روان‌شناسی و دین، سال سوم، شماره دوم، پیاپی 10، تابستان 1389، صفحات 29-44

    رابطه‌ی اضطراب وجودی و اضطراب مرضی و مقایسه‌ی آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی

    نوع مقاله: 
    پژوهشی
    نویسندگان:
    مسعود نور علی زاده میانجی / دانش آموخته حوزه و دانشجوي کارشناسی ارشد روان‌شناسي. / mnoor57@gmail.com
    مسعود جان بزرگی / استادیار پژوهشگاه حوزه و دانشگاه. / janbo@rihu.ac.ir
    چکیده: 
    این مقاله به بررسی رابطه‌ی بین اضطراب وجودی و اضطراب مرضی، و مقایسه‌ی آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی می پردازد. روش پژوهش، از نوع پس رویدادی ـ مقایسه ای به روش هم بستگی است. برای جمع آوری داده ها از دو مقیاس «اضطراب وجودی گود» و «اضطراب کتل» که از اعتبار و روایی خوبی برخوردارند، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش هم بستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه، تحلیل رگرسیون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین اضطراب وجودی و اضطراب مرضی هم بستگی معنادار مثبت وجود دارد. اضطراب وجودی پیش بینی کننده‌ی اضطراب مرضی است. مقایسه‌ی افراد بزهکار، عادی و مذهبی در میزان اضطراب وجودی و مرضی معنادار بوده، دین داری و تحصیلات سهم زیادی در تأثیرگذاری بر کاهش اضطراب، به ویژه اضطراب وجودی داشت. در نهایت، اضطراب وجودی یکی از پایه ها و منشأ اضطراب مرضی است. افراد مذهبی کمتر از اضطراب وجودی رنج می برند؛ در مقابل، بزهکاران بیشتر به این نوع اضطراب مبتلایند؛ و این نشانگر تأثیر مثبت پایبندی مذهبی، و اثر منفی بزهکاری بر اضطراب است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Existential Anxiety and Health Anxiety and the Extent to Which the Criminals, Ordinary and Religious People May Be Affected
    Abstract: 
    This article seeks to study the relationship between the existential and health anxiety (illness phobia) and the extent to which the three classes of people might be affected: criminals, ordinary people (laymen) and religious people. The method used in this study is a post-event method, comparative method or correlational method. To collect data, the two scales, Good’s existential anxiety scale and Cattell’s anxiety, which are of significant validity and reliability, were used. To analyze the date (variables), Pearson correlation coefficient, the one-way analysis of variance and regression analysis were used. The findings of the research showed that there was a significant positive correlation between the existential anxiety and health anxiety (also known as illness phobia).The existential anxiety can play a predicting role in the designation of the health anxiety. In comparing the three groups of people: criminals, ordinary people and religious people, it was made clear that significant differences arise as to the extent to which they are affected by the existential anxiety or health anxiety and that one’s religiousness (religiosity)and education play a great part in reducing anxiety, especially the existential anxiety. In the end, one can say that the existential anxiety can be taken as the root and origin of health anxiety. Religious people are less affected by the existential anxiety. In contrast, criminals suffer more from the existential anxiety. This bears evidence to the fact that religious commitment or religiosity has positive and criminality has negative effects as to the increase or decrease in anxiety.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    انسان تنها موجودي است كه نه‌تنها هست، بلكه هستي او با آگاهي از كيستي و چيستي همراه است. اين آگاهي، پرسشي را كه او چه كسي است و يا چه‌چيزي مي‌تواند بشود را نيز دربرمي‌گيرد.  اولياي دين از پيشگامان توجه‌بخشي به اين نياز بشري و آگاهي از معناي زندگي‌اند؛ كه انسان پاسخ مناسبي به اين پرسش‌هاي اساسي بيابد كه از كجا آمده است، آمدنش به چه دليل بوده و به كجا مي‌رود. 
    با وجود اين‌همه پيشرفت‌ و رشد سرسام‌آور فناوري و رفاه مادي، دنياي امروز ما بسيار ناپايدار و نامطمئن شده است. بسياري از افراد از يك احساس تنهايي و نااميدي رنج مي‌برند و در احساسي از بي‌معنايي دست‌وپا مي‌زنند كه بيشتر همراه با پوچي و تهي شدن (خلاء وجودي)  است. همين مسئله، ريشة روان‌آزردگي و اضطراب روزمره‌اي است كه سلامت رواني آنان را تهديد مي‌كند. 
    اگرچه حدي از اضطراب براي تأمين سازش‌يافتگي فرد لازم است، اما حالت‌هاي اضطرابي فزون‌يافته، حتي «اضطراب روزمره» كه از نگاه برخي روان‌شناسان و ضوابط تشخيصي مجموعه‌هاي تشخيصي و آماري بيماري‌هاي رواني (DSM يا ICD) به دور مانده است،  مي‌توانند مانع‌هاي قابل ملاحظه‌اي را در تحقق امكانات بالقوة فرد ايجاد كرده، پايه‌اي براي بسياري از اختلالات رواني ‌شوند. 
