رابطه عمل به باورهای دینی و هویت اخلاقی با بهزیستی روان شناختی: نقش واسطه ای هویت اخلاقی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
کمتر از دو دهة قبل، در روانشناسي گرايشي نو مطرح شد که از آن با عنوان «روانشناسي مثبت» يا «روانشناسي مثبتگرا» ياد ميشود. اين گرايش به نهضتي نو در روانشناسي معروف است که به شادي و شادکامي و بهزيستي افراد ميپردازد. روانشناسي مثبتگرا، مطالعه علمي کارکردهاي بهينه و مطلوب انساني است (ر.ك: مداح، 1392). به دنبال ظهور روانشناسي مثبت، که در سلامت رواني بر وجود ويژگيهاي مثبت و رشد تواناييهاي فردي تأکيد داشتند، برخي روانشناسان به جاي اصطلاح «سلامت رواني» از «بهزيستي روانشناختي» استفاده ميکنند؛ زيرا باور دارند اين اصطلاح ابعاد مثبت بيشتري را به ذهن ميآورد. برخي دانشمندان، بهزيستي را معادل با شادي و تعادل عاطفي ميدانند. برخي ديگر، اين سازه را مجموعهاي از ابعاد و مؤلفههايي چون معنادار بودن زندگي، نيرومندي رواني و شادي تلقي ميکنند (داينر و داينر، 1995). يکي از الگوهايي که مورد توجه روانشناسان قرارگرفته است، الگوي ريف از بهزيستي روانشناختي است. وي بهزيستي روانشناختي را تلاش براي تحقق تواناييهاي بالقوه واقعي فرد ميداند. بر اساس ديدگاه او، بهزيستي روانشناختي از شش عامل تشکيل شده است که عبارتند از: پذيرش خود (نگرش مثبت به خود داشتن)، رابطه مثبت با ديگران (تونايي برقراري رابطه گرم با ديگران و همدلي)، خود مختاري (استقلال و توانايي ايستادن در برابر فشارهاي محيط و جامعه)، هدفمندي (داشتن معنا و هدف در زندگاني)، رشد شخصي (احساس رشد مستمر) و در نهايت، تسلط بر محيط (توانايي فرد در مديريت کردن محيط) (ريف، 1989).
عوامل بسياري با بهزيستي روانشناختي افراد در ارتباط ميباشند که دين و دينداري يکي از آنهاست. رابطة دين و معنويت با بهزيستي، از جمله مسائلي است که از دهها سال پيش مورد توجه پژوهشگران حوزههاي گوناگون، از جمله روانشناسي قرار داشته است. احساس معنا و هدف با بهزيستي روانشناختي، و توان كنار آمدن مثبت با فشارهاي رواني و چالشها مرتبط است. يكي از روشنترين دلايل پذيرش ديدگاههاي ديني توسط مردم، كسب احساس معنا و هدف در زندگي آنان است. دين، در شرايطي که زندگي دشوار است، از طريق ارائه توضيحاتي دربارة حوادث غيرمنتظره و از طريق اميد دادن موجب آرامش ميشود (سي و کامتور، 1388). اﻣﺮوزه ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ دﯾﻦ و دينداري، ﺑﺎ روﯾﮑﺮد روانﺷﻨﺎﺳﺎﻧﻪ، ﺑﻪ ﻣﺴﺌﻠﮥ وﯾـﮋهاي از ﻣﺴﺎﺋﻞ روانﺷﻨﺎﺳـﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ. پژوهش سودهي (Sodhi) (2014)، که به بررسي رابطه بين مذهب و سلامت جسمي و رواني ميپرداخت، نشان داد که بين ابعاد گوناگون مذهبي بودن و سلامت جسمي و رواني رابطه مثبت وجود دارد؛ معنويت و باورهاي مذهبي پيشبينيکننده بهتري براي سلامت بودند.
يانکر (Yonke) و همکاران (2012)، در فراتحليلي به بررسي ارتباط بين دينداري و نتايج رواني آن در نوجوانان پرداختند. ارزيابي نتايج به دست آمده از رفتارهاي پر خطر، افسردگي، بهزيستي، عزت نفس، شخصيت و رابطه آنها، با نفوذ دينداري در 75 مطالعه مستقل مورد بررسي قرار گرفت. نتايج اندازة اثر قابل توجهي از دينداري را نشان داد. اندازه اثر در رفتارهاي پر خطر و افسردگي منفي و در بهزيستي اعتماد به نفس، ابعاد شخصيت به غير از روانرنجورخويي مثبت بود.
مرگان (Morgan) (2010)، در مطالعات خود دربارة رابطه بين مذهب، سلامت رواني و بهزيستي روانشناختي به اين نتيجه دست يافت که مذهب تأثيرات مثبت فراواني در زندگي افراد دارد. پژوهش وي نقش مذهب را با تأثيرگذاري بر سلامت و بهزيستي رواني در زندگي و محيط کاري بررسي ميکرد. نتايج نشان داد افرادي که خود را بهعنوان افراد مذهبي معرفي ميکردند و فعاليتهاي مذهبي داشتند، تمايل بيشتري به گزارش زندگي سالم داشتند و شادي، سلامت رواني و حمايت اجتماعي بيشتري را در محيط خانوادگي و کاري گزارش ميدادند.
