کارآمدی آموزش معنویت مبتنی بر آموزه های اسلامی بر ارتقای سرمایهی روان شناختی و مؤلفه های آن (خودکارآمدی، امیدواری، تاب آ وری، و خوش بینی) در دانشجویان
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
يكي از موضوعاتي كه هم براي معتقدان به اديان و هم مخالفان از اهميت زيادي برخوردار بوده، درك و اثبات تأثير دين و مذهب بر زندگي بشر است. در دهههاي اخير، با رشد سريع و روزافزون دانش بشر و پيدايش علوم جديد، بحث دربارة تأثير دين بر جنبههاي گوناگون زندگي، بيش از هر زمان ديگر به ميان آمده و روانشناسي از جمله علومي است كه همواره ميدان مبارزة افكار و نظرات گوناگون در اين خصوص بوده است. در آموزههاي اسلامي، از برقراري ارتباط با خدا و ياد او، بهعنوان عامل گشايش و تعالي رواني ياد شده است که آثار روانشناختي و سلامتبخشي بسياري را به ارمغان ميآورد و آموزههاي ديني و اسلامي بهصورت خاص بر سلامت افراد اثر ميگذارد (ناروئي و همکاران، 1392). «عبوديت» ارتباط و پيوند قلبي و جوهري انسان با خداست و با شکستن ديوار غفلت، انسان را بهگونهاي پرورش ميدهد که رابطة خود با خود و جامعه را نيز منطقي و معقول تنظيم نمايد. در شکل و روح عبادتهاي اسلامي، اعم از نماز، دعا، حج، جهاد و مانند آن، به حقوق خدا، خود، جامعه و جهان توجه تام شده است، در معنويت مبتني بر عبوديت، فردگرايي و خلوتگزيني نيست، بلکه جمعگرايي و خدمت به خلقِ خدا - البته براي رضاي خدا و در مسير عبوديت الهي- موج ميزند. انسان اهل عبوديت بهتدريج، ميتواند همة ابعاد وجودي خويش را مديريت كند تا از همة محدوديتها و قيود آزاد گردد و با آزادي معنوي يا آزادگي بر بيرون از وجود خويش نيز تسلط يابد که «ربويت» نام دارد كه داراي مراحلي است:
الف. تسلط بر نفس و قواي نفساني خويش يا مديريت بر کشور وجود خود؛
ب. مديريت بر بدن بهگونهاي که بهتدريج، در برخي از فعاليتها از استخدام بدن بينياز گردد؛
ج. تسلط بر طبيعت خارجي و نفوذ اراده يا ولايت بر بيرون از خويش به اذن پروردگار (مطهري، 1378، ص 23).
بنابراين، معنويت جامع و کامل يا دروني و يا ستيز و گريز و گرايش ميتواند معنويت همگرا با فطرت انسان باشد و فرجام و سرانجام آن سعادت حقيقي فرد و جامعه انساني است (مطهري، 1383، ص 25).
گزارش نظرسنجيها نشان ميدهد 80 درصد مردم آمريکا به نوعي، به قدرت دعا در بهبود دورة بيماري اعتقاد دارند. از سوي ديگر، ميتوان با تأکيد بيان کرد که تعالي معنوي بهعنوان بعد مؤثر در تمام عرصة زندگي فرد حائز اهميت است (بهراميدشتکي و همکاران، 1385). تحقيقات نشان ميدهد افراد مذهبي مقيد به گرايشهاي پرستش و معنويت كمتر دچار مشكلات رواني ميشوند. به نظر ميرسد مشخصههاي عمدة تجربيات مذهبي و معنوي انسان در احساسات او نسبت به يك حقيقت فراتر نشان داده ميشود كه غالباً در اوان كودكي آشكار ميگردد؛ احساس مبني بر اينكه بجز خود فرد چيزي ديگر وجود دارد، و احساس نياز به شخصيت بخشيدن به اين وجود بهعنوان «رب»، و برقراري يك ارتباط من تو با او از طريق دعا كردن. همواره بين انسان و دين نسبت خاصي وجود دارد كه اگر فرد مجال بروز به آن بدهد قطعاً به نحوي مطلوب ظاهر ميگردد، و اگر اين خواست را از بين ببرد و اين امر دروني را سركوب كند، اين ميل در اشكال انحرافي از قبيل خرافات ظهور خواهد كرد و در هر حال، خود را به منصة بروز و ظهور ميكشاند.