    مكتب‌ها، انديشمندان و نويسندگان مختلف، خاستگاه اضطراب را به عوامل متفاوتي نسبت داده‌اند. اسلام، ضعف ايمان، دوري از منبع هستي‌بخش، ياد خدا و ازخودبيگانگي انسان را منشأ اضطراب و استرس معرفي مي‌كند.  رويكرد وجودگرايي، در ساختاري پويشي شبيه روان‌تحليل‌گري، خاستگاه اضطراب را مسائل هستي‌شناختي، نيازهاي پاسداشت وجود خود و نگراني‌‌هاي نهايي  تشكيل‌دهندة روان‌پويه‌‌هاي وجودي،  چون مرگ، تنهايي و بي‌معنايي مي‌داند كه اضطراب را فرامي‌خوانند. از نظر هر دو نظام، روان‌تحليل‌گري و روان‌درماني وجودي اضطراب باعث شكل‌گيري آسيب‌هاي رواني مي‌شود.  كركگار  (1855 – 1813) «اضطراب وجودي»  را خاستگاه اولية بيماري‌هاي رواني مي‌دانست.  پل تيليش  دربارة اين نوع اضطراب مي‌گويد: «اضطراب آگاهي وجودي از نيستي است».  رولو مي  نيز اضطراب را به‌صورت «تهديد وجود يا ارزش‌هايي كه وجودمان با آنها شناخته مي‌شود» تعريف مي‌كند.  تيليش اضطراب وجودي را بر اساس سه جهت تهديد وجود توسط نيستي، به سه نوع تقسيم مي‌كند: الف) «اضطراب مرگ» يا سرنوشت، در تأييد خود وجودي انسان؛ ب) «اضطراب بي‌معنايي» يا پوچي، در تأييد خودِ معنوي؛ و ج) «اضطراب محكوميت» يا گناه، در تأييد خودِ اخلاقي. 
    پژوهش‌هاي تجربي نيز ارتباط معنادار اضطراب وجودي با بيماري‌هاي رواني، و معناداري زندگي با سلامت رواني را تأييد ‌كرده‌اند. استرجن و حاملي  در پژوهش‌هاي خود، بين اضطراب وجودي و رگة اضطرابي (AT) رابطة معنادار يافتند.  در پژوهش هالت،  بين سطح اضطراب وجودي بالا و افسردگي بالا، پيگردي اهداف معرفتي  (SONG) بالا و هدفمندي در زندگي (PIL)  پايين، هم‌بستگي معناداري وجود داشت.  ومز و همكارانش  در دو نمونة پژوهشي نتيجه‌گيري كردند كه اضطراب وجودي و نشانگان اضطراب با افسردگي رابطة مستقيمي دارند.  برمن و همكارانش  نيز در پژوهش خود ارتباط معكوس اضطراب وجودي و سلامت رواني را يافتند.  پژوهش گستردة ماسكرو  در يك نمونة 395 نفري، با به‌كارگيري انواع مختلف آزمون‌هاي روان‌شناختي نشان داد كه به‌كارگيري معنا تأثير يك‌سويه بر افسردگي دارد؛ بدين صورت كه معناداري كاهش‌يافته، به افزايش نشانگان افسردگي مي‌‌انجامد؛ همچنين افراد داراي سطح معناي ‌وجودي كم، بيشتر از افراد داراي سطح معناي افزوده، نشانگان بيشتر افسردگي را در پاسخ به ميزان استرس زياد، تجربه مي‌كنند. 
    در اين ميان، دين از مهم‌ترين عواملي است كه زندگي بشري را معنا مي‌بخشد و از رنج‌ها، اضطراب‌ها و تنيدگي‌ها رهايي مي‌دهد. اساساً از اهداف بسيار مهم اسلام رها ساختن انسان از پوچ‌گرايي، ارائة تصويري روشن و با‌معنا از زندگي و حيات جاويدان، تحريك به سوي گام برداشتن در مسيري هدفمند و معنادار، و رسيدن به رشد، تعالي و خوشبختي است.  پژوهش‌هاي بسياري تأثير مثبت دين‌داري و عوامل مذهبي بر افزايش سطح بهزيستي و سلامت رواني، بهبودى بيماري‌‌هاي روانى و جسمي، مقاوم كردن افراد در برابر تنيدگي‌، اضطراب و افسردگي، و ايجاد آرامش، اميد، معناداري و شادكامي را به دست آورده‌اند.  لارسون  و ديگران در بررسي 139 مطالعة تحقيقاتي، و ماتيوس  با بازبيني بيش از 200 پژوهش، به‌طوركلي رابطة مثبتي را بين باورهاي مذهبي، التزام ديني و بهداشت رواني يافتند.  جهت‌گيري مذهبي دروني‌ نيز بيشتر از بيروني در سلامت‌رواني و كاهش اقدام‌هاي انتحاري، كه بيشتر در نتيجة عدم معناداري زندگي، نااميدي و شكست هستند، تأثير دارد. 
    با وجود پژوهش‌هاي تجربي اندك در حوزة هستي‌نگري، تحقيق‌هايي يافت‌ مي‌شود كه ارتباط دين‌داري و اضطراب وجودي را مطالعه قرار كرده‌اند. پژوهش استرجن و حاملي نشان داد كه جهت‌گيري مذهبي دروني بر كاهش اضطراب وجودي و رگة اضطرابي تأثير دارد. 
    با توجه به تلاش زياد براي يافتن تحقيق داخلي در زمينة اضطراب وجودي و كمبود پژوهش ميداني مربوط، و نيز اهميت فوق‌العادة اين موضوع در آسيب‌شناسي رواني، و مطالعات اندك داخلي و خارجي  دربارة تأثير اضطراب وجودي بر اضطراب مرضي و ميزان اين اضطراب در گروه‌هاي مختلف مردم با سبك‌هاي زندگي مذهبي، سالم و بزهكارانه، ضروري است تا در اين زمينه پژوهشي صورت پذيرد. بنابراين، به هدف پاسخ‌گويي به اين پرسش‌ها كه آيا اضطراب وجودي با اضطراب مرضي رابطه دارد، و آيا بين اقشار مختلف مردم، به ويژه كساني كه مرتكب بزهكاري مي‌شوند و كساني كه پايبندي مذهبي بيشتري دارند، تفاوت معناداري وجود دارد، به انجا پژوهشي با عنوان «رابطة بين اضطراب وجودي و اضطراب مرضي، و مقايسة آنها در افراد بزهكار، عادي و مذهبي با تحصيلات عالي» اقدام كرديم.