در مطالعهاي، محققان دريافتند که «مذهبي بودن» نقش مهمي در سازگاري و رضايت از زندگي بازي ميکند (سالسمن و همکاران، 2005). مالتبي و دي (Maltby & Day) (2003)، در مطالعه خود نشان دادند که بين مقابله مذهبي و بهزيستي روانشناختي رابطه وجود دارد. ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎي ﺣﺎﺻﻞ از پژوهش موسوي و موحدينيا (1390)، ﻧﺸﺎن داد ﮐﻪ ﺑـﯿﻦ ﻧﻤﺮات داﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻘﯿﺪ ﺑﻪ اﻧﺠﺎم ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎز ﻫﺴﺘﻨﺪ و داﻧﺸﺠوﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻣﻘﯿﺪ به نماز ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ، در ﻣﻘﯿﺎسﻫﺎي ﭘﺮﺳﺶﻧﺎﻣﮥ ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ (ﺑﻪ ﺟﺰ اﺧﺘﻼل در ﻋﻤﻠﮑﺮد اﺟﺘﻤﺎﻋﯽ)، ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداري وﺟﻮد دارد و ﺑﯿﻦ ﻋﻼﯾﻢ ﺟﺴﻤﺎﻧﯽ و اﺿﻄﺮاب و ﺑﯽﺧﻮاﺑﯽ از ﯾﮏسو، و بعد رﻓﺘﺎري اﻧﺠﺎم ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎز، ارتباط وجود دارد. نتايج ﺗﺤﻘﯿﻖ آنها ﺣﺎﮐﯽ از ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ ﻣﻌﻨﺎداري ﺑﯿﻦ اﻓﺴﺮدﮔﯽ اﺑﻌﺎد ﺷﻨﺎﺧﺘﯽ، اﺣﺴﺎﺳﯽ و رﻓﺘﺎري ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎز اﺳﺖ.
يکي از عواملي که با بهزيستي روانشناختي افراد در ارتباط است، «هويت اخلاقي» است (هاردي و همكاران، 2013). اخلاق، سازه جداناپذيري از زندگي انسان است.
يونگ (Jung) «اخلاق» را عبارت از مجموعهاي از صفات و تمايلات پسنديده و ناپسند و پست و عالي ميداند که روان انسان از آن برخوردار است و در رفتار انسان منعکس ميشود که رفتارهاي صحيح و ناصحيح را تشکيل ميدهند. برايناساس، هر کس رفتار صحيح و آبرومند داشته باشد، اخلاقي و در غير اين صورت، غيراخلاقي است (يونگ، 1370، ص 151-152). از نظر علماي اسلامي، «اخلاق مجموعه صفات روحي و باطني انسان است». به گفته بعضي از دانشمندان، گاه به بعضي از اعمال و رفتاري که از خلقيات دروني انسان ناشي ميشود، نيز «اخلاق» گفته ميشود (ر.ك: مکارم شيرازي، 1377). رشد در مراحل اوليه رفتار اخلاقي كودك، تابع عوامل اجتماعي و بيروني است. اما در سنين بالاتر، به نظر ميرسد كنترل رفتار فرد به طور فزايندهاي وابسته به معيارهاي دروني شده رفتار است كه به خويشتنداري در غياب مهارتهاي خارجي منتهي ميشود. در واقع، در دوران پس از كودكي، استدلالهاي اخلاقي براي انجام آنچه كه درست است، بر مبناي تعهد نسبت به اصول اخلاقي استوار است كه فرد آنها را بهعنوان اصلي براي ارزيابي قواعد اخلاقي نوع بشر در نظر ميگيرد. به اين ترتيب، هويت اخلاقي در فرد شكل ميگيرد (توکلي و همکاران، 1388). طبق ديدگاه آکينو و ريد (Aquino & Reed) (2002) هويت اخلاقي، بهعنوان ادراک فرد از مجموعهاي از خصايص اخلاقي سازماندهي شده است. مثل دلسوزي، شفقت، عدالت، انصاف، سخاوت و درستکاري.
هويت اخلاقي، داراي يک ماهيت دو بعدي است که شامل دو بخش دروني کردن و نمادسازي است. ديدگاه توماس (Thomas) اين بود که جنبههاي گوناگوني از خود پنداره کلي افراد وجود دارد. جنبههاي فيزيکي، شامل احساس فرد درباره ويژگيهاي فيزيکي چون خوشتيپي و يا قوي به نظر رسيدن است. اما ديدگاه اخلاقي دربارة خود، پاسخ به اين پرسش است که آيا من آدم خوشاخلاق و خوبي هستم يا يک فرد بداخلاق و بد ميباشم؟ من، کدام يک از اصول و ارزشهاي اخلاقي را دارا هستم؟ چگونه بايد در اين اصول ثابتقدم باشم؟ بنابراين، هويت اخلاقي طبق ديدگاه توماس، عبارت است از: ميزان و اندازهاي که يک فرد خود را اخلاقي ميداند و فرد تا چه ميزان به ارزشهاي اخلاقي القا شده به خود پندارهاش متعهد است (زهو، 2006). گير و بامستر (Geyer & Baumeister)، به روشني اذعان ميكند که مذهب ارتباط محکمي با اخلاق دارد (گير و بامستر، 2005، ص 412-432). در واقع اين مذاهب هستند که علم اخلاق را تجويز ميکنند. طبق ديدگاه آنها، مذهب نقش اساسي و مهم در اخلاق ايفا ميکند. از سوي ديگر، بسياري از افراد مذهبي و با ايمان اينگونه ميانديشند که مذهب سرچشمه و منبع اخلاق است. پژوهشها نشان دادهاند که افراد با ويژگيهاي اخلاقي، از سلامت رواني و جسماني بالاتري برخوردارند. انسانهايي که اهل بخشش، مهرباني و همدلي (که از ويژگيهاي هويت اخلاقي است) هستند، افسردگي کمتري دارند و اضطراب و استرس پايينتري را تجربه ميکنند و از سلامت رواني بالاتري برخوردارند. نتايج پژوهش هاردي (Hardy) و همکاران (2013)، نشان داد که بين هويت اخلاقي و سلامت رواني و بهزيستي روانشناختي دانشجويان دانشگاه، رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. هويت اخلاقي يکي از عوامل پيشبينيکننده بهزيستي و سلامت رواني است. در اين پژوهش، نشان داده شد که هويت اخلاقي با نشانگان اضطراب و افسردگي و مصرف الکل رابطه منفي دارد. هويت اخلاقي با رفتارهاي پرخطر براي سلامتي و خطرپذيري جنسي رابطه منفي دارد. همچنين بين اطمينان به خود و معناداري زندگي رابطه مثبت وجود دارد.
