience a better and more organized relationship which decreases the rate of divorce and marital conflicts.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

     
    مقدمه
    از مهم‌ترين دغدغه‌هاي جوامع انساني، خانواده و مسائل مربوط به آن است؛ زيرا اگر خانواده سست و لرزان باشد، اين سستي و تزلزل به ميزان وسعت قلمرو خانواده گسترش مي‌يابد. از جمله پيامدهاي سوء تزلزل در خانواده، «طلاق» است. در بررسي علت طلاق، افزون بر عوامل اجتماعي و روان‌شناختي (گاتمن و لونسون، 2000؛ ميلر و همکاران، 2003؛ يوسفي و همکاران، 1389؛ ساروخاني، 1377، ص 59)، عملکرد خانواده است. از‌اين‌رو، بسياري از خانواده درمانگران در تلاشند عوامل مؤثر در عملکرد خانواده را شناسايي کنند تا بتوانند سلامت رواني خانواده را تأمين کنند (بيرامي ‌و همکاران، 1391). در تعريف «عملكرد خانواده» گفته مي‌شود: عملكرد خانواده تلاش مشتركي براي برقراري و حفظ تعادل در خانواده است (ثنايي و همکاران، 1387، ص 11). عملكرد خانواده به توانايي در هماهنگي با تغييرات، حل تضادها و تعارض‌ها، همبستگي بين اعضا و موفقيت در اعمال الگوهاي انضباطي، رعايت حد و مرزِ بين افراد، اجراي مقررات و اصول حاكم بر اين نهاد با هدف حفاظت از كل نظام خانواده است (كديور و همكاران، 1383).
    دربارة كاركرد خانواده، الگو‌هاي گوناگوني از جمله الگوي سيستمي ‌ميلان، الگوي ساختي مينوچين، الگوهاي راهبردي هي لي، الگوي رفتاري مك‌مستر، الگوي چند مختصاتي اولسون و همکاران، و الگوي بيورز ارائه شده است (بهاري و صابري، 1383؛ مينوچين و فيشمن، 1384، ص 15؛ زاده‌محمدي و ملک خسروي، 1385؛ بارکر، 1382، ص 73). پژوهش‌هاي زيادي نشان داده‌اند كه کيفيت عملكرد خانواده در ايجاد رضايت زناشويي، صميميت زناشويي، تعارض‌هاي زناشويي و طلاق مؤثر است (قمري گيوي و همکاران، 1391؛ بخشي‌پور و همکاران، 1391؛ الکرناوي، 2012).
    در کنار الگوهاي ارائه شده از عملکرد خانواده، سنجش و ارزيابي عملکرد خانواده در هر جامعه‌اي، ابزاري مبتني بر فرهنگ و عقايد آن جامعه را مي‌طلبد. ازاين‌رو، زندگي در جامعة اسلامي ‌و ايراني نيز از اين قاعده مستثنا نيست و وجود الگويي مبتني بر فرهنگ و عقايد آن را ضروري مي‌نمايد. تعاليم اسلام دربارة چگونگي روابط اعضاي خانواده و مسئوليت‌هاي متقابل آنها، توصيه‌هاي الزامي ‌و اخلاقي فراواني دارد که در تحکيم پايه‌هاي خانواده نقش اساسي دارد (سالاري‌فر، 1388، ص 55).
    خداوند براي رسيدن انسان به يک خانوادة پويا، خوشبخت، و متکامل، اصولي را بيان مي‌کند که در تقرير مطلب، مي‌توان از آية 21 سورة روم مدد گرفت: «و از نشانه‌هاي او، اين است که براي شما از [جنس] خودتان همسراني بيافريد تا بديشان آرام گيريد، و ميان شما دوستي و مهرباني نهاد. هر آينه در اين کار، براي مردمي‌که بينديشند نشانه‌ها و عبرت‌هاست». آرامش مورد نياز زن و شوهر و اساس خانواده با دو اصل «مودت» و «رحمت» تأمين شده است. بنابراين، سه عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن کريم در سورة روم را مي‌توان، «سکون، مودت و رحمت» دانست که در جدول 1 به مؤلفه‌هاي مذکور، توجه شده است.
    قرآن كريم در آية مزبور مسئلة آفرينش مرد و زن و پيوند ميان آنها را بررسي كرده، از تأمين نيازهاي عاطفي- رواني زن و مرد به عنوان هدف از آفرينش آنها ياد كرده است. خداوند در اين آيه، اين واقعيت را بيان كرده است كه از يك نفس همسر او آفريده شد تا به سكونت برسد: (لِتَسكُنُوا الَيهَا). «سکن» در لغت، به‌معناي آرام گرفتن (بندر بيگي، 1366، ص 250)، استقرار و ثبوت است که در مقابل حرکت قرار مي‌گيرد و اين شامل استقرار و ثبوت مادي و معنوي، ظاهري و باطني مي‌شود (مصطفوي، 1360، ج 5، ص 189). خداوند مي‌فرمايد: «لتسکنوا اليها» و نمي‌فرمايد: «لتسکنوا عندها»؛ زيرا «سکن عنده» سکون جسمي‌ را مي‌رساند، ازآن‌رو كه کلمة «عند» ظرف مکان است و براي اجسام آورده مي‌شود. اما «سکن اليه» شامل سکون جسمي‌ و روحي مي‌شود (رازي، بي‌تا، ج 25، ص 110). از‌اين‌رو، «لتسکنوا» مطلق است و شامل هرگونه آرامش و سکون مي‌شود؛ چراكه پيوند زناشويي ميان زن و مرد، سبب برطرف شدن نقص هر يك و رسيدن هر دو به كمال مي‌شود (طباطبائي، 1374، ج 16، ص 166).
    به هر حال، اين آرامش، هم از نظر جسمي ‌است و هم از نظر روحي، هم از جنبة فردي است و هم اجتماعي (مکارم شيرازي و همکاران، 1381، ص 392). ازاين‌رو، يکي از عوامل سکون، تأمين نيازهاي جسمي‌ و به نوعي ارضاي نيازهاي اوليه است. آب، غذا، لباس و مسکن از بديهي‌ترين نيازهاي انسان براي ادامة حيات هستند؛ زيرا يکي از عوامل آرامش زندگي برخورداري از جسم و جان سالم است (جوادي آملي، 1391، ص 93)، و چون انسان نمي‌تواند به تنهايي آنها را فراهم سازد، او را به سوي ديگر همنوعان خود مي‌برد. بنابراين، تنها راه ادامة حيات انسان زندگي در اجتماع است که اين اجتماع از خانواده آغاز و به سطح قوم و ملت و جامعة بين‌المللي کشيده مي‌شود (جوادي آملي، 1393، ص 33).
    پژوهش‌هاي گوناگون نيز اهميت ارضاي نيازهاي اوليه و امرار معاش را در روابط زناشويي نشان مي‌دهند. براي مثال، حبيب‌پور و نازک‌تبار (1390) در پژوهش خود، يکي از عوامل تأثيرگذار بر نرخ طلاق را مشکلات اقتصادي عنوان نموده‌اند. همچنين يافته‌هاي ماتسورا و همکاران او (2009) نشان داد وضعيت اقتصادي و بيکاري يکي از عوامل مهم در افزايش نرخ طلاق است. تحقيق روبيلا و کريشنا کومار (2005) نيز نشان داد که سطوح بالاي فشار اقتصادي با تعارض‌هاي زناشويي بيشتر در ارتباط است. فشارها و مشکلات اقتصادي از قبيل بيکاري و نداشتن درآمد، و درآمد پايين ممکن است موجب فشار، خصومت، تيرگي روابط زناشويي و در نهايت، طلاق گردد (سات و سپيتز، 1986؛ هافمن و دانکن، 1995؛ ريحاني و عجم، 1381). همچنين مانس‌فيلد و همكاران او (2013) در پژوهش خود نشان دادند که درآمد پايين با رضايت کمتر از عملکرد خانواده در ارتباط است. 
    ارضاي نيازهاي جنسي از ديگر عوامل سکون است. هنگامي‌که غريزة جنسي انسان ارضا و از هيجان آن کاسته مي‌شود انسان به آرامش دست مي‌يابد. فضاي محدود و امن خانه حريمي ‌براي ابراز احساسات، بيان اسرار، ارضاي غرايز و تأمين نيازهاي جسمي‌ و روحي انسان است (حسيني، 1383). انسان در پي ارضاي نياز جنسي، ازدواج مي‌كند و جمع بزرگتري را تحت عنوان «خانواده» را تشکيل مي‌دهد تا از اين طريق، قادر به ارضاي نيازهاي جنسي خود و مشروعيت بخشيدن به آن به‌واسطة حس تعلق و مالکيت باشد (کلارک- استوارت و برنانتو، 2006، ص 26).