ازآنرو، هر امر فطري و دروني براي فعليت يافتن و به عرصة حضور آمدن، نيازمند زمينه و بستر مناسبي است، دينداري نيز شرايطي را ميطلبد كه بتواند خود را نشان دهد. روشن است كه اين شرايط براي افراد مختلف، متفاوت خواهد بود: گاهي كسي با خيال آسوده در كشتي نشسته است و ناگهان ميان امواج سهمگين دريا اسير طوفان ميگردد. در آن لحظات سخت، كه راه به جايي نميبرد و اميدي به هيچ كس و هيچ چيز ندارد، اين فروغ اميد در دلش روشن ميشود و به ياد ميآورد خدايي دارد كه تنها ميتواند از او كمك بخواهد (ياسمينژاد و همکاران، 1389).
«سرماية روانشناختي» مفهومي است که عمدتاً از نظريه و تحقيق در حيطة روانشناسي مثبت بهدست آمده است. با آغاز سدة بيست و يک، سليگمن و همکارانش درصدد جهتدهي دوباره به پژوهشهاي روانشناختي برآمدند و دو مأموريت کاملاً جديد را مد نظر قرار دادند:
الف. کمک به افراد با شخصيت سالم براي برخورداري از شادي و بهرهوري بيشتر در زندگي؛
ب. کمک به شکوفاسازي قابليتهاي انساني.
بدينگونه بود که «مکتب روانشناسي مثبتگرا» ايجاد شد (لوتانز و همکاران، 2007، ص 145). با ظهور نهضت روانشناسي مثبتگرا، رويکرد بيماريگرا به سوي مثبتگرايي و تأکيد بر جنبههاي مثبت رفتاري تغيير جهت داد و مفهومي همچون «سرمايه روانشناختي» پا به عرصه نهاد که با ويژگيهايي از قبيل «باور فرد به تواناييهايش براي دستيابي به موفقيت»، «داشتن پشتکار در دنبال کردن اهداف»، «ايجاد اسنادهاي مثبت دربارة خود»، و «تحمل کردن مشکلات»، تعريف ميشود (لوتانز و همکاران، 2004).
«سرماية روانشناختي»، سازهاي ترکيبي و به هم پيوسته است که چهار مؤلفة ادراکي– شناختي، يعني «خودکارآمدي»، «اميدواري»، «تابآوري» و «خوشبيني» را دربر ميگيرد. «خودكارآمدي» قضاوت و داوري فرد دربارة مهارتها و توانمنديهاي خود براي انجام كارهايي است كه در موقعيتهاي ويژه به آنها نياز دارد. به نظر بندورا، داشتن مهارتها و دستاوردهاي قبلي افراد پيشبينيكنندههاي مناسبي براي عملكرد آيندة افراد نيست، بلكه باور انسان دربارة تواناييهاي خود در انجام آنها بر چگونگي عملكرد خويش مؤثر است (يوسف و لوتانز، 2007). خودکارآمدي باور به «من ميتوانم» فرد است. مواجهه با چالشهاي زندگي بهطور کل و زندگي دانشجويي و بهطور اخص، نياز دانشجويان را به اين باور هويدا ميسازد كه در صورت روبرو شدن با تکاليف جديد و مسئوليتهاي زندگي دانشجويي، باور به توانايي مواجه شدن و از عهدة تکاليف و مسئوليتها برآمدن، ميتواند موجب کسب موفقيت دانشجو در مسير کسب دانش و سازگاري با شرايط دانشگاهي و تحصيلي گردد. درواقع، افراد با خودکارآمدي بالا، هدفهاي والايي براي خود تعيين ميکنند، وظايفي دشوار براي رسيدن به آن هدفها را بر عهده ميگيرند، به استقبال چالشها ميروند، و براي رويارويي با چالشهاي سخت تلاش ميکنند. انگيزة فردي آنها به شدت بالاست و براي دستيابي به هدفهاي خود، از هيچ تلاشي مضايقه نميکنند (بندورا، 2008، ص 145).