امروزه ﺟﺎمعة داﻧﺸﺠﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﮔﻮﻧﻪاي ﺑﺎ ﻣﺴﺎﺋﻞ و مشکلات روانﺷﻨﺎﺧﺘﯽ دﺳﺖ ﺑﻪ ﮔﺮﯾﺒان اﺳﺖ. به ويژه قشر جوان، براي انتخاب آيندهاي روشن، با چالشهاي فراواني مواجه هستند. پيچيدگيها و موانع عصر کنوني، دسيسههاي دشمنان و تهاجمات فرهنگي، جوانان را از مسير اصلي رشد و پيشرفت و تعالي دنيوي و معنوي باز ميدارد. استفاده از رهنمودهاي عنصر دين، ميتواند در خنثي کردن بدخواهي دشمنان و حل تعارضات دوران دانشجويي و حفظ بهزيستي رواني آنها، بسيار کارساز باشد. ازاينرو، جامعه دانشجويي کشور، که رو به رشد است، ميتواند از جوامع هدف در پژوهشهاي روانشناسان مثبتگرا باشد (ر.ك: مداح، 1392). از سوي ديگر، به علت محدود بودن پژوهشها در زمينه رابطه بين اخلاق و بهزيستي روانشناختي، ضرورت انجام چنين تحقيقاتي بيش از پيش احساس ميشود. با توجه به نکات فوق، هدف اساسي اين پژوهش، بررسي رابطه التزام به باورهاي ديني و هويت اخلاقي با بهزيستي روانشناختي افراد است. اين پژوهش در صدد پاسخ به اين پرسشها است: آيا هويت اخلاقي ميتواند نقش واسطهاي در ارتباط بين عمل به باورهاي ديني و بهزيستي روانشناختي ايفا کند؟ هويت اخلاقي در نقش واسطهاي خود، چه تأثيري بر بهزيستي روانشناختي افراد دارد؟
روش پژوهش
روش پژوهش حاضر توصيفي از نوع همبستگي است و در آن، رابطة بين متغيرهاي عمل به باورهاي ديني، هويت اخلاقي و بهزيستي روانشناختي بررسي ميشود. در اين پژوهش، براي تحليل اطلاعات از تحليل رگرسيون سلسلهمراتبي و تحليل رگرسيون تکمتغيره و آزمون سوبل و تي مستقل استفاده شد. جامعه آماري اين پژوهش شامل کليه دانشجويان مقطع کارشناسي و کارشناسي ارشد دانشگاه زنجان در سال تحصيلي 94-93 بودند. نمونه پژوهش، با رجوع به جدول مورگان، شامل 300 نفر از دانشجويان دانشکدههاي مختلف (195 دختر و 105 پسر) بودند که به روش تصادفي طبقهاي انتخاب شدند.
ابزارهاي پژوهش
آزمون معبد: اين آزمون، در سال 1379 توسط گلزاري ساخته شد و داراي 25 ماده است که عمل به باورهاي ديني را اندازهگيري ميکند. مواد آزمون در چهار حوزه ﻋﻤﻞ ﺑﻪ واﺟﺒﺎت، ﻋﻤﻞ ﺑﻪ ﻣﺴﺘﺤﺒﺎت، ﻋﻀﻮﻳﺖ در ﮔﺮوه ﻣﺬﻫﺒﻲﻫﺎي و ﻣﺪاﺧﻠﻪ دادن ﻣﺬﻫﺐ در ﺗﺼﻤﻴﻢﮔﻴﺮي و اﻧﺘﺨﺎب قرار دارد. اين آزمون، بر روي 894 دانشجو (621 دختر و 273 پسر) و 52 جوان زنداني (25 دختر و 25 پسر) اجرا شده است. پايايي اين آزمون، از طريق بازآزمايي و دونيمه کردن به ترتيب، 76/0 و 91/0 به دست آمد. همچنين ضريب آلفاي کرونباخ اين آزمون، 94/0 است. سازنده آزمون بر اين باور است که آزمون يادشده به لحاظ اعتبار محتوا (صوري و منطقي) در سطح بالاست. اعتبار وابسته به ملاک از طريق مقايسه افراد مذهبي و غيرمذهبي با ضريب، 84/0 و 78/0 به دست آمد (ر.ك: گلزاري، 1379). ضريب آلفاي کرونباخ به دست آمده آزمون، در اين پژوهش 95/0 ميباشد.
مقياس هويت اخلاقي: آکينو و ريد (2002)، اين مقياس را براي سنجش دو نوع هويت اخلاقي دروني و هويت اخلاقي نمادين ساخته است. بر اساس ليكرت 5 درجهاي از يک تا پنج نمرهگذاري ميشود. اين مقياس، از 10 سؤال تشکيل شده است که سؤالهاي 3 و4 به صورت معکوس و بقيه به شکل مستقيم نمرهگذاري ميشود. اينکه «فردي با اين صفات (مراقب، دلسوز، عادل، صميمي، بخشنده، سختکوش، مفيد، صادق، مهربان) باشم، احساس خوبي را به من ميدهد»، نمونهاي از سؤال هويت اخلاقي دروني و «انواع کتابها و مجلاتي را که ميخوانم، مرا بهعنوان دارندة اين صفات معرفي ميکند»، نمونهاي از سؤال هويت اخلاقي نمادين است. آکينو و ريد (2002)، قابليت اعتماد اين مقياس را براي بعد نمادين 82/0 و براي بعد دروني 73/0 گزارش كرده است. بازآزمايي اين مقياس، 49/0 گزارش شده است. قابليت اعتماد آزمون در اين پژوهش، در بعد دروني 82/0 و و در بعد بيروني، 76/0 و در مجموع، 81/0ميباشد.