    روش
    اين پژوهش از نوع پس‌رويدادي ـ مقايسه‌اي به روش هم‌بستگي است. جامعة آماري شامل 100 نفر است كه با استفاده از روش نمونه‌گيري تصادفي از نمونه‌هاي در دسترس، از سه گروه بزهكاران محبوس در ندامتگاه قم (30 نفر)، جمعيت عادي شهرستان ميانه (32 نفر) و افراد مذهبي مشغول به تحصيل در سطح عالي حوزه و مؤسسة آموزشي پژوهشي امام‌خميني(ره) قم (38 نفر)، انتخاب شدند. از مزاياي جامعة آماري اين پژوهش، فراگيري نمونه‌هاي آن در اقشار مختلف مردم از نظر سن، تحصيلات و سبك زندگي است، كه در جدول 1 توصيف شده است.
    جدول 1ـ فراواني تحصيلات و ميزان سن نمونه‌ها
    افراد    فراواني    تحصيلات    فراواني    سـن    سال
    مذهبي    38    بي‌سواد و ابتدايي    13    حداقل    17
        سيكل    13    
    عادي    32    ديپلم    14    حداكثر    54
        كارداني و كارشناسي    16    
    بزهكار    30    كارشناسي‌ارشد و بالاتر    44    ميانگين    5/33
    كل    100    كل    100    
    مشاركت‌كنندگان به‌صورت داوطلب، آزاد و بدون ذكر نام و نام خانوادگي پرسش‌نامه‌ها را تكميل كردند؛ و به گروه زندانيان نيز اطمينان داده شد كه اطلاعات آنها محرمانه و براي كار پژوهشي است. ابزارهاي اين پژوهش شامل دو مقياس زير است:
    1. مقياس اضطراب وجودي گود: اين مقياس را لورنس و كاترينا گود  در سال 1974 در 32 ماده ساخته‌اند.  اين آزمون در پژوهش كنوني به روش آلفاي كرونباخ اعتباريابي گرديد،  كه ضريب آلفاي خوبي برابر با 888/0 =α به دست آمد. هم‌ساني دروني اين پرسش‌نامه به روش دونيمه‌سازي نيز به دست آمد كه عبارت است از:
    جدول 2 ـ پايايي مقياس اضطراب وجودي به روش دونيمه‌سازي
    آلفاي كرونباخ    بخش اول    721/0
        بخش دوم    862/0
    هم‌بستگي بين دو فرم    780/0
    ضريب اسپرمن ‌ـ براون    876/0
    ضريب دونيمه‌سازي گاتمن    868/0
    هالت در سال 1994 به منظور مطالعة روايي مقياس اضطراب وجودي  اقدام به پژوهشي با نمونة آماري 447 نفر كرد. يافته‌هاي اين پژوهش نشان داد كه اين پرسش‌نامه با آزمون‌هاي هدفمندي در زندگي پيگردي اهداف معرفتي و افسردگي، روايي همگرا و واگراي مطلوبي دارد. هم‌بستگي كل 66/0 بود كه نشان از قدرت روايي بالاي اين آزمون دارد.
    2. مقياس اضطراب كتل:  اين آزمون از مؤثرترين ابزار سنجش اضطراب است كه بر اساس پژوهش‌هاي گسترده، در 40 پرسش براي افراد بالاي 15ـ14 سال فراهم شده است؛ پرسش‌نامه‌اي كه مي‌تواند مكمل تشخيص باليني باشد و نتيجه‌اي عيني با هدف‌هاي پژوهشي به دست دهد. از اين مقياس در پژوهش‌هاي متعددي استفاده شده است و اعتبار و پايايي پرسش‌نامه تأييد شده است. افزون بر اين، در هنجارگزيني ايراني توسط منصور و دادستان در سال 1367 با تعداد 16342 پسر و تعداد 8532 دختر نيز ابزار مناسبي براي تشخيص اضطراب به كار رفته است. 
    براي تجزيه و تحليل داده‌هاي آماري به منظور مشخص كردن ميزان ارتباط متغير اضطراب وجودي با اضطراب مرضي، روش هم‌بستگي پيرسون، و از تحليل واريانس يك‌طرفه و آزمون تعقيبي شفه براي مقايسة تفاوت ميانگين‌هاي سه گروه افراد بزهكار، عادي و مذهبي، ‌و همچنين از تحليل رگرسيون براى پيش‌بينى اضطراب مرضي از اضطراب وجودي، استفاده شد.
    يافته‌ها
    تحليل داده‌هاي آماري بر اساس ضريب هم‌بستگي پيرسون بين اضطراب وجودي و اضطراب مرضي (نمرة كل اضطراب كتل) نشان داد كه بين اين دو متغير ارتباط معنادار مثبت و بالايي (01/0p <، 716/0= r) وجود دارد. هم‌بستگي اضطراب وجودي با اضطراب پنهان 618/0 و با اضطراب آشكار 653/0، در همان سطح معناداري است. به منظور به دست آوردن ميزان توان پيش‌بيني اضطراب مرضي (متغير وابسته) از اضطراب وجودي، از روش تحليل رگرسيون استفاده شد. جدول 3 نشان مي‌دهد كه اضطراب وجودي با (001/0p <، 716/0= β) اضطراب مرضي را پيش‌بيني مي‌كند.
    جدول 3 ـ نتايج تحليل رگرسيون
    متغير پيش‌بين    ضرايب غير استاندارد    ضرايب استاندارد    t    سطح معناداري
        B    خطاي معيار    β    R2    B    
    اضطراب وجودي                        
    نتايج تحليل واريانس يك‌راهه براي مقايسه بين سه گروه افراد بزهكار، عادي و مذهبي در هر يك از متغيرهاي اضطراب وجودي و اضطراب مرضي، در جدول 4 آمده است.