    تحقيقات متعددي که دربارة عوامل مرتبط با ازدواج انجام گرفته است، نشان مي‌دهد که مسائل جنسي از لحاظ اهميت، در رديف مسائل درجه اول زوجين قرار دارد (شفيع‌آبادي و همكاران، 1389). در پژوهشي که توسط فروتن و جديد ميلاني (1387) صورت گرفت، نتايج نشان داد که 7/66 درصد از مردان متقاضي طلاق و 4/68 درصد از زنان متقاضي طلاق از زندگي جنسي با همسرانشان راضي نبودند. هنري و ميلر (2004) مشکلات جنسي را با فراواني 8/23 درصد از رايج‌ترين مشکلات زناشويي ذکر کرده‌اند. به‌طورکلي، مشکلات مربوط به رابطة جنسي مي‌تواند تأثيرات سوئي بر تعهد زناشويي، سازگاري زناشويي و رضايت زناشويي بگذارد و سبب ايجاد مشکلات زناشويي و در نهايت، طلاق شود. در اين زمينه، مي‌توان به تحقيقات شاه سياه و همكاران (1387)، علي‌اکبري و همكاران (1391)، کيسا و همکاران (2014)، ميلر و همکاران (2014) و همچنين يافته‌هاي شاکريان و همکاران (2014) و بوالهري و همکاران (1391) اشاره کرد.
    کارکرد ارضاي نيازهاي جنسي در زندگي لازم است، ولي کافي نيست، زيرا با افزايش سن زن و شوهر، غريزه به تحليل رفته، ضعيف مي‌شود. در نتيجه، امکان فروپاشي خانواده بيشتر است. ازاين‌رو، خداوند مراحل کامل‌تري را براي کارکرد خانواده قايل است. دو عملکرد ديگر در اين آية شريفه، «مودت» و «رحمت» است (جوادي آملي، 1388، ص 68).
    «ودّ» در لغت، به‌معناي محبت، دوست داشتن و علاقه آمده است (جوادي آملي، 1378، ص 50). «مودت» محبت عميق و ريشه‌داري است که تمام وجود را دربر مي‌گيرد و نشانه‌هاي آن در رفتار و گفتار نمايان مي‌گردد. «مودت»، محبت لبريز شده، ريشه‌دار و نشان‌دار است (آقاتهراني و حيدري کاشاني، 1392،‌ ص 182). «مودت» به معناي محبتي است که اثرش در مقام عمل ظاهر باشد؛ يعني اظهار علاقه به صورتي که طرف مقابل متوجه اين محبت و علاقه شود و نوعي تأثير متقابل در وي بگذارد و به صورت يک کنش و واکنش بين دو طرف ادامه يابد (زمخشري، 1407ق، ج3، ص 472). ازاين‌رو، مودت، هم شامل ابراز محبت کلامي ‌(زباني) مي‌شود و هم ابراز محبت غيرکلامي ‌(عملي) و امري دو طرفه و تعاملي است. در زمينة ابراز محبت زباني و تأثير عميق آن به‌ويژه بر زنان، در اسلام سفارش‌هاي زيادي شده است. پيامبر اکرم مي‌فرمايند: «سخن مرد به همسرش که دوستت دارم، هرگز از قلب زن بيرون نمي‌رود» (حرعاملي، 1403ق، ج20، ص 23). ابراز محبت در کلام کفايت نمي‌کند و محبت بايد در رفتار فرد نيز تجلي يابد. آيين اسلام بر ابراز محبت غيرکلامي نيز تأکيد كرده و احترام، هديه گرفتن، نوازش کردن و بوسيدن را راه‌هايي براي ابراز محبت معرفي مي‌کند (محدثي، 1388، ص 79). پيامبر اکرم مي‌فرمايند: «نشستن مرد نزد همسرش، نزد خداوند از اعتکاف در مسجدالنبي برتر است» (حرعاملي، 1403ق، ص 76).
    تحقيقات متعددي ارتباط بين متغيرهاي مربوط به بعد مودت را با روابط زناشويي نشان داده است. براي مثال، در تحقيقي که توسط آسنت و همکاران او (2014) صورت گرفت، نبود عشق و محبت کافي به عنوان يکي از علل اصلي طلاق عنوان شد. در پژوهش النا و همکاران او (2011)، نتايج نشان داد که احساسات مثبت (مثل محبت) و منفي (مثل تحقير) شريک زندگي در تعاملات مثبت (مثل عشق) و منفي (مثل تعارض)، به عنوان يک پيشگوي منحصر به فرد از کيفيت و ثبات روابط، هم براي زن و هم شوهر است. طبق پژوهش گاتمن (1996)، ابراز فعالانة محبت و ساير عواطف مثبت با تداوم رضايتمندي از رابطه، در ارتباط است. در مقابل، الگوهاي ديگر از قبيل اهانت، بيزاري، ترس يا کناره‌گيري از همسر، پيش‌بيني‌کنندة فروپاشي رابطه بوده و گام‌هايي در جهت جدايي هستند. خالدي و همکاران او (1393)، در تحقيق خود نشان دادند که احترام، عشق، عدم تحقير، رابطة جنسي مطلوب و بخشش و گذشت، از جمله عوامل مهمي ‌هستند که منجر به افزايش رضايت زناشويي و پايداري زندگي مشترک مي‌شوند. دانش و حيدريان (1385) در مطالعة خود، به نتايج ذيل دست يافتند: همسراني که از ميزان علاقه و احترام بيشتري از همسرشان برخوردارند، رضايت زناشويي بيشتري دارند و بين احترام و علاقة متقابل همسران همبستگي مثبتي وجود دارد. در تحقيقي نيز که با عنوان عملکرد خانوادة موفق ايراني صورت گرفت، نتايج نشان داد که از جمله ويژگي‌هاي زوجين موفق اين است که دوستان خوبي هستند و به يکديگر احترام مي‌گذارند (آسوده و همکاران، 2011).
    «رحمت» به‌معناي دلسوزي و عاطفه ورزيدن و مغفرت و بخشايش است (فيروزآبادي، بي‌تا، ص 119؛ بندر ريگي، 1366، ص 185) که امري يک‌جانبه و ايثارگرانه است و شامل دو بعد «همياري و کمک موقع عدم توانايي همسر» و «بخشش و چشم‌پوشي از خطا» مي‌شود. رحمت ثمرة يک رابطة عاطفي به کمال رسيده و مکمل مودت است. گاه رابطه از طرف يکي از زوجين آسيب مي‌بيند؛ مثلاً، هنگام بروز خطا و اشتباه يا هنگام بيماري و کاهش توان زوجين. آنچه سبب بهبود رابطه مي‌گردد بعد رحمت است که در آن طرف مقابل با کمک ايثارگرانه يا گذشت و چشم‌پوشي از خطا، رابطه را ترميم مي‌کند. توانايي بخشش همسر مي‌تواند به عامل پابرجايي رابطه و افزايش رضايت زناشويي منجر گردد (باکوس، 2009). مهم‌ترين تأثير بخشش، کمک به بهبود کيفيت ارتباطات و مناسبات بين‌فردي است (لينلي و جوزف، 2004). در آموزه‌هاي اسلامي، ‌بر عفو و گذشت تأکيد فراواني شده است. پيامبر اکرم فرمودند: «کسي که به تو بدي کرده است، تو در قبالش خوبي کن» (مجلسي، 1403ق، ج 8، ص 365).
    تحقيقات متعددي رابطة بين بخشودگي و متغيرهاي مربوط به روابط زناشويي را سنجيده‌اند که در ذيل به برخي از آنها اشاره شده است. اما محقق، تحقيقي با عنوان «همياري و مشارکت هنگام ناتوانايي همسر» يافت نکرد و تحقيقات در اين زمينه بيشتر مربوط به همکاري و کمک در امور منزل است که توصيف جامعي از بعد رحمت به‌شمار نمي‌آيد.
    پژوهش‌هاي فينچام و استون (2004)، باسکين و اينرايت (2004)، فينچام و همكاران (2002)، اورتينکال و وانستين وگن (2006)، و رحيمي و همكاران (2014) نشان داد که آموزش بخشودگي افزايش رضايت و سازگاري زناشويي و حل تعارض‌هاي زندگي مشترک را موجب مي‌شود.
    پژوهش اقدامي ‌و حسين‌چاري (1384) حاکي از وجود رابطة مثبت همکاري مردان در امور خانه و رضايت از روابط زناشويي بود. پور‌نقاش (1384) نيز در تحقيق خود عنوان کرد: يکي از عوامل مهمي که زنان به‌‌عنوان عامل اختلاف با همسرشان عنوان مي‌کنند، همکاري نكردن همسر در رسيدگي به امور منزل است.