مقياس بهزيستي روانشناختي ريف (RSPWB-18): ابزار مورد استفاده در اين پژوهش، براي سنجش بهزيستي رواني دانشجويان، آزمون بهزيستي روانشناختي ريف (فرم کوتاه) بود که در سال 1980 توسط وي طراحي شد. اين پرسشنامه، 18 سؤال دارد و شش بعد را ميسنجد. پاسخ به هر سؤال، روي طيف 6 درجهاي (از کاملاً موافقم تا کاملاً مخالفم) مشخص ميشود. ابعاد آزمون شامل عاملهاي پذيرش خود، تسلط بر محيط، رابطه مثبت با ديگران، هدف در زندگي، رشد فردي و عامل استقلال است. سؤالهاي 2، 8 و10 عامل پذيرش خود، سؤالهاي 1، 4 و 6 عامل تسلط بر محيط، سؤالهاي3، 11 و 13 رابطه مثبت با ديگران، سؤالهاي 5، 14 و 16 عامل داشتن هدف در زندگي، سؤالهاي7، 15 و 17 عامل رشد فردي و سؤالهاي 9، 12 و 18 عامل استقلال را ميسنجد. نمرهگذاري سؤالهاي 3، 4، 5، 9، 10، 13، 16، 17، به روش معکوس و ساير سؤالات به صورت مستقيم نمرهگذاري ميشوند. نمرة بالا، بيانگر بهزيستي روانشناختي بهتر است. همبستگي مقياس 18 سؤالي با مقياس اصلي از 7/0 تا 89/0 در نوسان بوده است. همساني دروني مقياس 56/0 گزارش شده است. اين مقياس در ايران توسط سفيدي و فرزاد (1388) در بين دانشجويان دانشگاه علوم پزشکي قزوين هنجاريابي شد. اندازه کفايت نمونهبرداري (KMO)، برابر 805/0 برآورد شد. آزمون کرويت بارتلوت، در سطح کمتر از 001/0 معنادار بود. همساني دروني آزمون، به روش آلفاي کرونباخ بين 65/0 تا 75/0 به دست آمد. اين مقياس، از روايي و پايايي قابل قبولي در بين دانشجويان برخوردار است (ر.ك: مداح، 1392). ميزان قابليت اعتماد آزمون در اين پژوهش 74/0 ميباشد.
يافتههاي پژوهش
اطلاعات جدول 1، شاخصهاي توصيفي مربوط به متغيرهاي عمل به باورهاي ديني، هويت اخلاقي و بهزيستي روانشناختي را برحسب دانشجويان دختر و پسر و به صورت کلي نشان ميدهد.
جدول 1. اطلاعات توصيفي متغيرهاي عمل به باورهاي ديني، هويت اخلاقي و بهزيستي روانشناختي
متغيرها ميانگين انحراف معيار
دختر پسر کل دختر پسر کل
عمل به باورهاي ديني 13/69 92/58 55/65 53/15 86/19 82/17
هويت اخلاقي 64/40 14/38 77/39 07/5 27/5 27/5
هويت اخلاقي دروني 8/22 65/21 4/22 63/2 22/3 9/2
هويت اخلاقي بيروني 84/17 49/16 37/17 22/3 61/3 42/3
بهزيستي روانشناختي 54/79 21/79 42/79 36/10 11/11 61/10
براي بررسي رابطه بين عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي با بهزيستي روانشناختي، همبستگي متغيرهاي پژوهش در جدول 2 نشان داده شده است.
جدول 2. همبستگي بين متغيرهاي پژوهش
متغيرها عمل به باورهاي ديني هويت اخلاقي بهزيستي روانشناختي
عمل به باورهاي ديني 1
هويت اخلاقي **479/0 1
بهزيستي روانشناختي **222/0 **23/0 1
001/0 p< **
همانگونه که در جدول 2 ملاحظه ميشود، بين متغيرهاي پژوهش يعني عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي و بهزيستي روانشناختي رابطه مستقيم و معنادار به دست آمد. براي سنجش نقش واسطهاي هويت اخلاقي در رابطه بين عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي، از تحليل رگرسيون سلسلهمراتبي استفاده شد. طبق نظر کيني (Kinney) (2006)، تحليلهاي ميانجي چهار مرحله را سپري ميکنند: 1. وجود رابطه معنادار بين متغير پيشبين و ملاک (عمل به باورهاي ديني و بهزيستي روانشناختي) (222/0r=)؛ 2. وجود رابطه معنادار بين متغير پيشبين و ميانجي (عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي) (479/0r=)؛ 3. وجود رابطه معنادار بين متغير ميانجي و ملاک (هويت اخلاقي و بهزيستي روانشناختي) (23/0r=).
در ادامه، از تحليل رگرسيون سلسلهمراتبي استفاده شد که نتايج در جدول 3 ارائه شده است.
جدول 3. نتايج تحليل رگرسيون سلسلهمراتبي با نقش ميانجي هويت اخلاقي در رابطه بين بهزيستي روانشناختي و عمل به باورهاي ديني
متغير ملاک گام متغيرهاي پيشبين R2 ضريب غيراستاندارد بتا T سطح معناداري
B Std.Error
بهزيستي روانشناختي اول عمل به باورهاي ديني 9/4 132/0 034/0 222/0 92/3 001/0P<
دوم عمل به باورهاي ديني
هويت اخلاقي 9/6 086/0
323/0 038/0
128/0 165/0
161/0 27/2
51/2 024/0P=
012/0P=
همانگونه که در جدول ملاحظه ميشود، عمل به باورهاي ديني در گام اول 9/4 درصد از واريانس بهزيستي روانشناختي را پيشبيني ميکند. در گام دوم، به همراه هويت اخلاقي 9/6 درصد از وايانس بهزيستي روانشناختي را تبيين ميکنند (01/11F= و 001/0P<). 4. بايد ميزان همبستگي پارهاي، بين متغير پيشبين و ملاک پس از ورود متغير واسط کاهش يابد. همانگونه که در جدول 3 ملاحظه ميشود، در ستون B در گام دوم، با ورود هويت اخلاقي ميزان ضريب غيراستاندارد عمل به باورهاي ديني از 132/0 به 086/0، کاهش يافته است.
روند بالا، نشان ميدهد که متغير هويت اخلاقي رابطه بين عمل به باورهاي ديني و بهزيستي روانشناختي را وساطت ميکند؛ اما در مورد سطح معناداري اين وساطت، اطلاعاتي فراهم نميکند. بنابراين، براي تعيين سطح معناداري نقش واسط هويت اخلاقي در اين رابطه، از آزمون سوبل (Sobel) استفاده شد. در ادامه، از تحليل رگرسيون تکمتغيره استفاده شد.