    جدول 4- نتايج تحليل واريانس يك‌راهه براي سه گروه افراد بزهكار، عادي و مذهبي
    متغيرها    شاخص‌ها    مجموع مجذورات    درجة آزادي     ميانگين مجذورات    مقدار F    سطح معناداري
    اضطراب وجودي    بين گروه‌ها                    
        درون گروه‌ها                    
        كل                    
    اضطراب مرضي (كتل)    بين گروه‌ها                    
        درون گروه‌ها                    
        كل                    
    جدول 4 نشان مي‌دهد كه اين سه گروه در هر دو متغيير، تفاوت معناداري با يكديگر دارند و اين تفاوت‌ها در اضطراب وجودي (001/0 p <، 28/34= (2،97)F) به‌مراتب بيشتر از اضطراب مرضي (001/0 p <، 25/13= (2،97)F) است.
    به منظور يافتن سهم هريك از گروه‌ها، ميانگين نمرات سه گروه در هريك از متغيرها توسط آزمون تعقيبي شفه مقايسه شد، كه نتايج آن در جدول 5 آمده است. همچنين مقدار ميانگين هريك از گروه‌ها و زيرمجموعه‌هاي همگن آنها در جدول 6 نشان‌ داده شده است.
    جدول 5 ـ مقايسة ميانگين‌هاي سه گروه با استفاده از آزمون تعقيبي شفه
    متغير وابسته    گروه (I)    گروه (J)    تفاوت ميانگين‌ها    خطاي استاندارد    سطح معناداري
    اضطراب وجودي    بزهكار    مذهبي    *        
            عادي    *        
        مذهبي    بزهكار    *        
            عادي    *        
        عادي    بزهكار    *        
            مذهبي    *        
    اضطراب مرضي (كتل)    بزهكار    مذهبي    *        
            عادي            
        مذهبي    بزهكار    *        
            عادي    *        
        عادي    بزهكار            
            مذهبي    *        
    (* سطح معناداري 05/0)
    جدول 6 ـ ميانگين گروه‌هاي سه‌گانه در زيرمجموعه‌هاي همگن
    اضطراب وجودي    تعداد    Subset for alpha = .05    اضطراب مرضي    تعداد    Subset for alpha = .05
            1    2    3            1    2
    مذهبي                    مذهبي            
    عادي                    عادي            
    بزهكار                    بزهكار            
    نتايج جدول 5 و 6 نشان مي‌دهد كه تفاوت ميانگين‌هاي هر سه گروه بزهكار، عادي و مذهبي در متغير اضطراب وجودي، معنادار است و هر سه در سه گروه مجزا قرار گرفتند، و تفاوت ميانگين گروه مذهبي با گروه بزهكار، زياد (05/0 p <، 27/9 = I-J) است. تفاوت ميانگين‌هاي اين سه گروه در متغير اضطراب مرضي، تنها در بين مذهبي و بزهكار، و بين مذهبي و عادي معنادار بوده، در بين عادي و بزهكار معنادار نبود. بنابراين گروه مذهبي در يك گروه و گروه عادي و بزهكار در گروهي ديگر قرار گرفتند. همچنين، تفاوت ميانگين گروه بزهكار و مذهبي در مقايسه با متغير پيشين، كم (05/0 p <، 99/2 = I-J) است.
    يكي ديگر از موضوعاتي كه بررسي شد، سطح تحصيلات افراد شركت‌كننده در اين پژوهش است. بدين منظور، از تحليل واريانس يك‌راهه براي مقايسه بين پنج گروه افراد با تحصيلات مختلف (بي‌سواد و ابتدايي، سيكل، ديپلم، كارداني، كارشناسي، كارشناسي‌ارشد و بالاتر) در هريك از متغيرهاي اضطراب وجودي و اضطراب مرضي استفاده شد. نتايج جدول 7 نشان مي‌دهد كه تفاوت گروه‌هاي تحصيلي در هر دو متغير اضطراب وجود (001/0 p <، 46/20= (95،4)F) و اضطراب مرضي (001/0 p <، 74/7= (4،95)F) معنادار است.
    جدول 7 ـ نتايج تحليل واريانس يك‌راهه براي پنج گروه تحصيلات
    متغيرها    شاخص‌ها    مجموع مجذورات    درجة آزادي    ميانگين مجذورات    مقدار F    معناداري
    اضطراب وجودي    بين گروه‌ها                    
        درون گروه‌ها                    
        كل                    
    اضطراب مرضي (كتل)    بين گروه‌ها                    
        درون گروه‌ها                    
        كل                    

    به منظور يافتن سهم هريك از گروه‌ها، ميانگين نمرات پنج گروه در هريك از متغيرها توسط آزمون تعقيبي شفه مقايسه شد، كه نتايج آن در جدول 8 آمده است. همچنين مقدار ميانگين هريك از گروه‌ها و زير مجموعه‌هاي همگن آنها در جدول 9 نشان‌ داده شده است.