    در قرآن كريم، اين مودت و رحمت غير از گرايش غريزي نر و ماده است كه در حيوان‌ها هم وجود دارد و از گرايش شهوي حيوان‏ها به عنوان آية الهي ياد نشده است و بر آن اصراري ديده نمي‏شود (جوادي آملي، 1378، ص 48). «مودت» بعد معنوي پيوند و «رحمت» جنبة عملي آن است. «مودت و محبت» حالتي است که شخص خود به آن احتياج دارد و «رحمت» حالتي است که ديگران به آن نيازمندند (رازي، بي‌تا، ج 9، ص 92). «مودت»، گرايش است (جوادي آملي، 1391، جلسه ششم) و به صورت دو طرفه بين زن و شوهر وجود دارد، و حال آنکه رحمت امري يک‌جانبه و ايثارگرانه است. هم جنبة حمايت و کمک‌رساني در رحمت نهفته است و هم جنبة بخشش؛ يعني اگر يکي از زوجين دچار خطا و اشتباهي شد، به جاي تنبيه و انتقام‌جويي، همسر با روحية رحمت، عفو و اغماض برخورد كند تا هدف و فلسفة ازدواج تحقق پيدا کند (مکارم شيرازي، 1377، ج 16، ص 392). مودت و رحمت، زن و شوهر را وادار مي‌کند تا به يكديگر محبت کنند و در تنهايي‌ها يار هم باشند. هنگامي‌که شهوت از بين مي‌رود و ظاهراً رابطة زوجيت ديگر معنايي ندارد، اين رحمت است که موجب تحکيم بيشتر پايه‌هاي خانواده مي‌شود (نظري توکلي، 1389).
    جدول 1. کارکرد خانواده از ديدگاه قرآن
    کارکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آية 21 سورة روم)    مؤلفه‌ها
    سکون    ارضاي نيازهاي اوليه
    ارضاي نيازهاي جنسي
    مودت    ابراز محبت کلامي
    ابراز محبت غيرکلامي
    رحمت    همياري و مشارکت موقع هنگام ناتوانايي همسر
    بخشش و چشم‌پوشي از خطا
    بايد توجه داشت که در تمام جوامع، ازدواج يکي از عوامل مهم رشد افراد به شمار مي‌رود، به‌گونه‌اي که تأثير خانواده بر فرد در سراسر زندگي باقي مي‌ماند. از‌اين‌رو، به نظر مي‌رسد مطالعات گسترده به‌منظور يافتن رويکردي مناسب با توجه به بافت فرهنگي- اسلامي‌ براي افزايش رضايت زناشويي، بالا بردن احساس همبستگي زوجين، ارائة راهبردهاي مناسب ارتباطي به همسران و فعال کردن نقش خودالتيام‌بخشي خانواده، ضروري و پيشگيري کنندة بسياري از مسائل و مشکلات آتي از جمله طلاق است. با توجه به آمار روز‌افزون طلاق در ايران و شهر اراک، كه بر اساس گزارش سازمان ثبت احوال ايران از هر هفت ازدواج يكي به طلاق منجر مي‌شود (عبدي و همکاران، 1391) و پيامدهاي منفي آن بر زنان مطلقه و با اين استنباط از آيات قرآني، كه قواعد عملکرد خانواده مي‌تواند در نيل به رضايتمندي زناشويي مؤثر باشد، در اين پژهش سعي شده تا با استفاده از منبع هدايت بشريت «قرآن»، که پيروي از آن تضمين‌کنندة سلامت بشر در همة ابعاد زندگي است، مؤلفه‌هاي عملکرد خانوادة سالم «سکون، مودت و رحمت» در بين زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي بررسي شود و با مطالعة تفاوت‌هاي موجود در عملکرد خانواده‌هاي متقاضي و غيرمتقاضي، عوامل مؤثر در بهداشت رواني افراد شناسايي شود و در نهايت بتوانيم راهکاري کارساز براي کاهش اين معضل و زمينه‌اي براي ايجاد جامعة سالم بيابيم. همچنين لازم به ذکر است که زندگي کردن در يک جامعة اسلامي ‌و ايراني، مي‌طلبد که راهکاري متناسب با فرهنگ جامعه‌اي که در آن زندگي مي‌‌کنيم و مطابق با اعتقاداتمان بيابيم.
    روش پژوهش
    طرح پژوهش حاضر، «کيفي» و از نوع «تحليل محتوا» است. جامعة آماري اين پژوهش دو گروه از زنان را دربر دارد: گروه اول زنان متقاضي طلاق که به مرکز بهزيستي شهر اراک مراجعه كرده‌اند، و گروه دوم زنان غيرمتقاضي طلاق که يا از همراهان افراد متقاضي طلاق بودند و يا در مراکز تفريحي و اماکن عمومي‌حضور داشتند. نمونه‌گيري به روش هدفمند صورت گرفت. با مراجعه به مرکز بهزيستي و اماکن عمومي، نمونه‌اي که با پژوهش مطابقت داشت انتخاب گرديد. معيار ورود شرکت‌کنندگان در مصاحبه، سن (بين 24 تا 39 سال)، تحصيلات ديپلم تا کارشناسي ارشد، مدت ازدواج 1 تا 10 سال، تعداد فرزند 2 و کمتر از 2 براي هر دو گروه در نظر گرفته شد.
    همچنين به‌منظور رعايت اخلاق پژوهش، به شرکت‌کنندگان گفته شد که هويت آنها در مورد مصاحبه محرمانه باقي مي‌ماند. مصاحبه با شرکت‌‌‌کنندگان تا حد اشباع اطلاعات ادامه يافت که اين امر (اشباع اطلاعات) با 12 شرکت‌کننده (12متقاضي طلاق و 12 غيرمتقاضي طلاق) حاصل شد. بنابراين، نمونه شامل 12 زن متقاضي طلاق و 12 زن غير متقاضي طلاق است.
    ابزار پژوهش
    مصاحبة نيمه ساختاريافتة عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن: سؤالات با توجه به معناي آية 21 سورة روم و تفاسير موجود با نظارت چند تن از استادان دانشکدة روان‌شناسي و علوم‌تربيتي دانشگاه علامه طباطبائي طرح شد. در پرسش‌نامة طراحي شده (با توجه به آية 21 سورة روم) سه بعد «سکون»، «مودت» و «رحمت» براي سنجش عملکرد خانواده ارزيابي شد و مبناي ارزيابي عملکرد خانواده در دو گروه متقاضي طلاق و غيرمتقاضي نوع پاسخي است که مصاحبه‌شوندگان به پرسش‌ها داده‌اند، بدين‌صورت که اگر جواب به سؤال‌هاي پرسيده شده بر وجود سکون، مودت و رحمت دلالت داشته باشد، عملکرد خانواده «سالم»، و اگر جواب‌ها حاکي از فقدان سکون، مودت و رحمت باشد، عملکرد «ناسالم» براي خانواده در نظر گرفته مي‌شود.