جدول 4. نتايج تحليل رگرسيون تکمتغيره جهت پيشبيني هويت اخلاقي بر اساس عمل به باورهاي ديني
متغير ملاک متغير پيشبين R2 ضريب غيراستاندارد بتا سطح معناداري
B Std.Error
هويت اخلاقي عمل به باورهاي ديني 229/0 142/0 015/0 479/0 001/0p<
همانگونه که در جدول 4 ملاحظه ميشود، ضريب غيراستاندارد در پيشبيني هويت اخلاقي، بر اساس عمل به باورهاي ديني برابر با 142/0a= و خطاي استاندارد آن 015/0as= ميباشد که در سطح 001/0p< معنادار است.
همچنين، نيازمند ضريب رگرسيون غيراستاندارد در رابطه بين متغير پيشبين و واسط با ملاک (مسير b) و خطاي استاندارد آن (sb) هستيم. همانطور که در جدول 3 مشاهده شد، ضريب رگرسيون غيراستاندارد، در پيشبيني بهزيستي روانشناختي بر اساس عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي، برابر 323/0b= و خطاي استاندارد آن128/0 sb= بود که در سطح 012/0p= معنادار است. نتايج اجراي آزمون سوبل در جدول 5 ارائه شده است.
جدول 5. نتايج حاصل از اجراي آزمون سوبل
A Sa b sb zsobel p
142/0 015/0 323/0 128/0 44/2 015/0
همانطور که در جدول 5 ملاحظه ميشود، zsobel برابر است با 44/2 که در سطح 015/0 معنادار است؛ يعني هويت اخلاقي بخشي از رابطه بين عمل به باورهاي ديني و بهزيستي روانشناختي را بهطور معناداري واسطهگري ميکند.
شكل 1. مدل واسطهاي براي متغيرهاي عمل به باورهاي ديني، هويت اخلاقي و بهزيستي روانشناختي
همچنين براي بررسي تفاوت دانشجويان دختر و پسر از جهت عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي، از آزمون تي مستقل استفاده شد.
جدول 6. نتايج آزمون تي مستقل براي گروهها از جهت عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي
عمل به باورهاي ديني گروه ها ميانگين انحراف معيار T درجه آزادي سطح معناداري
دختر 13/69 86/19 567/4 719/173 001/0>p
پسر 92/58 53/15
هويت اخلاقي دختر 64/40 27/5 964/3 065/206 001/0p<
پسر 14/38 07/5
همانگونه که در جدول 6 مشاهده ميشود، مقايسه ميانگينهاي دو گروه و نتايج اجراي آزمون تي مستقل نشان داد كه بين دانشجويان دختر و پسر از نظر عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي، تفاوت معنادار وجود دارد (001/0p<).
بحث و نتيجهگيري
هدف از اين پژوهش، بررسي رابطة عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي با بهزيستي روانشناختي دانشجويان بود. نتايج اين پژوهش، نشان داد كه بين عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي با بهزيستي روانشناختي دانشجويان، ارتباط مستقيم و معنادار وجود دارد، به نحوي که با افزايش عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي، بهزيستي روانشناختي افراد نيز افزايش مييابد. اين يافته، با نتايج تحقيق يانکر و همکاران (2012)، کونيگ و همكاران (2013)، مطالعه برام و همکاران (2010)، ميسينهلدر و همکاران (2013)، هاردي و همکاران (2013)، ليوس و همکاران (2007) همسو است. در تبيين اين يافته ميتوان گفت: اﻧﺠﺎم اﻋﻤﺎل ﻣﺬﻫﺒﯽ ﺑﺎ ﻓﺮاﻫﻢ ﻧﻤﻮدن بستري ﻣﻨﺎﺳﺐ براي ﭘﺎﺳﺦﮔﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶﻫﺎي اﺳﺎﺳﯽ اﻧﺴﺎن، ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻫﻮﯾﺖ، اﻧﺘﺨﺎب روش زﻧﺪﮔﯽ در ﺟﻬﺖ ﮐﻤﺎل، ﺑﻪ ﺳﺎزشﯾﺎﻓﺘﮕﯽ و ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ روانﺷﻨﺎﺧﺘﯽ اﻓﺮاد ﮐﻤﮏ ﻣﯽﮐﻨﺪ. زﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ اﻓﺮاد ﺑـﻪ دﻧﺒﺎل اﻧﺠﺎم اﻋﻤﺎل ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻧﻤﺎز، ﺑﻪ اﺣﺴﺎس ﻟﺬت ﻧﺎﺷﯽ از ﺑﺮﻗﺮاري ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﻣﻨﺒﻊ ﮐﻤﺎل و ﺗﻌﺎﻟﯽ دﺳﺖ ﻣﯽﯾﺎﺑﻨﺪ، ﺧﻮد ﺑﺮاي رﺳﯿﺪن ﺑﻪ ﮐﻤﺎل ﻧﯿﺰ داراي اﻧﮕﯿﺰه ميشوند (يگانه و خانزاده، 1392). از سوي ديگر اخلاق، فداکاريها، از خود گذشتگيها و خويشتنداريهايي را که در زندگي ضروري است، آسان و دلنشين ميسازد، حتي پذيرفتن آنها را سعادت ميشمارد. اخلاق، حتي جايي که فداکاري و گذشت و صبوري ضروري نباشد، توصيه ميکند تا سعادت معنوي به حد اعلاي خود برسد. دين مبين اسلام در روايات فراواني به اهميت و نقش اخلاق در زندگي دنيوي و معنوي انسان پرداخته است. امام علي فرمودند: «هر كس خوش اخلاق باشد، زندگىاش پاكيزه و گوارا مىگردد» (آمدي، 1380، ص 255، ح 5378). طبق ديدگاه اسلام، کساني داراي ايمان کاملتري هستند که اخلاق نيکوتري داشته باشند (مجلسي، 1403ق، ج 68، ص 389). انسان اخلاقي، با برخورداري از صفات اخلاقي، با جهان اطراف خود احساس يکپارچگي و وحدت خواهد کرد و با دوري از بدبيني و غرور، از احساس آرامش و سلامت جسماني و رواني بالاتر برخوردار خواهد بود (ر.ك: فنايي، 1384).