    جدول 8 ـ مقايسة ميانگين‌هاي پنج گروه تحصيلات با استفاده از آزمون تعقيبي شفه 
    متغير وابسته    گروه (I)    گروه (J)    تفاوت ميانگين‌ها     خطاي استاندارد    سطح معناداري
    اضطراب وجودي    بي‌سواد و ابتدايي    سيكل    *        
            ديپلم    *        
            كارداني و بالاتر    *        
            كارشناسي ارشد و بالاتر    *        
        سيكل    بي‌سواد و ابتدايي    *        
            ديپلم            
            كارداني و بالاتر            
            كارشناسي‌ارشد و بالاتر    *        
        ديپلم    بي‌سواد و ابتدايي    *        
            سيكل            
            كارداني و كارشناسي            
            كارشناسي‌ارشد و بالاتر    *        
        كارداني و كارشناسي    بي‌سواد و ابتدايي    *        
            سيكل            
            ديپلم            
            كارشناسي‌ارشد و بالاتر            
        كارشناسي‌ارشد و بالاتر    بي‌سواد و ابتدايي    *        
            سيكل    *        
            ديپلم    *        
            كارداني و كارشناسي            
    اضطراب مرضي (كتل)    بي‌سواد و ابتدايي    سيكل            
            ديپلم            
            كارداني و كارشناسي            
            كارشناسي‌ارشد و بالاتر    *        
        سيكل    بي‌سواد و ابتدايي            
            ديپلم            
            كارداني و كارشناسي            
            كارشناسي‌ارشد و بالاتر            
        ديپلم    بي‌سواد و ابتدايي            
            سيكل            
            كارداني و كارشناسي            
            كارشناسي‌ارشد و بالاتر    *        
        كارداني و كارشناسي    بي‌سواد و ابتدايي            
            سيكل            
            ديپلم            
            كارداني و كارشناسي            
        كارشناسي‌ارشد و بالاتر    بي‌سواد و ابتدايي    *        
            سيكل            
            ديپلم    *        
            كارداني و كارشناسي            
    (* سطح معناداري 05/0)
    جدول 9 ـ ميانگين پنج گروه تحصيلات در زيرمجموعه‌هاي همگن
    اضطراب وجودي    تعداد    Subset for alpha = .05    اضطراب مرضي    تعداد    Subset for alpha = .05
            1    2    3            1    2
    كارشناسي‌ارشد و بالاتر                    كارشناسي‌ارشد و بالاتر            
    كارداني و كارشناسي                    كارداني و كارشناسي            
    سيكل                    سيكل            
    ديپلم                    ديپلم            
    بي‌سواد و ابتدايي                    بي‌سواد و ابتدايي            
    نتايج جدول 8 و 9 نشان مي‌دهد كه سطح تحصيلات، بر اضطراب وجودي بيش از اضطراب مرضي تأثير دارد. اين موضوع در تفاوت ميانگين‌ها و مرزبندي گروه‌هاي همگن (سه گروه در اضطراب وجودي و دو گروه در اضطراب مرضي) مشهود است. تفاوت ميانگين‌ها در بين بيشتر گروه‌هاي اضطراب وجودي معنادار است؛ اما در گروه‌هاي اضطراب مرضي، تعداد كمتري تفاوت معناداري دارند. تفاوت ميانگين گروه بي‌سواد و ابتدايي با فوق‌ليسانس و بالاتر در اضطراب وجودي (05/0 p <، 97/11 = I-J) است، كه در مقايسه با اضطراب مرضي (05/0 p <، 65/3 = I-J) بيشتر است.
    نتيجه‌گيري
    اضطراب احساس رنج‌آوري است كه با يك موقعيت ضربه‌آميز كنوني يا با انتظار خطري كه به شيء نامعين وابسته است. به عبارت ديگر، اضطراب مستلزم مفهوم ناايمني يا تهديدي است كه فرد منبع آن را به روشني درك نمي‌كند.  اين حالت وقتي كه به‌صورت مزمن و مداوم درمي‌آيد، به حد اضطراب مرضي مي‌رسد كه خود، منبع سازش‌نايافتگي‌، شكست، استيصال گسترده و محروميت‌‌ از آرامش، آسودگي و امكانات زندگي مي‌شود. 
    در اين ميان، افرادي هستند كه از نوعي اضطراب به نام «اضطراب وجودي» رنج مي‌برند، كه به عقيدة گود از نااميدي، خودبيگانگي، احساس پوچي و بي‌معنايي نشأت مي‌گيرد.  جيمز بوگنتال،  به همراه ساير پژوهشگران وجودگرا معتقد است كه انسان‌ها مي‌توانند براي اضطراب وجودي آمادگي‌هاي قبلي داشته باشند؛ آمادگي‌هايي كه در طول سال‌‌ها، حتي در طول زندگي، به حالت پنهان باقي مي‌ماند و تنها بر اثر استرس‌هاي استثنايي تجلي مي‌كنند. 
    اضطراب وجودي از جمله اضطراب‌هاي بنيادي و پايه‌اي است كه مي‌تواند منبعي براي بيماري‌هاي رواني از جمله اضطراب مرضي باشد. در اضطراب مرضي، فرد احساس نگراني و رنجش و حالت ناايمني و تهديد رواني را متعلق به منبعي مي‌داند، ولي آن را به روشني درك نمي‌كند؛ اما نمي‌داند كه در واقع ـ دست‌كم در برخي از افرادـ اين اضطراب وجودي است كه موجب ناايمني رواني و اضطراب او شده است. يافته‌هاي پژوهش كنوني، ارتباط اضطراب وجودي و اضطراب مرضي را در سطح بالايي (01/0 p <، 716/0= r) تأييد كرده است و نشان داد كه اضطراب وجودي مي‌تواند پيش‌بيني‌كنندة اضطراب مرضي باشد؛ بدين‌معنا كه اضطراب وجودي مي‌تواند 26/51 % از واريانس اضطراب مرضي را تبيين كند. اين نتايج، همسو با يافته‌هاي ومز و همكارانش، و برمن و همكارنش است كه بين اضطراب وجودي و نشانگان اضطراب ارتباط معنادار (به‌ترتيب برابر با 01/0 p <، 54/0=r و 53/0= r) يافتند.  همچنين اضطراب وجودي در هر دو سطح پنهان و آشكار، با اضطراب مرضي ارتباط دارد؛ بدين معنا كه گاه فرد به نشانگان اضطراب خود آگاهي دارد و احتمالاً نيز تحت تأثير اضطراب وجودي به‌وجود‌آمده باشد؛ و گاه اضطراب از نظر او پنهان است، ولي از يك مشكلي رنج مي‌برد و به آن هشياري ندارد.
    به منظور يافتن عوامل مداخله‌گر در اضطراب وجودي، در اين پژوهش به مقايسة افراد مختلف پرداختيم. در نخستين گام براي آزمون تأثير سبك‌هاي زندگي سالم و مذهبي بر كاهش اين نوع اضطراب، سه گروه از افراد بزهكار، عادي و مذهبي را مقايسه كرديم. يافته‌‌هاي اين پژوهش، تفاوت معنادار اين سه گروه را تأييد كرد. همچنين نتايج نشان داد كه بزهكاران داراي ميانگين نمرة اضطراب وجودي بالا (53/12) هستند؛ افراد عادي در مرتبة بعدي (16/7) قرار دارند؛ و افراد مذهبي از اضطراب وجودي كمتري (26/3) برخوردارند. ازاين‌رو، به اين نتيجه رهنمون مي‌شويم كه سبك زندگي مذهبي و سالم، در كمتر ابتلا شدن به اين نوع اضطراب تأثير بسزايي دارد. اين نتيجة همسو با پژوهش استرجن و حاملي، و ديگر مطالعات، بيان مي‌دارد كه دين‌داري از عوامل عمدة معنابخشي به زندگي و كاهش اضطراب وجودي است.