    نمونه‌اي از سؤالات پرسش‌نامه به اين صورت است: بعد سکون: چقدر از نيازهاي شما (مثل نياز به آرامش)، به وسيلة همسرتان ارضا مي‌شود؟ چقدر از بودن در کنار همسرتان احساس آرامش مي‌کنيد؟ بعد مودت: روابط عاطفي شما با همسرتان در خانه چگونه است؟ از نحوة ابراز احساس همسرتان دربارة خودتان بگوييد؟ نوع رفتار همسرتان با شما چگونه بود؟ بعد رحمت: همياري همسرتان را در کارهاي خانه چگونه ارزيابي مي‌کنيد؟ واكنش همسرتان در مقابل اشتباهات شما چگونه است؟
    يافته‌هاي پژوهش
    در جدول 2، برخي از ويژگي‌هاي جمعيت‌شناختي مربوط به نمونه ارائه شده است تا با ويژگي‌هاي نمونة تحت مطالعه آشنايي بيشتري حاصل گردد:
    جدول 2. ويژگي‌هاي جمعيت‌شناختي نمونه
    متغير    متقاضي طلاق    غيرمتقاضي طلاق
        فراواني    درصد    فراواني    درصد
    سن    31-24    8    6/66%    7    3/58%
        39-32    4    3/33%    5    6/41%
    تعداد فرزند    بدون فرزند    5    6/41%    5    6/41%
        1    7    3/58%    6    50%
        2    0    0    1    3/8%
    سطح تحصيلات    ديپلم    4    3/33%    2    6/16%
        کارشناسي     8    6/66%    8    6/66%
        کارشناسي ارشد    0    0    2    6/16%
    مدت ازدواج    2-1    2    6/16%    2    6/16%
        6-3    6    50%    7    3/58%
        10-7    3    25%    3    25%
    با توجه به مصاحبة اجرا شده، درون‌مايه‌هاي استخراج شده از شاخص‌هاي (سکون، مودت، رحمت) به اين صورت است که سکون در ميان زنان متقاضي طلاق، در سه حالت ارضاي نيازهاي اوليه (مثال: از نظر مالي اصلاً مشکل نداشتيم و هميشه همه چيز بوده)، عدم ارضاي نيازهاي اوليه (براي گذراندن امور مجبورم خودم کار کنم تا حداقل چيزي برا خوردن باشه؛ شوهرم معتاد و بيکار) و عدم ارضاي نيازهاي جنسي (چند ساله که 7-8 ماهي يکبار رابطه داريم؛ اون هم انگار فقط براي رفع تکليفه. اين هم نباشه بهتره، زجر آوره. مگه برا زن لذت هم داره؟) است. مودت در ميان زنان متقاضي طلاق، در دو حالت عدم ابراز محبت کلامي‌ (خيلي دوست داشتم شوهرم هم مثل مرداي ديگه که قربون صدقه ميرن و حرفاي عاشقانه مي‌زنند باشه. نه «خانمي»‌ نه «عزيزم» هيچ موقع نمي‌گفت) و عدم ابراز محبت غيرکلامي ‌(دوست دارم منو بغل بگيره، نوازش کنه؛ ولي اون خوشش نمياد. مثل دو تا قطب همنام کنار هم نمي‌تونيم يک لحظه باشيم؛ چون پيش نيامده دستم رو بگيره و کنار هم بنشينيم. من اين سرِ خونه‌ام و اون هم اون سرِ خونه. بهش مي‌گم نياز دارم منو ببوسي، ميگه از اين کارها خوشم نمياد. احساس مي‌کنه اگه تو جمع به من احترام بذاره بهش ميگن: زن ذليل) ديده مي‌شود. شاخص رحمت در زنان متقاضي طلاق در اين پژوهش داراي چهار حالت همياري و مشارکت (موقع احتياجم ازش مي‌خوام و برام انجام ميده)، عدم همياري و مشارکت (وقتي مهمان داريم خريد همه چيز بر عهدة خودمه و خودش هم مثل مهمان مي‌شينه. پام شکسته بود دوستاي شوهرم زير بغلم رو گرفته بودن، اما اون از دور مسخره مي‌کرد و مي‌خنديد) و بخشش (بفهمه اشتباه کردم شروع مي‌کنه به داد و بيداد کردن، ولي زود يادش ميره) و عدم بخشش (اگه اشتباهي کنم دوباره همة اتفاق‌هايي که از اول ازدواجمون رخ داده رو تکرار مي‌کنه و جلوي دوستاش هم مي‌گه. اشتباهاتم از ذهنش پاک نمي‌شه) است.
    ابعاد سکون در زنان غيرمتقاضي طلاق در چهار حالت ارضاي نيازهاي اوليه (هيچ موقع از لحاظ مالي مشکلي نداشتيم و همه چيز مهيا بوده)، عدم ارضاي نيازهاي اوليه (زمان‌هايي پيش مياد که براي حداقل‌ها لنگ مي‌مونيم)، ارضاي نيازهاي جنسي (گاهي آماده کردن به‌قدري طول مي‌کشه که خودم درخواست مي‌کنم رابطه رو شروع کنه. به همين خاطر هم رابطة جنسي اکثراً همراه با تجربة ارگاسم هست برام) و عدم ارضاي نيازهاي جنسي (با تمام تلاش همسرم، هميشه به اوج لذت نمي‌رسم) ديده مي‌شود.
    مودت در زنان غيرمتقاضي طلاق در اين پژوهش، در سه حالت ابراز محبت کلامي ‌(شوهرم محبتش رو به زبون مياره و از کلمات عاشقانه تو صحبتاش زياد استفاده مي‌کنه. با قربون صدقه رفتن و حرف‌هاي عاطفي که ميزنه ميخواد عشقش رو به من نشون بده)، عدم ابراز محبت کلامي ‌(خيلي دوست دارم بگه که دوستم داره، ولي ميگه بايد از کارهام بفهمي) و ابراز محبت غيرکلامي ‌(با کادوهاش من رو سورپرايز مي‌کنه و براي مراسم‌هاي مختلف اهميت مي‌ده و کادو حتماً مي‌خره. دور از هم نمي‌نشينيم و در کنارش که هستم موهام رو نوازش مي‌کنه و دستام تو دستش هست) ديده مي‌شود. در نهايت، شاخص رحمت در زنان غيرمتقاضي طلاق در اين پژوهش، در چهار حالت همياري و مشارکت (الان که باردارم چون نمي‌تونم، کارهاي خونه رو خيلي خوب انجام ميده؛ مثلاً، جاروکردن و شستن سرويس بهداشتي. اگر کاري هم باشه که در توانم نباشه مثل جابجايي وسيلة سنگين، قبل اينکه من بگم خودش انجام ميده)، عدم همياري و مشارکت (کمکم نمي‌کنه و خودم مسئول بچه‌هام حتي وقتي مريض باشم)، بخشش (شده که اشتباهي بزرگ کردم و فکر مي‌کردم تا آخر عمر بزنه تو روم، اما الان بعد هفت سال، يکبار هم چيزي از اون موضوع بهم نگفته) و عدم بخشش (همسرم خيلي دير مي‌بخشه و از تکرار کاري اشتباه خيلي عصباني مي‌شه و عذرم رو قبول نمي‌کنه) ديده مي‌شود.
    در جداول 3، 4 و 5، ابعاد سکون، مودت و رحمت در هر دو گروه متقاضي و غيرمتقاضي بررسي مي‌گردد:
    جدول 3. جدول مقايسة بعد سکون در زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي
    شاخص    زنان متقاضي طلاق    زنان غيرمتقاضي طلاق
        فراواني    درصد    فراواني    درصد
    سکون    ارضاي نيازهاي اوليه    6    50%    9    75%
        عدم ارضاي نيازهاي اوليه    6    50%    3    25%
        مجموع    12    100%    12    100%
        ارضاي نيازهاي جنسي    0    0%    10    3/83%
        عدم ارضاي نيازهاي جنسي    12    100%    2    66/16%
        مجموع    12    100%    12    100%
    با توجه به جدول 3 مي‌توان دريافت درصد بيشتري از زنان غيرمتقاضي طلاق در اين پژوهش، سکون را، چه از نظر ارضاي نيازهاي اوليه و چه از نظر ارضاي نيازهاي جنسي گزارش مي‌کنند.
    جدول 4. جدول مقايسة ابعاد مودت در زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي طلاق
    شاخص    زنان متقاضي طلاق    زنان غيرمتقاضي طلاق
        فراواني    درصد    فراواني    درصد
    مودت    ابراز محبت کلامي    0    0%    9    75%
        عدم ابراز محبت کلامي    12    100%    3    25%
        مجموع    12    100%    12    100%
        ابراز محبت غيرکلامي    0    0%    12    100%
        عدم ابراز محبت غيرکلامي    12    100%    0    0%
        مجموع    12    100%    12    100%
    جدول 4 بيانگر اين است که درصد بيشتري از زنان غيرمتقاضي طلاق در اين پژوهش، مودت را (چه از نظر ابراز محبت کلامي ‌و چه از نظر ابراز محبت غيرکلامي) گزارش مي‌کنند.
    جدول 5. جدول مقايسة رحمت در زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي طلاق
    شاخص    زنان متقاضي طلاق    زنان غيرمتقاضي طلاق
        فراواني    درصد    فراواني    درصد
    رحمت    همياري و مشارکت    2    66/16%    11    6/91%
        عدم همياري و مشارکت    10    33/83%    1    4/8%
        مجموع    12    100%    12    100%
        بخشش    2    66/16%    11    6/91%
        عدم بخشش    10    33/83%    1    4/8%
        مجموع    12    100%    12    100%
    با توجه به جدول 5، مي‌توان دريافت که بعد رحمت (هم از نظر همياري و مشارکت و هم از نظر بخشش) در زنان غيرمتقاضي طلاق در اين پژوهش، بيشتر است.
    با بررسي جداول مزبور، مي‌توان نتيجه گرفت که درصد کمتري از زنان متقاضي طلاق «سکون» را گزارش کرده‌اند و ضمناً هيچ يک از افراد اين گروه ارضاي نياز جنسي را گزارش نکرده‌اند. با توجه به تعريف «مودت»، به نظر مي‌رسد زنان متقاضي طلاق اصلاً مودت را درک نکرده‌اند و اين در حالي است که اکثر قريب به اتفاق زنان غيرمتقاضي طلاق در اين پژوهش، وجود مودت را گزارش كرده‌اند. همچنين بررسي و مقايسه بعد «رحمت» در ميان زنان متقاضي طلاق و غيرمتقاضي در اين پژوهش، حاکي از آن است که شاخص‌هاي رحمت (همياري و مشارکت و بخشش) در زنان غيرمتقاضي طلاق کاملاً بارز است، در‌حالي‌که زنان متقاضي طلاق آن را خيلي کم گزارش نموده‌اند.