يکي ديگر از يافتههاي اين پژوهش نشان داد که بين هويت اخلاقي و عمل به باورهاي ديني ارتباط مستقيم وجود دارد. اين يافته، با نتايج پژوهش لئونارد (2010)، مکلين و همکاران (2004) محمدي مصيري و همکاران (1392)، توکلي و همکاران (1388) همسو است. دين و اخلاق، پيوند ناگسستني و محکمي با هم دارند. حجم قابل توجهي از متون ديني به آموزش ارزشهاي اخلاقي اختصاص دارد. هدايت ديني بشر و ارسال پيامبران و رسولان و نزول کتابهاي آسماني از سوي خداوند، از اوصاف و فضايل اخلاقي خدا سرچشمه ميگيرد. اگر دين فاقد اخلاق بود، ديگر نه پيامبري در کار بود و نه کتابي. اخلاقي بودن انسانها، يکي از بزرگترين اهداف پيامبران و اديان بوده و اخلاقيات، يکي از مهمترين راههاي رشد و شکوفايي معنوي و تقرب به خداوند است. از پيامبر اکرم نقل شده است که فرمودند: «من براي تکميل فضيلتهاي اخلاقي مبعوث شدهام» (مجلسي، 1403ق، ج 68، ص 382). بنابراين، اگر هدف ارسال بالاترين الگوي انساني و پيامآور يک دين آموزش و تحقق بخشيدن به ارزشهاي اخلاقي باشد، دين وسيلهاي براي رسيدن به اخلاق و ارزشهاي اخلاقي خواهد بود. با اين حال، ميتوان گفت: دين و باورهاي ديني رابطه تنگاتنگ با اخلاق دارند. دين هرگز با اخلاق مخالف نبوده، بلکه هدف خود را اخلاقي کردن انسانها ميداند؛ افرادي در دين از ارزش بالايي برخوردار خواهند بود که متصف به صفات اخلاقي بيشتري باشند (ر.ك: فنايي، 1384).
همانگونه که يافتههاي پژوهش نشان داد، عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي ميتواند بهزيستي روانشناختي را پيشبيني کند. هاکني و ساندرز (Hackney & Sanders) (2003)، در ﺑﺮرﺳﻲ رابطة ﻣﻌﻨﻮﻳﺖ ﺑﺎ ﺳﻼﻣﺖ روانﺷﻨﺎﺧﺘﻲ، درﻳﺎﻓﺘﻨﺪ ﻛﻪ اﻓﺮادي که اﻋﺘﻘﺎدات ﻣﺬﻫﺒﻲ- ﻣﻌﻨﻮي ﻗﻮيﺗﺮي دارﻧﺪ، در آزﻣﻮنﻫﺎي ﺳﻼﻣﺖ رواﻧﻲ و ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ ﻧﻤﺮهﻫﺎي ﺑﺎﻻﺗﺮي ﻛﺴﺐ ﻣﻲﻛﻨﻨﺪ. رحيمي (1389)، در پژوهش خود نشان داد که بين اعتقادات مذهبي و سلامت رواني، در هر دو گروه دختران و پسران، رابطه معنادار وجود دارد. همچنين، پژوهشها نشان ميدهد، بزرگسالاني که خود را بهعنوان «افراد اخلاقي» ميشناسند و تصوير اخلاقي مطمئني از خود دارند، از سطوح پايينتر اضطراب و اختلالات رواني برخوردارند (ليوس و همکاران، 2007).
بر اساس يافته اين پژوهش، اين نتيجه به دست ميآيد که هويت اخلاقي ميتواند بهطور معناداري در رابطه بين التزام به باورهاي ديني و بهزيستي روانشناختي، نقش ميانجي يا واسط را بازي کند. مطالعات در حوزة دينداري، «مذهب» و «دينداري» را بهعنوان مقدمهاي براي هويت اخلاقي در نظر گرفتهاند. والکر و پيتز (Walker & Pitts) (1998)، اساس و بنيان رابطه اخلاق و مذهبي را از استدلال اخلاقي به سمت هويت اخلاقي تغيير دادند. آنها ادعا ميكردند که مذهب و اخلاق، به هم پيوسته و مربوط هستند. بنابراين، منطقي و عاقلانه به نظر ميرسد که مذهب را بهعنوان مقدمة هويت اخلاقي در نظر بگيريم. هنگامي اين ادعا با ادعاي گلاور (Glover) ترکيب شود که تعهدات مذهبي فرد، در استدلال اخلاقي نفوذ خواهد کرد. در حقيقت، دين با تأثير بر اخلاقي شدن انسانها بر سلامت رواني آنها تأثير ميگذارد؛ يعني انسانهايي که دينشان دروني شده و ديندار حقيقياند، انسانهايي اخلاقياند. از سوي ديگر، اخلاق موجب داشتن روابط مثبت و حسن سلوك با ديگران ميشود و موجبات ايمنى و اطمينان خاطر و آسايش فكر و آرامش رواني افراد را فراهم ميکند. در جامعهاى كه افراد آن بدون هرگونه خشم، پرخاشگرى، تندى و خشونت از ارتباطات مثبت و خوش رفتارى نسبت به يكديگر برخوردارند، بهتر مىتوانند توان و نيروى خود را در جهت رشد و كمال يكديگر به كار گيرند و از نيروهاى خود، به نفع همديگر و بهبودى زندگى فردى، اجتماعى و عشق و محبت به يكديگر استفاده خواهند كرد. انسانهاي اخلاقي، با همدلي و همبستگي و پيوند با ديگران احساس انزوا و تنهايي کمتري را تجربه ميکنند و از بهزيستي و بهداشت رواني بالاتري برخوردار خواهند بود.