اميد بهعنوان يكي از منابع مقابلة انسان در سازگاري با مشكلات و حتي بيماريهاي صعبالعلاج در نظر گرفته ميشود. همچنين اميد ميتواند بهعنوان يك عامل شفادهنده، چندبعدي، پويا و قدرتمند توصيف شود و نقش مهمي در سازگاري با فقدان داشته باشد (خالديان و همکاران، 1392). اميد يکي از ويژگيهاي زندگي است که موجب ميشود فرد به آينده اميدوار باشد و در جستوجوي فردايي بهتر و به دنبال موفقيت باشد. وقتي اميد وجود داشته باشد شادي و سرور در زندگي حضور خواهد داشت (حسيني، 1388). همچنين اميد مجموعه تواناييهاي فرد براي ايجاد گذرگاههايي به سمت اهداف مطلوب و در ادامه، داشتن انگيزة لازم براي استفاده از اين مسيرهاست.
در روانشناسي مثبت، ظرفيت افراد براي سازگاري با استرس و فجايع را «تابآوري» ناميدهاند. اين مفهوم همچنين براي تعيين ويژگي ميزان مقاومت در برابر وقايع آينده به كار ميرود. در اين معنا، «تابآوري» بهعنوان يکي از عوامل محافظتي و مقاومت در مقابل عوامل خطرساز آينده مطمحنظر قرار گرفته است. «تابآوري» سازگاري مثبت در واکنش به شرايط ناگواراست. فرد تابآور مشارکتکنندة فعال و سازندة محيط پيرامون خود است. ميزان تابآوري دانشجويان بهعنوان عوامل محافظتي، ميتواند آنان را در سازگاري سالم با رويدادهاي پيش رو ياري رساند و بهعنوان يک مؤلفة روانشناختي موجب ميگردد تا رفتارهاي سازگارانهتري از خود نشان دهند. به عبارت روشنتر، افراد تابآور وقتي در شرايط سخت و تهديدکننده قرار ميگيرند رفتارهاي شايستهتر و موفقيتآميزتري از خود نشان ميدهند. اين افراد واقعيتهاي زندگي را به سهولت ميپذيرند، ايمان دارند که زندگي پرمعناست، و داراي تواناييهاي چشمگيري براي وفق دادن سريع خود با تغييرات بزرگ هستند (لوتانز و همکاران، 2006).
«خوشبيني»، به معناي داشتن انتظارات مثبت براي نتايج و پيامدهاست (پترسون (Peterson)، 2000). تلاش براي کسب موفقيت در هنگام مواجه شدن با تکاليف جديد در زندگي، بهرهمندي از توانايي شناختي و رفتاري در مواجهه با شرايط سخت و بهطور کل، سازگاري سالم در زندگي، منوط به خوشبيني و داشتن انتظارات مثبت از نتايج تلاشها، و کوششهاست. سليگمن «خوشبيني» را سبك تفسيري (توصيفي) تعريف ميكند كه اتفاقات مثبت را به علل دائمي، شخصي و فراگير، و اتفاقات منفي را به علل خارجي، موقتي و شرايط خاص نسبت ميدهد (سليگمن (Seligman)، 1998، ص 70). اين مؤلفهها در يک فرايند تعاملي و ارزشيابانه، به زندگي فرد معنا بخشيده، تلاش فرد را براي تغيير موقعيتهاي فشارزا تداوم ميدهد (ايرز و جاج، 2001)، او را براي ورود به صحنة عمل آماده ميکند (جاج و بونو، 2001) و مقاومت و سرسختي وي را در تحقق اهداف تضمين ميکند (پارکر و همکاران، 2001). اين چهار مؤلفه در نتايج پژوهش لوتانز و همکاران او (2007)، داراي رابطة مثبت و معنادار با يکديگر گزارش شده است.