    بحث و نتيجه‌گيري
    هدف اين مطالعه بررسي و مقايسة عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (سکون، مودت و رحمت) در ميان زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي شهر اراک بود. در سؤال اول پژوهش، که به بررسي تفاوت بين دو گروه از حيث سکون مي‌پرداخت، نتايج نشان داد که ميزان سکون، هم از لحاظ ارضاي نيازهاي اوليه و هم از لحاظ ارضاي نيازهاي‌جنسي در زنان غيرمتقاضي طلاق بيشتر بوده است. نتايج پژوهش حاضر در بعد ارضاي نيازهاي اوليه، به نوعي با پژوهش‌هاي حبيب‌پور و نازک‌تبار (1390)، ريحاني و عجم (1381)، ماتسورا و همکاران (2009)، مانس فيلد و همکاران (2013)، روبيلا و کومار (2005)، سات و سپيتز (1986)، هافمن و دانکن (1995) همسو است.
    نتايج اين پژوهش‌ها نشان داد مشکلات و فشارهاي اقتصادي از قبيل بيکاري، درآمد کم و فقدان ثبات شغلي و مانند آن موجب فشار، خصومت و تيرگي روابط زناشويي، رضايت کمتر از عملکرد خانواده و در نهايت، طلاق مي‌گردد. در تبيين احتمالي اين يافته‌ها، مي‌توان گفت: در طول زمان، فشارهاي مالي ارتباط زن و شوهر را تحت تأثير قرار مي‌دهد. اين فشارها مي‌تواند موجب گوشه‌گيري، فشار عاطفي و افسردگي در افراد شود. همچنين فقر موجب کاهش عزت‌‌نفس مرد مي‌شود و در نتيجه، سبب بروز استبداد يا واکنش‌هاي مأيوس‌کننده نسبت به ديگران، از جمله همسر مي‌گردد، و اين مسائل موجب تشديد تنش‌هاي زناشويي مي‌شوند (يانگ و هافرت، 1998) و همان‌گونه که کانگر (1990) عنوان مي‌کند، دوران سخت و محروميت اقتصادي، تعاملات مثبت زوجين، به‌ويژه مردان را کاهش داده، آنان را به سمت طلاق سوق مي‌دهد.
    در تعاليم اسلام، زن و فرزندان واجب‌النفقه مرد شناخته مي‌شوند؛ يعني مرد بايد هزينه‌هاي ضروري همسر، از جمله غذا، مسکن، لباس و حتي وسايل زينت و آرايش وي مانند عطر و خضاب را تأمين كند. پيامبر اکرم مي‌فرمايند: «خوراک و پوشاک زنان به نحو متعارف بر شما واجب است» (حر‌عاملي، 1403ق، ص 567).
    همچنين در بعد ارضاي نيازهاي جنسي، نتايج پژوهش حاضر به نوعي با تحقيقات بوالهري و همکاران (1391)، شاکريان و همکاران (2014)، فروتن و جديد ميلاني (1387)، کيسا و همکاران (2014)، ميلر و همکاران (2014)، علي‌اکبري و همکاران (1391) همخوان است. نتايج اين تحقيقات نشان داد، مشکلات مربوط به رابطة جنسي مي‌تواند تأثيرات سوئي بر تعهد زناشويي، سازگاري زناشويي و رضايت زناشويي بگذارد و سبب ايجاد مشکلات زناشويي و در نهايت، طلاق شود. همان‌گونه که کلارک و همکاران (2006) عنوان مي‌کنند، هنگامي‌که غريزة جنسي انسان ارضا و از هيجان آن کاسته مي‌شود، انسان به آرامش دست مي‌يابد. چنانچه افراد با تشکيل خانواده نتوانند به مقاصد خود دست يابند و يا اين دستيابي به نحو مطلوب انجام نشود، بنيان خانواده دچار تزلزل شده، همين مي‌تواند منجر به گسيختگي زناشويي گردد (نعيمي، 1391). مي‌توان نتيجه گرفت که اگر زن و شوهر از ميزان رابطة جنسي و کيفيت آن رضايت داشته باشند از زندگي خانوادگي خود نيز راضي خواهند بود؛ اما اگر از رابطة جنسي با همسر خود خرسند نباشند از زندگي خانوادگي نيز راضي نخواهند بود و يا اگر رضايت کلي باشد، هميشه زمينة اختلاف در زندگي آنان وجود دارد (حيدري، 1386، ص 143).
    با ترك ازدواج و عدم ارضاي غريزة جنسي، تعادل حياتي انسان به هم خورده، به تعبير روايات، به شرارت و پستي منجر مي‌شود (مجلسي، 1403ق،‌ ج 103، ص 320). طبيعتاً اگر زوج‌هاي متقاضي طلاق توجه به اين نياز را مد نظر داشته باشند، کمتر دچار دل‌زدگي زناشويي و متقاضي طلاق خواهند شد.
    نتايج اين پژوهش حاکي از تفاوت چشمگيري بين دو گروه در بعد «مودت» است. زنان متقاضي طلاق در اين پژوهش، به صورت صد در صد عدم ابراز محبت را، چه به صورت کلامي ‌و چه به صورت غيرکلامي، ‌از جانب همسر خويش گزارش کردند و اين در حالي است که همة زنان غيرمتقاضي طلاق ابراز محبت غيرکلامي ‌را گزارش کرده و قريب به اتفاق آنان ابراز محبت کلامي ‌را نيز از جانب همسرشان عنوان نمودند. نتايج يافته‌هاي اين پژوهش به نوعي، همسو با تحقيقات آسنت و همکاران (2014)، النا و همکاران (2011)، گاتمن (1996)، خالدي و همکاران (1393)، دانش و حيدريان (1385) و آسوده و همکاران (2011) است. در تبيين احتمالي اين يافته‌ها، مي‌توان گفت: آنچه سبب ناکارآمدي خانواده‌ و درنهايت، طلاق رسمي‌ و طلاق عاطفي مي‌شود، نبود يا کمبود محبت بين اعضاي آن است. وقتي محبت نباشد اعضاي خانواده به خانواده و يکديگر دلبستگي پيدا نمي‌کنند و از نظر رواني، جداي از يکديگر زندگي مي‌کنند و در نتيجه، عملکرد خانواده و کارايي آن به ناکارآمدي تبديل مي‌شود (صفورايي پاريزي، 1388). امام صادق مي‌فرمايند: «اگر به کسي علاقه و محبت داشتي او را آگاه کن» (مجلسي، 1403ق، ج 71، ص 181).
    زنان متقاضي طلاق در اين پژوهش، اذعان داشتند که روابط همسرشان، چه به صورت کلامي ‌و غيرکلامي‌ کمتر يا فاقد محبت بوده است. طبيعتاً انتقال ندادن محبت و علاقه، عشق و ميل به همسر، چه با زبان و چه با اندام، به‌تدريج موجب فرسايش روابط زندگي زناشويي مي‌شود و اين فرسايش رفته‌رفته باعث سردي زندگي مي‌گردد و سپس زوجين را به جدايي و طلاق مجاب مي‌کند. آنچه يک رابطه را زنده نگه مي‌دارد و در واقع، ماية تداوم آن است وجود محبت و ابراز آن، هم به صورت کلامي‌ و هم غيرکلامي‌ است (دلشاد تهراني، 1385).