از ديگر نتايج پژوهش، وجود تفاوت معنادار بين زنان و مردان، از نظر عمل به باورهاي ديني و هويت اخلاقي بود. بعضي از مؤلفان، اين مسئله را امري جهاني تلقي کردهاند و باور به اين دارند که اين مسئله، در تفاوتهاي زيستي زنان و مردان ريشه دارد (استارک (Stark)، 2002). زنان، به دليل عاطفيتر بودن نسبت به مردان، در شرايط بحراني و مشکلات زندگي بيشتر به حمايت، پشتيباني و کمک نياز دارند. دين وگرايش به اعمال مذهبي و ديني و رابطه با خدا، اين حمايت عاطفي را فراهم ميکند. شايد يکي از دلايل گرايش بيشتر زنان به مذهب و رفتارهاي مذهبي، نياز به حمايت و پشتيباني يک قدرت برتر و وجود يک حامي قدرتمند باشد. همچنين، محققان وقت بيشتري را که زنان براي انجام فعاليتهاي مذهبي در اختيار دارند، از جمله علل اين امر شمردهاند. در همة اديان، انجام فرايض ديني رکني مهم به شمار ميآيد. در بيشتر جوامع مذهبي، ميزان مبادرت فرد به فعاليتهاي مذهبي را نشانة شدت اعتقاد فرد به آن مذهب ميدانند. از سوي ديگر، در اکثر پرسشنامههاي مذهبسنج، يکي از مواردي که بهمثابه شاخصي از شدت نگرش مذهبي در فرد مورد سنجش قرار ميگيرد، فراواني انجام فعاليتهاي مذهبي است که با محاسبة وقت بيشتري که زنان براي انجام چنين فعاليتهايي در اختيار دارند، ميتوان انتظار داشت که ميانگين نمرة زنان در آزمونهاي مذهب سنج، بالاتر باشد (کاظميانمقدم و مهرابيزاده هنرمند، 1388). در جوامع اسلامي، به نظر پايين بودن سن تکليف در زنان و مبادرت به انجام اعمال مذهبي از سنين پايينتر، يکي از عللي است که ميتواند بالا بودن ميانگين دينداري در آنان را تبيين نمايد.
لازم به يادآوري است، انتظار ميرفت ضريب همبستگي التزام به باورهاي ديني و هويت اخلاقي با بهزيستي روانشناختي نسبتاً بالا باشد. به نظر ميرسد، يکي از عواملي که ميتواند در اين امر دخالت داشته باشد، طيف سني دانشجويان دانشگاه است که در اين پژوهش از واريانس پايينتري برخوردار بود. طبق تحقيقات انجام شده، سن يکي از عواملي است که با دينداري و مذهب رابطه مستقيم دارد. افراد با سنين بالاتر، مذهبيتر هستند (مکفادن، 1995). چون تفاوت سني دانشجويان در اين پژوهش کم بود، احتمالاً بر اين رابطه تأثيرگذار بوده است. از سوي ديگر، عوامل زياد ديگري هستند که ميتوانند با بهزيستي رواني افراد در ارتباط باشند که عمل به باورهاي ديني، يکي از آنهاست. بايد توجه داشت که التزام عملي به دين، بيشتر به بعد بيروني و اعمال ظاهري افراد اشاره دارد و اين خود ميتواند در رابطه با بهزيستي رواني افراد مؤثر باشد.
از محدوديتهاي اصلي پژوهش، چگونگي سنجش متغيرها، بهويژه التزام به باورهاي ديني است که نميتوان تنها با يک پرسشنامه به صورت دقيق مورد ارزيابي قرار گيرد. افراد بخصوص در زمينة رفتارها و نگرشهاي ديني، ممکن است از ابراز آشکار برخي عقايد خود ابا داشته باشند و در پي پاسخهاي جامعهپسند باشند. با علم به اين محدوديتها، به محققان مشتاق پژوهش در زمينه مسائل ديني، توصيه ميشود به اين نکات توجه داشته و از ابزارهاي ديگري در سنجش اين متغيرها استفاده نمايند. همچنين، با توجه به محدود بودن جامعة اين پژوهش به يک دانشگاه، تعميم نتايج تحقيق به ساير مجامع بايد توأم با احتياط باشد. ميتوان چنين پژوهشهايي را در محيطهاي ديگر انجام داد و با قياس نتايج پژوهشها به نتايج کاملتري دست يافت.
- آمدي، عبدالواحد، 1380، غررالحکم و دررالکلم، ترجمة محمدعلي انصاري، قم، مؤسسه امام عصر.
- توکلي، ماهگل و همکاران، 1388، «بررسي رابطه بين ابعاد مختلف دينداري و هويت اخلاقي در دانشجويان دانشگاه اصفهان»، مطالعات اسلام و روانشناسي، سال سوم، ش 5، ص 65-77.
- رحيمي، چنگيز، 1389، «اعتقادات مذهبي سلامت روان و رفتارهاي پر خطر در دانشجويان»، در: مجموعه مقالات پنجمين سمينار سراسري بهداشت رواني دانشجويان، 22و23 ارديبهشت، تهران.
- سي، ويليام و تامسون كامتور، 1388، «بهزيستي از ديدگاه دين و روانشناسي»، ترجمة مبين صالحي، نقد: مهدي عباسي، روانشناسي و دين، سال دوم، ش 2، ص 189-246.
- فنايي، ابوالقاسم، 1384، دين در ترازوي اخلاق، تهران، مؤسسه فرهنگي صراط.
- کاظميان مقدم، کبري و مهناز مهرابيزاده هنرمند، 1388، «مقايسه نگرش مذهبي و سلامت رواني دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد واحد بهبهان»، روانشناسي و دين، سال دوم، ش 2، ص 79-85..
- گلزاري، محمود، 1379، ساخت مقياس سنجش ويژگيهاي افراد مذهبي و رابطه اين خصوصيات با بهداشت رواني آنها، پاياننامه دکتري روانشناسي، تهران، دانشگاه علامه طباطبائي.
- مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.