نتايج تحقيقات نشان ميدهد ميان مذهب با سلامت روان (ساردويي، 1388؛ تبرايي و همکاران، 1387؛ کاظميان مقدم و مهرابيزاده هنرمند، 1388)؛ نوعي همبستگي مثبت وجود دارد. نتايج پژوهش اژدريفرد و همکاران او (1389) با عنوان «بررسي تأثير آموزش عرفان و معنويت بر سلامت روان دانشآموزان» نشان داد که اين روش موجب افزايش سلامت روان و بهبود عملکرد جسماني و عملکرد اجتماعي و کاهش اضطراب و افسردگي دانشآموزان شده است. مک گرگور (2008) و کزدي و همکاران او (2010) با انجام پژوهشهاي طولي نشان دادند که آموزش مسائل مذهبي و ديني در کودکي موجب گرايش كودكان در نوجواني و جواني به دين و مذهب شده، بر روي سلامت روحي و رواني آنها تأثير مثبت بر جاي ميگذارد.
نتايج پژوهش غلامي و بشليده (1390) با موضوع «اثربخشي معنويتدرماني بر سلامت روان زنان مطلقه» نشان داد که معنويتدرماني روش مناسبي براي افزايش سلامت روان زنان مطلقه است و موجب کاهش علايم جسماني و اضطراب و اختلال خواب در زنان مطلقه ميشود. نتايج پژوهشهاي موريرا-آلميدا و همکاران (Moreira-Almeida) (2006)، و شوماکر (Schumaker) (1992) نشان داد که معنويت بر سلامت روان و کاهش تنشهاي رواني و کاهش اضطراب و افسردگي تأثيرگذار است. نتايج پژوهش تاليافرو و همکاران (Taliaferro et al) (2009) نشان داد که افراد با روحية معنوي بالا به ندرت، دچار نااميدي و احساس ضعف ميشوند.
پيشرفت روانشناسي و ماهيت پيچيده و پوياي جوامع نوين موجب شده است نيازهاي معنوي بشر در برابر نيازهاي مادي قد علم کرده، اهميت بيشتري بيابد (فردريکسون، 1994). بنابه گفتة تعداد بيشماري از دانشمندان، همة بيماريهاي موجود در انسان، از جهاتي با فشار رواني ارتباط دارد و متأسفانه براي مقابله با فشار رواني، دارودرماني چندان مؤثر نيست (ابوالقاسمي، 1389). به همين سبب و همچنين با توجه به نقش مذهب و جهتگيري مذهبي در بهداشت روان و ارتقاي سلامت روان (کرو و همکاران، 2005)، اهميت معنويت و رشد معنوي انسان در چند دهة گذشته به صورتي روزافزون توجه روانشناسان و متخصصان بهداشت رواني را به خود جلب کرده است (اسپليکا و همکاران 2003؛ آتن و اسشنک، 2007؛آتن و ورثينگتون، 2009؛ حبيبوند، 1387).