    چنان‌كه پيش‌تر اشاره كرديم، دين‌داري و مناسك مذهبي يكي از عوامل مهم تأثيرگذار بر سلامت رواني و كاهش اضطراب است. يافته‌‌هاي پژوهش كنوني نيز اين مهم را تأييد مي‌كند؛ اضافه بر اينكه با تأكيد بيشتري اثرگذاري مذهب را بر كاهش اضطراب وجودي، در مقايسه با اضطراب مرضي به تأييد مي‌رساند. به اين دليل كه اضطراب وجودي در گروه‌هاي سه‌گانة افراد بزهكار، عادي و مذهبي، تفاوت ميانگين نمرات بالا و مرزبندي بهتر و معناداري نسبت به اضطراب مرضي برخوردار است. اين موضوع در سبك زندگي سالم و بزهكارانه نيز ملاحظه مي‌شود. بنابراين، رفتار بزهكارانه كه معمولاٌ با كمبود معناداري و شكست در زندگي همراه است، اضطراب وجودي را بيشتر تحت تأثير قرار مي‌دهد.
    اساسا‍‍‍‍ً از اهداف عمدة دين، رهاساختن انسان‌ها از چنگال پوچ‌گرايي: «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَ أَنَّكُمْ إِلَيْنا لا تُرْجَعُونَ‏(مؤمنون: 115) و «وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلاً»،(ص: 27)  و گرداب ترس از تنهايي: «إِنْ أَوْحَشَتْهُمُ الْغُرْبَةُ آنَسَهُمْ ذِكْرُكَ»،  راهنمايي آنها در گام‌برداشتن در مسير زندگي هدفمند، با‌معنا و درست، رساندن به تعالي و خوشبختي است: «ياأَيهَا الْإِنسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى‏ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاَقِيهِ»(انشقاق: 6) مرگ در نظر افراد با ايمان پايان زندگي نيست نيست: «قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذي تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلاقيكُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلى‏ عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُون»؛(جمعه: 8)  بلكه وسيلة رجعت به سوي ‌آفريدگار و رسيدن به رستگاري است: «كُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ ثُمَّ إِلَيْنا تُرْجَعُونَ»؛ٰ  و مصيبت، درد و رنج زندگي دنيوي با اتكاي الهي شيرين و بامعنا‌است: «إِنْ صُبَّتْ عَلَيْهِمُ الْمَصَائِبُ لَجَئُوا إِلَى الِاسْتِجَارَةِ بِكَ عِلْماً بِأَنَّ أَزِمَّةَ الْأُمُورِ بِيَدِكَ وَ مَصَادِرَهَا عَنْ قَضَائِك».  براي كساني كه از هدايت الهي برخوردارند، ترس و غمي نيست: «فَمَن تَبِعَ هُدَاىَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيهِْمْ وَ لَا هُمْ يحَْزَنُون»‏(بقره: 38) و آنان به وسيلة ارتباط با خدا و استعانت از عوامل مذهبي به آرامش رسيده: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ، أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»،(رعد: 26) به ملاقات الهي نايل مي‌شوند: «وَ اسْتَعِينُواْ بِالصَّبرِْ وَ الصَّلَوةِ وَ إِنهََّا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلىَ الخَْاشِعِينَ، الَّذِينَ يَظُنُّونَ أَنهَُّم مُّلَاقُواْ رَبهِِّمْ وَ أَنهَُّمْ إِلَيْهِ رَاجِعُونَ».(بقره: 46 و 46) در حقيقت، قرآن در آيات اعتقادي، كتاب تبيين اصل معناداري زندگي، و در آيات احكام و اخلاقي، راه و روش زندگي معنادار است: «ذَلِكَ الْكِتَابُ لاَ رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِّلْمُتَّقِينَ».(بقره: 2)
    اگر فرد مقام پروردگار خود را بشناسد، به ياد او باشد و او را فراموش نكند، يقين مى‏كند كه نزد پروردگار خود زندگي‌اي دارد كه آميخته با مرگ نيست؛ ملكى دارد كه زوال پذير نيست؛ عزتى دارد كه آسوده به ذلت نيست؛ فرح و سرور و رفعت و كرامتى دارد كه هيچ مقياسى نتواند اندازه‏اش را تعيين كند و يا سرآمدى آن را به آخر برساند؛ و نيز يقين مى‏كند كه دنيا دار مَجاز است؛ و حيات و زندگى دنيا در برابر آخرت پشيزى بيش نيست. اگر او اين را بشناسد، دلش به آنچه خدا تقديرش كرده قانع مى‏شود؛ و معيشتش هرچه باشد برايش فراخ شده، ديگر روى تنگى و ضنك را نمى‏بيند.  همة اين آثار و نحوة ارزيابي فرد از عامل تهديدكننده، مهار هيجاني خود در برخورد با موقعيت از راه معناجويي، و تأثير بر پيامدهاي عوامل تنيدگي‌زا، از راه تفسير ويژه‌اي است كه دين در اختيار فرد مي‌گذارد.  «وقتي كه خدا را در همه چيز ببينيم، هنگامي كه همه چيز را از او بدانيم، در پست‌ترين چيزها، عالي‌ترين حقايق و معاني را خواهيم يافت. چيزهاي معمولي دوروبر ما،‌ بي‌رنگي و ابتذالي را كه در اثر زياد محشور بودن ما با آنها را فراگرفته، از دست داده و يك رنگ و جلاي جديدي به خود مي‌گيرند. حقيقتاً كه دنيا، دنياي ديگري جلوه خواهد كرد». 