    هر قدر مودت عميق‌تر باشد، توان و تحمل افراد بيشتر مي‌شود و هر چه گسترده‌تر باشد، رفتارها مناسب‌تر مي‌گردد. زني که از جانب شوهرش محبت ببيند و بداند براي او ارزشمند و محترم است، اين دريافت توجه به عنوان يک عامل انگيزشي عمل نموده، سبب مي‌شود مشکلاتي همچون فقر، اعتياد همسر و ساير مسائل مشابه نتواند رابطة آنان را به سادگي تخريب کند و کماکان رابطه حفظ مي‌گردد. همين امر مي‌تواند رابطة بين زوجين را در شرايطي که مسائل جنسي از هيجان رنگ باخته همچنان محکم نگاه داشته، مانند سپري در برابر فروپاشي رابطه عمل نمايد. در واقع، اين سرماية محبت است که اميد به ادامة زندگي مشترک را با وجود عوامل تهديدکننده موجب مي‌شود. اين روند را بدين‌صورت مي‌توان توجيه نمود که ابراز محبت همچون اهرمي‌ در رابطة دو‌سوية زوجين عمل مي‌کند. ابراز محبت مرد به همسرش از يك سو، زن را به ادامة زندگي مصمم‌تر مي‌کند و از سوي ديگر، موجب تقويت واكنش مرد شده، موجب مي‌گردد مرد نه تنها از محبتش کاسته نشود، بلکه سعي در افزايش آن داشته باشد. بدين‌سان، اين چرخة مثبت با بازخوردهاي متقابل تقويت مي‌شود و چنانچه مشکلي به‌وجود آيد هر دو به اتفاق يكديگر، همچون عامل نيرومندي عمل مي‌نمايند و نوعي واکنش بهينه در پاسخ به مشکل رخ مي‌دهد؛ چرا که در اين شرايط، زوجين هنگام رويارويي با مشکل در کنار هم قرار مي‌گيرند و نه در مقابل هم. چرخة ياد شده در خانه‌اي که ابراز محبت در آن رنگ باخته معکوس عمل مي‌كند، و در اين حالت، وقتي زن و شوهر در مقابل هم باشند مسائل پيش آمده قدرت نفوذ بيشتري را در جهت اختلال رابطه پيدا مي‌کند و حتي اگر يک طرف مقاومت کند، وقتي فشار مسائل زياد گردد، چون منبعي که بتوان از آن در جهت ترميم و بازسازي رابطه بهره برد وجود ندارد، اوضاع در جهت فروپاشي رابطه پيش مي‌رود. خلاصه آنچه که در ازدواج‌هاي پريشان وجود ندارد، ابراز محبت و توجه است.
    نتايج پژوهش حاضر نمايانگر وجود تفاوت بين زنان متقاضي طلاق و زنان عادي از لحاظ «رحمت» است. زنان غيرمتقاضي طلاق ميزان بيشتري از همياري و مشارکت و بخشش را از جانب همسر خود گزارش مي‌کنند. يافته‌هاي پژوهش حاضر در بعد بخشندگي، همسو با تحقيق فينچام و استون (2004)، باسکين و اينرايت (2004)، فينچام و همکاران (2002)، اورتينکال و وانستين وگن (2006)، رحيمي ‌و همکاران (2014)، خداياري‌فرد و همکاران (1381)، و در بعد همياري و مشارکت، همسو با پژوهش‌هاي اقدامي ‌و حسين چاري (1387) و پور‌نقاش (1384) است.
    در بحث «مودت»، عنوان شد که مودت رابطه‌اي دوسويه است و «محبت در برابر محبت» صورت مي‌گيرد و زن و مرد هر دو با هم در اين بده- بستان عاطفي نقش دارند که در نهايت، موجب تقويت رابطه مي‌گردد. اما «رحمت» امري يک‌جانبه و ايثارگرانه است؛ يعني هرگاه هر يک از زن و مرد دچار ضعف و نقص يا مشکلي شوند، همسرش بايد مشکل و احساس دروني او را درک کند و ايثارگرانه به کمک او بشتابد، يا اگر خطا و اشتباهي را مرتکب شد به جاي تنبيه و انتقام‌جويي، با روحية رحمت و عفو و اغماض برخورد نمايد (افروز، 1387، ص 27). در واقع، رحمت ثمرة يک رابطة عاطفي به کمال رسيده است؛ بدين‌صورت که در آن، قاعدة «اين در برابر آن» وجود ندارد و زوجين بدون هيچ چشم‌داشتي و در واقع، بدون تقويت فوري در صورت مشاهدة ضعف يا مشکل در همسر خود، به صورت يک‌طرفه اقدام مي‌كند. چون اين اقدام، يعني همياري و مشارکت در مواقعي همچون ناتوانايي يکي از زوجين رخ مي‌دهد، تأثير عميقي بر فرد مورد عطوفت واقع شده مي‌گذارد و او سعي مي‌کند پس از رفع نقص و نياز، به جبران محبت بپردازد و چه بسا ممکن است درجه‌اي بالاتر از مهر و محبت را نشان دهد. در نهايت، استمرار اين چرخة مثبت و روند صعودي آن در طول زمان، به صورت غيرمستقيم سبب بهبود رابطه مي‌گردد. مصداق ديگر رحمت، «بخشش» است که ظاهراً با اين سازوكار عمل مي‌کند: بخشش مي‌تواند هم بر بخشنده و هم بر خطاکار به صورت جداگانه تأثير مثبت بگذارد.
    بخشش نوعي تأثير رواني عميق بر خاطي مي‌گذارد و چون رفتار خطا جدا از خود فرد در نظر گرفته شده و کل شخصيتش با يک نمود رفتاري زير سؤال نمي‌‌رود، حرمت نفس خطاکار حفظ شده، همچنان مرزبندي و حريم بين زوجين باقي مي‌ماند و آسيب جدي نمي‌بيند. بخشش در خطاکار نوعي حس ارزشمند بودن نزد همسرش ايجاد مي‌كند، با وجود اينکه خطا انجام داده است‌ و در نتيجه، حس دوست داشتن همسر در وجودش پر رنگ‌تر مي‌شود و به دنبال آن، خاطي نه تنها به صورت آگاهانه‌اي تلاش مي‌کند تا خطا تکرار نشود، بلکه در سطوح بالاتر، سعي در جبران اين رفتار با رفتار محبت‌آميز ديگري مي‌كند.
    بخشندگي و احساس لذت حاصل از آن در طولاني مدت، نوعي آرامش خاطر براي انسان به ارمغان مي‌آورد؛ زيرا ويژگي خودکنترلي مي‌تواند در ابعاد گوناگون زندگي تجلي پيدا کند و مانع رفتار هيجاني آسيب‌زا در روابط گردد. بخشندگي سازوكاري ‌در خطاکار ايجاد مي‌كند که سبب دقت بيشتر در رفتار او و عدم تکرار اشتباه مي‌شود و در سطحي بالاتر، جبران اين بخشش با عملي مثبت با هدف جلب رضايت همسر صورت مي‌گيرد. وقتي بخشنده با رفتار مثبت همسرش مواجه مي‌شود نسبت به درستي واكنش خود در برابر خطاي صورت گرفته اطمينان خاطر پيدا کرده، احتمال تکرار آن در مواقع ديگر افزايش مي‌يابد. در نهايت، اين چرخه‌هاي مثبت تقويتي سبب بهبود روابط و کاهش تعارض‌ها شده و در نتيجه، با وجود احتمال اشتباه، آسيب جدي به روابط وارد نمي‌شود و کماکان جو خانه آرام مي‌ماند. در اين فضاي به دور از تشنج، عملکرد بهتري صورت مي‌گيرد و شرايط رو به بهبودي مي‌رود. همان‌‌طور که باکوس (2009) عنوان مي‌کند، توانايي بخشش همسر مي‌تواند به عامل پابرجايي رابطه و افزايش رضايت زناشويي منجر گردد. در مقابل، در شرايطي که خاطي آماج حملة کلامي‌ قرار مي‌گيرد، نه تنها امکان رفتار صحيح مختل مي‌شود، بلکه نوع واکنش به خطا، رابطة عاطفي زوجين را خدشه‌دار مي‌کند که خود اين امر، زمينة تعارض‌هاي بيشتر در آينده مي‌گردد. علاوه بر آن، امکان اصلاح خاطي کاهش مي‌يابد. در اين سير نزولي منفي، روابط ضعيف و ضعيف‌تر مي‌گردد و هر قدر روابط عاطفي ضعيف‌تر گردد احتمال بروز واكنش شديدتر به خطاها افزايش پيدا مي‌کند. اگر زن و شوهر در قبال خطاهاي يکديگر کمي‌ اغماض و بخشش داشته باشند قدرت و عملکرد رابطة زناشويي‌شان بيشتر خواهد شد. بنايراين، بخشش، ايثار و رحمت در روابط زناشويي، نوعي تربيت غيرمستقيم به‌شمار مي‌آيد که موجب اصلاح طرف مقابل مي‌شود و محيط خانه آرامش‌بخش مي‌شود و به قول قرآن «لتسکنوا اليها» براي زوج‌ها محقق مي‌گردد.
    نتايج پژوهش حاضر علاوه بر مفيد بودن براي زن‌هاي متقاضي طلاق، فايدة بسياري براي مشاوران خانواده در مرحلة قبل از ازدواج، زناشويي و طلاق دارد که درمانگران خانواده نبايد اهميت توجه به عملکرد خانواده با مفاهيم قرآني و باور مذهبي را از نظر دور بدارند و از اين الگو براي کمک به زوجين مشکل‌دار و متقاضي طلاق بهره گيرند و از اين طريق، اثربخشي درمان خود را افزايش دهند و پربارسازي کيفيت روابط خانواده را بيشتر کنند.