ازآنرو که در اين پژوهش به مطالعة «اثربخشي معنويتدرماني بر سرماية روانشناختي در بين دانشجويان» پرداخته ميشود، در اهميت توجه به سرماية روانشناختي در بين اين گروه از افراد جامعه، ميتوان گفت: ورود به دانشگاه براي دانشجويان، مواجهه با رويدادها و چالشهاي جديد است که ممکن است تا پيش از آن تجربه نکرده باشند، و موفقيت در اين شرايط جديد، مستلزم انطباقپذيري و سازگاري سالم است که اين مهم از طريق ارتقاي تابآوري و افزايش سرماية روانشناختي و ساير مؤلفههاي آن ميتواند حاصل شود و در پي آن، موجب موفقيت درعملکرد تحصيلي گردد. برخوردار بودن از سرماية روانشناختي، افراد را قادر ميسازد تا علاوه بر مقابلة بهتر، در موقعيتهاي استرسزا، کمتر دچار تنش شده، در برابر مشکلات از توان بالايي برخوردار باشند، به ديدگاه روشني دربارة خود برسند و کمتر تحت تأثير وقايع روزانه قرار بگيرند، و اميدوارانه و خوشبينانه به مسائل بنگرند، ازاينرو، سرمايهگذاري بر دانشجويان بهعنوان منابع انساني و در جهت تحقق توسعة اجتماعي و اقتصادي از طريق غنيسازي ظرفيتهاي رواني ضرورتي اجتنابناپذير است.
در بيان اهميت و ضرورت اين تحقيق، بيان اين نکته لازم است که در جامعة ايراني و اسلامي ما، بسياري از رفتارها در زندگي فردي و اجتماعي افراد، مستقيم يا غيرمستقيم از آموزهها و باورهاي ديني متأثر بوده و غالباً با آن نيز ارزيابي ميشود. در نتيجه، اين تحقيق قصد دارد آثار و نتايج مذهب و معنويت را در زندگي روحي، رواني و اجتماعي دانشجويان بررسي كند. بنابراين، با توجه به اهميت معنويت و آموزههاي ديني، با اهداف گوناگون، پيشگيري و ارتقاي سطح سلامت رواني و ضرورت آموزش اين آموزهها به افراد و بهويژه دانشجويان آشكار ميشود. ازاينرو، با توجه به پيشينة تحقيقاتي موجود و اثربخشي معنويتدرماني تأکيدش بر آموزههاي دين مبين اسلام افراد را براي رويارويي با مشکلات، سازگاري با اجتماع، و افزايش سرماية روانشناختي آماده ميکند. ازاينرو، هدف از پژوهش حاضر اثـربخـشي معنويتدرماني بر ارتقاي سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن در بين دانشجويان است و براي پاسخگويي به اين سؤال به اجرا در آمد که آيا معنويتدرماني بر ارتقاي سرمايه روانشناختي و مؤلفههاي آن در دانشجويان مؤثر است؟
روش پژوهش
اين پـژوهـش «نيمه آزمايـشي» از نوع «پيـشآزمون- پسآزمون» با گروه کنترل اسـت. جامعة آماري اين پژوهش شامل تمام دانشجويان دختر و پسر رشتههاي گوناگون مقطع کارشناسي دانشگاه پيامنور واحد ديواندره ميشود که در سال تحصيلي 93-94 مشغول به تحصيل بودند. در اين پژوهش، 30 دانشجو با نمونهگيري «تصادفي در دسترس» بهعنوان حجم نمونة تحقيق انتخاب شدند. نمونة آماري گروه «آزمايش» 15 تن از دانشجوياني بودند که در جلسات معنويتدرماني به صورت داوطلبانه شرکت کردند. نمونة آماري گروه «کنترل» 15 تن از دانشجوياني بودند که در جلسات معنويتدرماني شرکت نکردند و از بين دانشجويان دانشگاه بهصورت تصادفي در دسترس انتخاب شدند. گروه «آزمايش» طي 9 جلسة دو ساعته تحت آموزش معنويتدرماني قرار گرفتند، اما گروه «کنترل» تحت هيچگونه آموزشي قرار نگرفتند. براي جمعآوري اطلاعات، از مقياس «سرماية روانشناختي» (PCQ) استفاده شد و براي تحليل دادهها، از آمار توصيـفي و آمار استنبـاطي (آزمون تحليل کواريانس) استفـاده گرديـد.