- ﻣﺤﻤﺪي ﻣﺼﯿﺮي، ﻓﺮﻫﺎد و همكاران، 1392، «دينداري و ﮐﯿﻔﯿﺖ راﺑﻄﻪ ﺑﺎ واﻟﺪﯾﻦ ﺑﺎ ﻫﻮﯾﺖ اﺧﻼﻗﯽ ﻧﻘﺶ ﺗﻌﺪﯾﻞﮐﻨﻨﺪة ﺧﻮدﺗﻨﻈﯿﻤﯽ»، روانشناسي و دين، ﺳﺎﻝ ﺷﺸﻢ، ش 4، ص 105-117.
- مداح، سيدهزهرا، 1392، نقش شوخطبعي و تجارب معنوي در تابآوري و بهزيستي روانشناختي دانشجويان، پاياننامه کارشناسي ارشد روانشناسي عمومي، زنجان، دانشگاه زنجان.
- مکارم شيرازي، ناصر، 1377، اخلاق در قرآن، قم، مدرسة الامام علي ابنابيطالب.
- ﻣﻮﺳﻮي، ﺳﯿﺪرﺿﺎ و ﻋﻄﺎءاﷲ ﻣﻮﺣﺪيﻧﯿﺎ، 1390، «ﻣﻄﺎﻟﻌﮥ راﺑﻄﮥ ﺑﯿﻦ اﻧﺠﺎم ﻓﺮﯾﻀﻪ ﻧﻤﺎز و ﺳﻼﻣﺖ ﻋﻤﻮﻣﯽ در ﺑﯿﻦ داﻧﺸﺠﻮﯾﺎن داﻧﺸﮕﺎهﻫﺎي ﺷﻬﺮ ﮐﺮﻣﺎن»، روانشناسي و دين، ﺳﺎﻝ ﭼﻬﺎﺭﻡ، ش 1، ص ١٠٥-120.
- ﯾﮕﺎﻧﻪ، طيبه، و حسين ﻋﺒﺎﺳﻌﻠﯽﺧﺎﻧﺰاده، 1392، «ﻣﻘﺎﯾﺴﮥ ﺳﺎزشﯾﺎﻓﺘﮕﯽ زﻧﺎﺷﻮﯾﯽ و ﺑﻬﺰﯾﺴﺘﯽ روانﺷﻨﺎختي در دو ﮔﺮوه اﻓﺮاد ﻧﻤﺎزﮔﺰار و ﻏﯿﺮﻧﻤﺎزﮔﺰار»، روانشناسي و دين، ﺳﺎﻝ ﺷﺸﻢ، ش 1، ص 45-58.
- يونگ، كارل گوستاو، 1370، روانشناسي و دين، ترجمة فواد روحاني، تهران، اميركبير.
- Aquino, k, & Reed, A, 2002, The self importance of moral identity, Journal of personaity and social psychology, n. 83, p. 1423-1440.
- Diener, E, & Diener, M, 1995, factors perdicting the SWB of nation, Journal of personality and soc psychol, n. 69,p. 851-864.
- Geyer, A. L, & Baumeister R. F, 2005, ‘Religion, Morality, and Self-Control’, in F. P. Raymond and L. P. Crystal (eds.), The Handbook of Religion and Spirituality (The Guilford Press, New York).
- Hardy,A. Sam, et al, 2013, The Roles of Identity Formation and Moral Identity in College Student MentalHealth,Health-risk Behaviors,and Psychological Well-Being, Journal of Clinical Psychology, n. 69, p. 364-382.
- Kinney, D. A, 2006, Mediation. Available from: http://www. davidakenny. net/ cm/ mediate. htm Retrieved 12.21.11.
- Koenig, G, et al, 2013, Mental Disorders, Religion and Spirituality 1990 to 2010: A Systematic Evidence-Based Review, Journal Relig Health, n. 52, p. 657–673.
- Leonard, R. J, 2010, Moral identity in adolescence: A literature review (Unpublished doctoral dissertation), Azusa Pacific University, Azusa, California.
- Lewis, M. A, et al, 2007, Morallybasedself- esteem, drinkingmotives, and alcohol use among college students, Psychology of Addictive Behaviors, v. 21 (3), p. 398–403.
- Maclean, A. M, et al, 2004, Transcendence and the moral self: IdentityIntegration, religion, and moral life, Journal for the Scientific Study of Religion, v. 43(3), p. 429–437.
- McFadden, S. H, 1995, Religion and well-being in aging persons in an aging society, Journal of Social Issues, v. 23 (2), p. 161-175.
- Maltby J, & Day. L, 2003, Religious orientation, religious coping and appraisals of stress: assessing primary appraisal factors in the relationship between religiosity and psychological well-being, Personality and Individual Differences, n. 34, p. 1209–1224.
- Meisenhelder, et al, 2013, Faith and Mental Health in an Oncology Population, Journal Relig Health, n. 52, p. 505–513.
- Morgan, et al, 2010, Religious, Health, Psychological Well-being, Juornal Relig Health, n. 49, p. 149-163.
- Ryff, C.D, 1989, Happiness is everything or is it? Exploration on the meaning of psychological well- being, Journal of personality and social psychology, n. 57, p. 1069-1081.
- Salsman, J. M, et al, 2005, The link between religion and spirituality and psychological adjustment: the mediating role of optimism and social support, Personality and Social Psychology Bulletin, n. 31, p. 522-535.
- Stark, R, 2002, Physiology and faith: Addressing the universal gender difference in religious commitment, Journal for the Scientific Study of Religion, n. 41, p. 495-507.
- Sodhi, Renu, 2014, Spirituality and religiosity as predictors of mental and physical health, Indian Journal of Health and Well-being, v. 5(2), p. 273–278.
- Walker, L. J, & Pitts. R. C, 1998, ‘Naturalistic Conceptions of Moral Maturity’, Developmental Psychology, n. 34, p. 403–419.
- Yonker, J. E, et al, 2012, Spirituality and Religiosity on psychological outcomes in adolescents and emergin adults: A meta-analytic review, Journal of Adolescence, n. 39, p. 957-972.
- Zhu, Weichun, 2006, Authentic leadership and follower moral decision intention: role of follower moral identity, University of Nebraska.