    در اين پژوهش، فقط زنان شرکت داشتند که پيشنهاد مي‌شود در پژوهش‌هاي آتي، از هر دو جنس به‌عنوان مشارکت کننده بهره برده شود تا امکان مقايسه بين زنان و مردان در اين رابطه فراهم گردد. پژوهش حاضر از نوع توصيفي و تحليل محتواست و هدف آن بررسي و آشنايي با عملکرد خانواده در بين نمونة محدودي بود. بنابراين، تعميم داده‌ها بايد با احتياط صورت گيرد. در پژوهش حاضر، فقط از يک روش براي ارزيابي عملکرد خانواده (مصاحبة نيمه ساختار يافته) استفاده شده است که پيشنهاد مي‌شود عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آية 21 سورة روم) به صورت پرسش‌نامه در آيد و بدين‌سان، با روش کمي‌ و با تعداد نمونة بيشتري تحقيق صورت گيرد. با توجه به محدوديت‌هاي فرهنگي جامعه و پرسش مستقيم مصاحبه‌گر دربارة مسائل جنسي از شرکت‌کنندگان، امکان دارد اطلاعات از سوي شرکت‌کننده‌ها تحريف شده باشد. پيشنهاد مي‌شود از روش‌هايي در تحقيق استفاده شود که امکان تجزيه و تحليل آماري به روش پارامتريک را داشته باشند تا يافته‌ها دقيق‌تر و با اعتبار بيشتري تفاوت بين گروه‌ها را نشان دهد. همچنين پيشنهاد مي‌شود نمونه‌گيري با مشارکت افرادي صورت گيرد كه با مسائلي مثل اعتياد، يا درآمدهاي پايين، بيماري يکي از زوجين، خانواده‌هاي بدون فرزند و يا مشکلات ديگر صورت گيرد؛ خانواده‌هايي که همچنان در حال ادامه زندگي مشترک هستند و مستعد طلاق نيستند.
     
     

    References: 
    • افروز، غلامعلي، 1387، همسران برتر، تهران، انجمن اوليا و مربيان.
    • اقدامي، زهرا و مسعود حسين‌چاري، 1387، «تأثير دشواري کار زنان شاغل و همکاري همسران در امور منزل بر رضايت از روابط زناشويي و اختلال رفتاري فرزندان»، مطالعات زنان، سال ششم، ش 1، ص 53-69.
    • آقاتهراني، مرتضي و محمدباقر حيدري کاشاني، 1392، خانواده و تربيت مهدوي، چ هفتم، قم، کتاب يوسف.
    • بارکر، فيليپ، 1382، خانواده‌درماني پايه، ترجمة محسن دهقاني و زهره دهقاني، تهران، رشد.
    • بخشي‌پور، باب‌الله و همكاران، 1391، «رابطه عملکرد خانواده با تعارضات زناشويي زوج‌هاي در آستانه طلاق»، دانش و پژوهش در روان‌شناسي کاربردي، سال سيزدهم، ش 2، ص 11-21.
    • بندر‌ ريگي، محمد، 1366،‌ فرهنگ جديد عربي- فارسي، ترجمة منجد الطلّاب، تهران، اسلامي.
    • بوالهري، جعفر و همكاران، 1391، «بررسي برخي علل منجر به طلاق در زوجين متقاضي طلاق در دادگاه‌هاي تهران»، مجله تخصصي اپيدميولوژي ايران، سال هشتم، ش 1، ص 83-93.
    • بهاري، فرشاد و سيدمهدي صابري، 1383، «مقايسه عملکرد خانوادگي زوج‌هاي در حال طلاق ارجاعي به سازمان پزشکي قانوني و زوج‌هاي غيرمطلقه»، مجله علمي ‌پزشکي قانوني، ش 34، ص 75-79.
    • بيرامي، منصور و همكاران، 1391، «پيش‌بيني رضايت زناشويي بر اساس سبك‌هاي دلبستگي و مؤلفه‌هاي تمايزيافتگي»، اصول بهداشت رواني، سال چهاردهم، ش 1، ص 64-77.
    • پورنقاش تهراني، سيدسعيد، 1384، «بررسي خشونت خانوادگي در خانواده‌هاي تهراني»، دانش و رفتار، سال دوازدهم، ش 13، ص 23-36.
    • ثنائي، باقر و همكاران، 1387، مقياس‌هاي سنجش خانواده و ازدواج، تهران، بعثت.
    • جوادي آملي، عبدالله، 1378، زن در آينه جلال و جمال، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1388، تفسير موضوعي قرآن کريم: جامعه در قرآن، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1391، تفسير تسنيم، قم، اسراء.
    • ـــــ ، 1393، خانواده متعادل و حقوق آن، قم، اسراء.
    • حبيب‌پور، کرم و حسين نازک‌تبار، 1390، «عوامل طلاق در استان مازندران»، مطالعات راهبردي زنان، سال چهاردهم، ش 53، ص 87-127.
    • حر عاملي، محمدحسن، 1403ق، وسائل الشيعه، تهران، مکتب الاسلاميه.
    • حسيني، اکرم،‌ 1383، «تحکيم خانواده در آموزه‌هاي قرآني»، شوراي فرهنگي اجتماعي زنان، سال هفتم، ش 26، ص 46-82.
    • حيدري، مجتبي، 1386، دينداري و رضامندي خانوادگي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • خالدي، شيدا، و همكاران، 1393، «عوامل حفاظت‌کننده ازدواج در افراد متأهل داراي عوامل خطر»، خانواده‌پژوهي، سال دهم، ش 37، ص 31-45.
    • خداياري‌فرد، محمد و همكاران، 1381، «روش درماني عفو و گذشت با تأکيد بر ديدگاه اسلامي: بررسي موردي»، انديشه و رفتار، سال هشتم، ش 1، ص 39-48.
    • دانش، عصمت و مريم حيدريان، 1385، «رابطه علاقه و احترام متقابل با رضايت زناشويي همسران در شهرستان قم»، تازه‌ها و پژوهش‌هاي مشاوره، سال پنجم، ش 18، ‌ص 59-76.
    • دلشاد تهراني، مصطفي، 1385، «جلوه‌اي از اصل مودّت و رحمت در سيره خانوادگي پيامبر اعظم»، مجله تخصصي الهيات و حقوق دانشگاه رضوي (آموزه‌هاي قرآني)، ش 21 و 22، ص 3-16.
    • رازي، فخرالدين، بي‌تا، تفسير الکبير، بيروت، دارالاحياء التراث العربي.
    • ريحاني، طيبه و محمود عجم، 1381، «بررسي علل طلاق در شهر گناباد»، افق دانش، سال هشتم،‌ ش 2، ص 96.
    • زاده‌محمدي، علي و غفار ملک خسروي، 1385، «بررسي مقدماتي ويژگي‌هاي روان‌سنجي و اعتباريابي مقياس سنجش عملکرد خانواده (FAD)»، خانواده‌پژوهي، سال پنجم، ش 2، ص 89-69.
    • زهراکار، کيانوش و فروغ جعفري، 1390، مشاوره خانواده: مفاهيم، تاريخچه، فرايند و نظريه‌ها، چ دوم، تهران، ارسباران.
    • ساروخاني، باقر، 1377، طلاق: پژوهشي در شناخت واقعيت و عوامل آن، چ دوم، تهران، دانشگاه تهران.
    • سالاري‌فر، محمدرضا، 1388، درآمدي بر نظام خانواده در اسلام، قم، نشر هاجر.
    • شاه سياه، مرضيه و همكاران، 1388، «بررسي رابطه رضايت جنسي و تعهد زناشويي زوجين شهرستان شهرضا»، اصول بهداشت رواني، سال يازدهم، ش 3، ص 233-238.
    • شفيع‌آبادي، عبدالله و همكاران، 1389، «اثربخشي آموزش رويكرد هيجان‌‌مدار بر رضايت جنسي زوجين»، انديشه و رفتار، سال چهارم، ش 15، ص 59-70.
    • صفورايي پاريزي، محمدمهدي، 1388، «اثربخشي رعايت آموزه‌هاي اخلاق اسلامي‌ در کارآمدي خانواده»، معرفت اخلاقي، سال اول، ش 1، ص 91-118.
    • طباطبايي، سيدمحمدحسين، 1374، تفسير الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، جامعه مدرسين.
    • عبدي، محمدرضا و همكاران، 1391، «مقايسه توانايي‌هاي همدلي و ذهن خواني در زوجين متقاضي طلاق و گروه عادي»، انديشه و رفتار، سال هفتم، ش 25، ص 67-76.