ابزار پژوهش
براي تعيين ميزان سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن، از مقياس «سرماية روانشناختي» PCQ (لوتانز و همکاران، 2007) استفاده گرديد. در اين پرسشنامه، از مقادير استاندارد شدهاي استفاده گرديده که بهطور وسيعي براي سنجش ساختارهاي «اميد»، «تابآوري»، «خوشبيني» و «خودکارآمدي» استفاده ميشود و قابليت اعتبار و پايايي اين خردهمقياسها نيز اثبات شده است. اين پرسشنامه 24 بخش دارد و هر خردهمقياس شامل شش گويه است و آزمودني به هر گويه در مقياس شش درجهاي ليکرت از «كاملاً مخالفم» تا «كاملاً موافقم» پاسخ ميدهد. سؤالات 1 تا 6 مربوط به خردهمقياس «خودكارآمدي»، سؤالات 7 تا 12 مربوط به خردهمقياس «اميدواري»، سؤالات 13 تا 18 مربوط به خردهمقياس «تابآوري» و سؤالات مربوط 19 تا 24 مربوط به خردهمقياس «خوشبيني» است. نتايج تحليل عاملي، روايي سازة آزمون را تأييد کردند. نسبت خيدو اين آزمون برابر با 6/24 است و آمارههاي CFI، RMSEA در اين الگو - به ترتيب- 97/0 و 08/0 هستند (يوسف و لوتانز، 2007). در پژوهش بهادري خسروشاهي و همکاران (1391)، ميزان پايايي اين پرسشنامه بر اساس آلفاي کرونباخ 85/0 گزارش شده است.
خلاصة جلسـات معنويتدرماني با تأکيد بر آموزههاي دين مبين اسلام
جلسة اول: آمادهسازي، تعيين اهداف و قوانين گروه، آشنايي اعضاي گروه با يكديگر، مشاوره و بحث دربارة معنويت و مؤلفههاي سرماية روانشناختي، و اجراي پرسشنامة سرماية روانشناختي؛
جلسة دوم: داستان حضرت يوسف و حکمت خداوندي اين داستان؛
جلسة سوم: دعاي کميل و نيايش، عبادات و مناسک مذهبي؛
جلسة چهارم: آيات قرآني و تفسير، ذکر اسماء الهي، توضيحاتي دربارة قضا و قدر الهي، ايمان آوردن به اينکه نيرويي برتر از ما قادر است ما را به مسير سلامت هدايت کند؛
جلسة پنجم: توضيح و تشريح محاسن و فوايد شرکت در مراسم مذهبي، بخشايش و توبه، و عفو و کرم الهي، اعتقاد به اينکه خالق هستي بهترين ياور است؛
جلسة ششم: گوش دادن به صوت قرآن کريم، و روخواني قرآن کريم توسط اعضاي گروه؛
جلسة هفتم: قصة قرآني توسل به انوار اهلبيت؛
جلسة هشتم: توضيح و تشريح فوايد نماز جماعت و نماز، زندگينامه پيامبر اکرم؛
جلسة نهم: خلاصه و جمعبندي جلسات و اختتام، صحبت دربارة آموختههاي خود در گروه، مرور برنامه و جمعبندي برنامة آموزشي معنويتدرماني، و اجراي پرسشنامه «سرماية روانشناختي».