    به عقيدة كركگارد، دين راهي براي پايان دادن به دلهره و اضطراب يا آشوب دروني  است. در بحران وجودي، تنها پناهگاهِ ايمن، دين است. در اين پناهگاه شخص مي‌تواند با لايزال ارتباط برقرار كند.  يونگ تأكيد مي‌‌كند كه دين‌داري و ارتباط با لايتناهي است كه انسان را از بيهودگي‌ها نجات مي‌بخشد، اميال و حالات او را دگرگون مي‌سازد، و بيماري‌هاي رواني را درمان مي‌كند.  از نظر فرانكل، مذهب دربرگيرندة «معنايابي نهايي» است و از ويژگي‌هاي مهم معنادرماني، توجه به «ناهشيار معنوي» است.  از نظر او، سركوب احساس مذهبي، عامل روان‌آزردگي است: «نه‌تنها ليبيدو و يا انرژي جنسي ناهشيار و سركوب‌شده وجود دارد، بلكه [احساس] مذهب سركوب‌شده و ناهشيار نيز وجود دارد.»  راه درمان خلاء وجودي نيز هشيار كردن احساس‌هاي سركوب‌شدة مذهبي است؛ و وظيفة معنادرمانگر اين است كه به بيمار كمك كند تا هسته معنوي شخصي خود را به ياد بياورد. 
    در دومين گام براي آزمون ارتباط سطح تحصيلات با اضطراب، مشاركت‌كنندگان در اين پژوهش از نظر تحصيلات مقايسه شدند. يافته‌ها حاكي از آن بود كه به‌طوركلي سطح تحصيلات بر اضطراب تأثير دارد. اين تأثير، در كاهش اضطراب وجودي بيش از اضطراب مرضي است. به نظر مي‌آيد كه سطح تحصيلات بالاتر، آگاهي‌ها و معناداري زندگي و موفقيت‌ها را افزايش داده، در نتيجه، اضطراب وجودي را كاهش مي‌دهد.
    سرانجام به اين نتيجه مي‌رسيم كه اضطراب وجودي با اضطراب مرضي ارتباط دارد و مي‌تواند آن را پيش‌بيني كند؛ بدين معنا كه اضطراب وجودي يكي از پايه‌‌ها و منشأ اضطراب مرضي است. افراد مذهبي به مقدار قابل توجهي كمتر، از اضطراب، به‌ويژه اضطراب وجودي رنج مي‌برند، و در برابر، بزهكاران بيشتر به اين نوع اضطراب مبتلايند؛ و اين نشانگر تأثير مثبت دينداري و اثر منفي رفتار بزهكارانه بر اضطراب است. همچنين با افزايش سطح تحصيلات، اضطراب، به‌ويژه اضطراب وجودي كاهش مي‌يابد. اين پژوهش مي‌تواند، پشتوانه‌اي براي فعاليت‌هاي باليني و درماني قرار گرفته و در تشخيص و درمان بيماري‌هاي رواني، به‌ويژه اضطراب مرضي، گره‌گشا باشد.
    محدوديت‌هاي پژوهشي، از نظر افزايش حجم كار و رغبت كمتر نمونه‌هاي مطالعاتي براي همكاري، اجازة استفاده از آزمون‌هاي ديگر، از جمله پرسش‌نامه‌هاي جهت‌گيري مذهبي، جهت‌گيري زندگي، سلامت رواني و افسردگي را به ما نداد. در صورتي كه اين آزمون‌ها اجرا مي‌شدند تصميم‌گيري در‌بارة يافته‌ها، بهتر و دقيق‌تر صورت مي‌گرفت. از‌اين‌رو پيشنهاد مي‌شود كه پژوهشگران علاقه‌مند به مطالعه در زمينة اضطراب وجودي، به‌ويژه در پژوهش‌هاي گسترده‌تر، از ابزارهاي ديگر روان‌شناختي نيز استفاده كنند.

    References: 
    • نهج‌البلاغه، قم، دارالهجره، بی‌تا.
    • آذربایجانی، مسعود، روان‌شناسی دین از دیدگاه ویلیام جیمز، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1387.
    • آذربایجانی، مسعود و موسوی‌اصل، سیدمهدی، درآمدی بر روان‌شناسی دین، تهران، سمت و قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1385.
    • آزموده، پیمان و دیگران، «رابطة بین جهت‌گیری مذهبی با سرسختی و شادکامی در دانشجویان»، روان‌شناسی (41)، س11، ش 1، بهار 1386. 
    • البرزى، محبوبه؛ حسن سامانى، بررسى رابطه اعتقادات مذهبى با افسردگى، اضطراب و فشار روانى در نوجوانان، در: اسلام و بهداشت روان 2 (مجموعه مقالات اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان در سال 1380)، تهران، معارف، 1382.
    • بياني، علي اصغر و همکاران، «رابطه جهت گيري مذهبي با اضطراب و افسردگي در دانشجويان»، علمي پژوهشي اصول بهداشت رواني، 1387، ش 3 (پیاپی 39)، ص 209-214.
    • پناهی، علی‌احمد، «نقش نماز در‌ آرامش روان»،‌ روان‌شناسی و دین، 1387، ش 1.
    • تان، سیانگ‌ـ‌یانگ و دانگ، نتالی جی، دخالت معنویت در بهبودی و تمامیت، ترجمه مهدی شیري، نقد و نظر (دین و بهداشت‌روانی 1)، 1383، ش33 و 34، ص 387-393.
    • تبرايي، رامين؛ فتحي آشتياني، علي؛ رسول‌زاده طباطبايي، کاظم، «بررسي سهم تأثير جهت‌گيري مذهبي بر سلامت روان در مقايسه با عوامل جمعيت‌شناختي»، روان‌شناسي و دين، 1387، ش 3، ص 37-62.