    • علي‌اکبري دهکردي، مهناز و همكاران، 1391، «رابطه عملکرد جنسي با سازگاري زناشويي در زنان متأهل»، روان‌شناسي باليني و شخصيت، سالل بيستم، ش 8، ص 87-98.
    • فروتن، کاظم و مريم جديد ميلاني، 1387، «بررسي شيوع اختلالات جنسي در متقاضيان طلاق مراجعه‌کننده به مجتمع قضايي خانواده»، دانشور پزشکي، ش 78، ص 39-44.
    • فيروز‌آبادي، مجدالدين محمد‌بن يعقوب، بي‌تا، القاموس المحيط، بيروت، دارالجبل.
    • قمري گيوي، حسين و همكاران، 1391، «مقايسه هيجان‌خواهي و عملکرد خانواده در افراد مطلقه، حين طلاق و عادي»، مشاوره و روان‌درماني خانواده، ش 7، ص 519-536.
    • كديور، پروين و همكاران، 1383، «بررسي رابطه ساختار تعاملات خانواده (عملكرد خانواده) با سبك‌هاي مقابله با فشارهاي رواني و تفاوت‌هاي جنسي در دانش‌آموزان پيش‌دانشگاهي»، روان‌شناسي و علوم تربيتي، ش 34 (2)، ص 97-123.
    • محدثي، جواد، 1388، اخلاق معاشرت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبليغ اسلامي.
    • مجلسى، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث‏العربى.
    • محمدي ري شهري، محمد، 1377، ميزان الحکمه، قم، دارالحديث.
    • مصطفوي، حسن، 1360، التحقيق في کلمات القرآن، تهران، بنگاه ترجمه و نشر.
    • مکارم‌شيرازي، ناصر، 1377، احكام خانواده در پرتو فقه اسلامى، قم، کتابخانه شيعه.
    • مكارم شيرازي، ناصر و همكاران، 1381، تفسير نمونه، چ بيست‌وپنجم، تهران، دارالكتب الاسلاميه.
    • مينوچين، سالوادور و اچ چارلز فيشمن، 1384، فنون خانواده درماني، ترجمة فرشاد بهاري و فرح سيا، تهران، رشد.
    • نظري توكلي، سعيد، 1389، «بررسي نسبت ميان پوشش بانوان و استحكام خانواده در آموزه‌هاي ديني»، مطالعات اسلامي: فقه و اصول، ش 42، ص 153-184.
    • نعيمي، محمدرضا،‌ 1391، «مشکلات جنسي و طلاق (مورد مطالعه: استان گلستان)»، مطالعات جامعه‌شناختي ايران، سال دوم، ش 4، ص 79-94.
    • يوسفي، ناصر و همكاران، 1389، «مقايسه طرح واره‌هاي ناسازگار اوليه در همسران مطلقه و عادي به عنوان پيش‌بيني‌کننده طلاق»، روان‌پزشکي و روان‌شناسي باليني ايران، ش 16 (1)، ص 21-33.
    • Al-Krenawi, A, 2012, A study of psychological symptoms, family function, marital and life satisfactions of polygamous and monogamous women: The Palestinian case, International Journal of Social Psychiatry, v. 58(1), p. 79–86.
    • Asante, Kwaku, et al, 2014, An Exploratory Study of Factors Contrributing to Divorce Among Married Couples in Accra, Ghana: A Qualititive Aproach, Journal of Divorce & Remarriage, v. 55(1), p. 16-32.
    • Asoodeh, M, et al, 2011, Iranian Successful Family Functioning: Communication, Social and Behavioral Sciences, v. 30, p. 367-371.
    • Backus, L.N, 2009, Establishing links between desecration, forgiveness and marital quality during pregnancy, Master of arts dissertation, graduate college of Bowling green State University.
    • Baskin, T, & Enright, R, 2004, Intervention studies on Forgiveness: A metanalysis, Journal of counseling and Development, v. 84, p. 12-79.
    • Clark-Stewart, A, & Brentano, C, 2006, Divorce. New Haven, CT: Yale University Press.
    • Conger, C, 1990, Linking Economic hardship to marital quality and instability, Journal of marriage and the family, v. 52(3), p. 643-656.
    • Elana C, et al, 2011, Conflict and Love: Predicting newlywed marital outcomes from two interaction context, Journal of Family Psychology, v. 25(4), p. 541-550.
    • Fincham, F. D, & Steven, R. H, 2004, Forgiveness and conflict Resolution in marriage, Journal of family Psychology, v. 18, p. 72-81.
    • Fincham, F, et al, 2002, Forgiveness in marriage: the role of relationship guality, attributions and empathy, Journal of Personal relationship, v. 9, p. 23-37.
    • Gautam, Sh, & Batra, L, 1996, Sexual behaviour and dysfunction in divorce seeking couples, Indian J Psychiatry, v. 38(2), p. 109-116.
    • Gottman, G.M, & Levenson, R.W, 2000, The timing of divorce. Predicting When Couple Will divorce over a Year Period, Journal of Marriage and the family, v. 62, p. 737-745.
    • Henry, R, & Miller, R, 2004, Marital problems occurring in midlife: Implication for couple therapists, The American Journal of Family Therapy, v. 32, p. 405-417.
    • Hoffman, S. d, & Duncan, G. J, 1995, The Effect of Incomes, Wages, and AFDC Benefits on Marital Disruption, Journal of Human Resources, v. 30 (1), p 19-41.
    • Kisa, S, et al, 2014, Quality of Sexual Life and Its Effect on Marital Adjustment of Turkish Women In Pregnancy, Journal of Sex & Marital Therapy, v. 40 (4), p. 309-322.
    • Linley, P. A, & Joseph, S, 2004, Positive Psychology in Practice, Hoboken, New Jersey: John Wily & Sons.
    • Mansfield, A. K, et al, 2013, Family Functioning and Income: Dose Low-Income Status Impact Family Functioning? Family Journal, v. 21 (3), p. 297-305.
    • Matsuura, H, et al, 2009, Social factor’s Analysis of Japanese Divorce, International Journal of Biomedical Soft Computing and Human Sciences, v. 15(2), p. 41-47.
    • Miller, R.B, et al, 2003, Problems that couples bring to therapy: A view across the family life cycle, The American Journal of family therapy, v. 31, p. 395-407.
    • Miller, R, et al, 2014, Marital problems and Marital Satisfaction Among Brazilian Couples, Journal of family Therapy, v. 42(2), p. 153-166.
    • Orthinkal, Jose & Vansteenwegen, Alfons, 2006, The Effect of Forgiveness on Marital Satisfaction in Relation to Marital Stability, Contemp Fam Ther, v. 28, p. 251-260.
    • Rahimi, Asil, et al, 2014, The Effectiveness of Forgiveness Based Consultancy on Marital of Women with Severe Conflicts Referring to Court in Koohdasht Town. Bulletin of Environment, Pharmacology and Life Sciences, v. 3(4), p. 13-19.
    • Robila, M, & Krishna Kumar, A, 2005, Effect of economic pressure on marital conflict in Romania, Journal of family Psychology, v. 19 (2), p. 246-251.
    • Shakerian, ata, et al, 2014, Inspecting the relationship between Sexual Satisfaction and Marital Problems of Divorce-asking Women in Sanandaj City Family Courts, Social and Behavioral Science, v. 114, p. 327-333.
    • South, S. J, & Spitze, G, 1986, Determinants of Divorce over The Marital Life course, American Sociological Revies, v. 51 (4), p. 583-590.
    • Yeung, J, & Hofferth, S, 1998, Family adaptations to income and job loss in the U. S, Journal of Family and Economic Issues, v. 19 (3), p. 255-283.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمی، الهه، کلانتر کوشه، سید محمد، گلزاری، محمود.(1396) مقايسه‌ی عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آيه‌ی 21 سوره روم) در ميان زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي شهر اراک. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(1)، 65-84

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    الهه سلیمی؛ سید محمد کلانتر کوشه؛ محمود گلزاری."مقايسه‌ی عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آيه‌ی 21 سوره روم) در ميان زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي شهر اراک". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10، 1، 1396، 65-84

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمی، الهه، کلانتر کوشه، سید محمد، گلزاری، محمود.(1396) 'مقايسه‌ی عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آيه‌ی 21 سوره روم) در ميان زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي شهر اراک'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 10(1), pp. 65-84

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سلیمی، الهه، کلانتر کوشه، سید محمد، گلزاری، محمود. مقايسه‌ی عملکرد خانواده از ديدگاه قرآن (آيه‌ی 21 سوره روم) در ميان زنان متقاضي طلاق و زنان غيرمتقاضي شهر اراک. روان‌شناسی و دین، 10, 1396؛ 10(1): 65-84