يافتههاي پژوهش
هدف از پژوهش حاضر اثبات اثربخشي معنويتدرماني با تأکيد بر آموزههاي دين مبين اسلام مبني بر ارتقاي سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) است که اطلاعات توصيفي نمرات سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) در پيشآزمون و پسآزمون در گروه «آزمايش» و «كنترل»، نتايج گزارش آزمون، فرض همگني شيبها و نتايج آزمون تحليل کوواريانس بر روي ميانگينهاي نمرات پيشآزمون و پسآزمون گروههاي «آزمايش» و «كنترل» در سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) در ذيل ارائه شده است:
جدول 1. اطلاعات توصيفي نمرات مؤلفههاي سرماية روانشناختي در پيشآزمون و پسآزمون در گروه «آزمايش» و «كنترل»
گروه
مؤلفهها
مرحله آزمايش کنترل
پيشآزمون پسآزمون پيشآزمون پسآزمون
خود کارآمدي ميانگين 93/21 06/24 73/21 66/21
انحراف معيار 87/1 95/1 75/1 76/1
تابآوري ميانگين 87/22 54/25 2/22 53/22
انحراف معيار 6/1 36/1 02/2 69/1
اميدواري ميانگين 47/21 33/23 87/21 94/21
انحراف معيار 58/2 64/2 5/2 17/2
خوشبيني ميانگين 07/22 87/24 27/22 26/22
انحراف معيار 84/1 65/1 17/2 99/1
30N=
جدول 1 اطلاعات توصيفي در پيشآزمون و پسآزمون «خودکارآمدي»، «تابآوري»، «اميدواري»، و «خوشبيني» در دو گروه «آزمايش» و «كنترل» را نشان ميدهد. بر اساس دادههاي جدول 1، ميانگين و انحراف معيار مقياس «خودکارآمدي» در گروه «آزمايش» در پيشآزمون 93/21 و 87/1، و در پسآزمون 06/24 و 95/1، همچنين در «خودکارآمدي» گروه «كنترل»، در پيشآزمون 73/21 و 75/1، و در پسآزمون 66/21 و 76/1 بهدست آمد. در متغير «تابآوري»، ميانگين و انحراف معيار در گروه «آزمايش»- بهترتيب- در پيشآزمون 87/22 و6/1 و در پسآزمون 54/25 و 36/1، همچنين در گروه «كنترل» در پيشآزمون 2/22 و 02/2 و در پسآزمون 53/22 و 69/1 بود. در متغير «اميدواري»، ميانگين و انحراف معيار در گروه «آزمايش»- بهترتيب- در پيشآزمون 47/21 و58/2 و در پسآزمون 33/23 و 64/2، همچنين در گروه «كنترل» در پيشآزمون 87/21 و 5/2 و در پسآزمون 94/21 و 17/2 بود. همچنين در متغير «خوشبيني» ميانگين و انحراف معيار در گروه «آزمايش»- بهترتيب- در پيشآزمون 07/22 و84/1 و در پسآزمون 87/24 و 65/1؛ همچنين در گروه «كنترل» در پيشآزمون 27/22 و 17/2 و در پسآزمون 26/22 و 99/1 بود.
جدول 2. نتايج گزارش آزمون فرض همگني شيبها براي مؤلفههاي سرماية روانشناختي
متغيرها منبع تغييرات مجموع مجذورات d.f ميانگين مجذورات F Sig مجذور اتا
گروه 099/0 1 099/0 245/0 625/0 009/0
خودکارآمدي پيشآزمون 139/85 1 139/85 187/210 001/0 89/0
گروه*پيش آزمون 028/0 1 028/0 069/0 794/0 003/0
خطا 532/10 26 405/0
گروه 41/0 1 41/0 053/1 314/0 039/0
تابآوري پيشآزمون 977/51 1 977/51 535/133 001/0 837/0
گروه*پيشآزمون 009/0 1 009/0 023/0 88/0 001/0
خطا 12/10 26 389/0
گروه 012/0 1 012/0 009/0 925/0 000/0
اميدواري پيشآزمون 753/127 1 753/127 599/92 001/0 781/0
گروه*پيشآزمون 183/0 1 183/0 133/0 719/0 005/0
خطا 871/35 26 38/1
گروه 087/1 1 087/1 151/2 154/0 076/0
خوشبيني پيشآزمون 724/75 1 724/75 793/149 001/0 852/0
گروه*پيشآزمون 152/0 1 152/0 302/0 588/0 011/0
خطا 144/13 26 506/0
بر اساس يافتههاي جدول 2 همگني شيبها با مقدار 07/0=(26,1)F براي «خودکارآمدي»؛ 023/0=(26,1) F براي «تابآوري»؛ 133/0=(26,1) F براي «اميدواري»؛ و 302/0=(26,1) F براي «خوشبيني» معنادار نشده است. ازاينرو، مفروض همگني شيبهاي رگرسيون براي متغيرها محقق شده است. با توجه به يافتههاي مزبور، براي بررسي فرضية منظور، از تحليل کوواريانس استفاده شد که نتايج آن در جدول 3 ارائه شده است.