    • تورسن، کارل ای و همکاران، معنویت، دین و بهداشت-شواهد، موضوعات وعلائق، ترجمه احمدرضا جلیلی، نقد و نظر (دین و بهداشت‌روانی 1)، 1383، ش33 و 34، ص 166-216.
    • جانبزرگی، مسعود، »جهت‌گیری مذهبی و سلامت روان»، پژوهش در پزشکی، دوره 31، زمستان 1386، ش 4، ص 345 -350.
    • دادستان، پریرخ؛ جان‌بزرگی، مسعود و نوری، ناهید، «تأثیر روش تنش‌زدایی بر اضطراب، پیشرفت تحصیلی و حافظة کودکان دبستانی»، روان‌شناسی (17)، سال 5، ش 1، بهار 1380.
    • دادستان، پريرخ، روانشناسي مرضي تحولي، تهران: سمت، 1376.
    • سرگلزایی، محمد و دیگران، هم‌بستگی بین فعالیت‌های مذهبی و سلامت روانی، در: اسلام و بهداشت روان 1 (مجموعه مقالات اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان در سال 1380)، قم: نشر معارف، 1382، ص 215-222.
    • شجاعیان، رضا؛ زمانی منفرد، افشین، ارتباط دعا با سلامت روانی و عملکرد شغلی کارکنان فنی صنایع مهمات‌سازی، فصلنامه اندیشه و رفتار، 1381، ش 2، ص 33-39.
    • طباطبایی، سيدمحمدحسین، المیزان، قم، اسماعیلیان، 1371.
    • علی‌محمدی، کاظم، «بررسی رابطه میان شادکامی با جهت‌گیری مذهبی و شادکامی روان‌شناختی و افسردگی در دانش‌پژوهان مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی قم»، روان‌شناسی و دین، ش 2، 1387.
    • غباری‌بناب و دیگران، «رابطه توکل به خدا با اضطراب، صبر و امیدواری در شرایط ناگوار در دانشجویان دانشگاه تهران»، اسلام و بهداشت روان، ش 1 (مجموعه مقالات اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان در سال 1380)، قم: نشر معارف، 1382، ص 127-151.
    • کاپلان، روبرت ام و ساکوزو، دنیس پ، روان‌آزمایی، ترجمه علی دلاور، فریبرز درتاج، نورعلی فرخی، تهران، ارسباران، 1386.
    • کجباف، محمد‌باقر؛ رئيس‌پور، حفيظ‌اله، «رابطه بين نگرش مذهبي و سلامت رواني در بين دانش‌آموزان دبيرستان‌هاي دخترانه اصفهان»، مطالعات اسلام و روان‌شناسي، ش 2، 1387، ص 31-43.
    • کراز، ژاک، بیماری‌های روانی، ترجمه محمود منصور و پریرخ دادستان، تهران، رشد، 1381.
    • کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تهران، اسلاميه، 1362.
    • گنجی، حمزه، ارزشیابی شخصیت، تهران، ساوالان، 1388.
    • محمدپور، احمدرضا، ویکتور امیل فرانکل بنیانگذار معنادرمانی، تهران، دانژه، 1385.
    • مکارم‌ شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1374.
    • نوربالا، احمدعلی، «شواهد پژوهشی در رابطه بین وابستگی مذهبی و افسردگی»، اسلام و بهداشت روان، ش1 (مجموعه مقالات اولین همایش بین‌المللی نقش دین در بهداشت روان در سال 1380)، قم، نشر معارف، 1382، ص 15-22.
    • Berman, S. L., Weems, C. F., & Stickle, T. R., Existential anxiety in adolescents: prevalence, structure, association with psychological symptoms and identity development, Journal of Youth and Adolescence, 2006, 35(3), 303–310.
    • Hullett, Michael A., A Validation Study of the Existential Anxiety Scale, Middle Tennessee Psychological Association Nashville, Tennessee, April 30, 1994.
    • Mascaro, Nathan, Longitudinal Analysis of the Relationship of Existential Meaning with Depression and Hope, Dissertation Prepared for the Degree of Ph.D., Texas A&M University, 2006.
    • Shreve-Neiger, A.K.; Edelstein, B.A., Religion and anxiety: A critical review of the literature, Clinical Psychology Review, 2004, 24, 379–397.
    • The Existential Anxiety Scale Test; In:
    • http://www.okcupid.com/quizzy/results?quizzyid=7180237286249054212&resultid=1
    • Weems, Carl F.; Costa, Natalie M.; Dehon, Christopher; Berman, Steven L., Paul Tillich's theory of existential anxiety: A preliminary conceptual and empirical examination, Anxiety, Stress, and Coping, December, 2004, Vol. 17, No. 4, pp. 383_399
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نور علی زاده میانجی، مسعود، جان بزرگی، مسعود.(1389) رابطه‌ی اضطراب وجودی و اضطراب مرضی و مقایسه‌ی آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی. فصلنامه روان‌شناسی و دین، 3(2)، 29-44

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    مسعود نور علی زاده میانجی؛ مسعود جان بزرگی."رابطه‌ی اضطراب وجودی و اضطراب مرضی و مقایسه‌ی آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی". فصلنامه روان‌شناسی و دین، 3، 2، 1389، 29-44

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نور علی زاده میانجی، مسعود، جان بزرگی، مسعود.(1389) 'رابطه‌ی اضطراب وجودی و اضطراب مرضی و مقایسه‌ی آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی'، فصلنامه روان‌شناسی و دین، 3(2), pp. 29-44

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    نور علی زاده میانجی، مسعود، جان بزرگی، مسعود. رابطه‌ی اضطراب وجودی و اضطراب مرضی و مقایسه‌ی آنها در سه گروه افراد بزهکار، عادی و مذهبی. روان‌شناسی و دین، 3, 1389؛ 3(2): 29-44