جدول 3. نتايج آزمون تحليل کوواريانس بر روي ميانگينهاي پيشآزمون و پسآزمون گروههاي آزمايش و كنترل در مؤلفههاي سرماية روانشناختي
مؤلفهها منبع تغييرات مجموع مجذورات d.f ميانگين مجذورات F Sig مجذور اتا
پيشآزمون 707/85 1 707/85 141/219 001/0 89/0
خودکارآمدي گروه 407/36 1 407/36 087/93 001/0 775/0
خطا 56/10 27 391/0
پيشآزمون 337/55 1 337/55 503/147 001/0 845/0
تابآوري گروه 399/51 1 399/51 005/137 001/0 835/0
خطا 129/10 27 375/0
پيشآزمون 213/128 1 213/128 017/96 001/0 781/0
اميدواري گروه 46/22 1 46/22 82/16 001/0 384/0
خطا 053/36 27 335/1
پيشآزمون 371/79 1 371/79 177/161 001/0 857/0
خوشبيني گروه 27/57 1 27/57 298/116 001/0 812/0
خطا 296/13 27 492/0
مندرجات جدول 3 نشان ميدهد که مقدار F (087/93F=) و سطح معناداري (001/0) در متغير «خودکارآمدي»؛ مقدار F (005/137F=) و سطح معناداري (001/0) در متغير «تابآوري»؛ مقدار F (82/16F=) و سطح معناداري (001/0) در متغير «اميدواري»؛ مقدار F (298/116F=) و سطح معناداري (001/0) در متغير «خوشبيني»، بيانگر تفاوت بين دو گروه «آزمايش» و «کنترل» در پسآزمون متغيرها است. بنابراين، نتايج بهدست آمده حاکي از اثربخشي معنويتدرماني بر مؤلفههاي سرماية روانشناختي شركتكنندگان است. به عبارت ديگر، معنويتدرماني توانسته است نمرة مؤلفههاي سرماية روانشناختي را در شركتكنندگان گروه «آزمايش» افزايش و ارتقا دهد.
بحث و نتيجهگيري
هدف از پژوهش حاضر اثـربخـشي معنويت با تأکيد بر آموزههاي دين مبين اسلام بر ارتقاي سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) بر دانشجويان است که با توجه به فرضيات و يافتههاي پژوهش حاضر، ميتوان نتيجه گرفت استفاده از معنويتدرماني در بر ارتقاي سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) در دانشجويان مؤثر است. اين موضوع با نتايج پژوهشهاي مشابه مانند پژوهشهاي تبرايي و همکاران (1387)، کاظميانمقدم و مهرابيزاده هنرمند (1388)، ساردويي (1388)، اژدريفرد و همکاران (1389)، غلامي و بشليده (1390)، شوماکر (1992)، کرو و همکاران (2005)، موريرا-آلميدا و همکاران (2006)، مک گرگور (2008)، تاليافرو و همکاران (2009)، و کزدي و همکاران (2010) همسو است. در تبيين اين يافتهها، ميتوان گفت: قرآن کريم در موقعيتهاي بحراني و تنيدگي شديد، که زمينة کاهش کنترل رفتار را به دنبال دارد، از افراد ميخواهد به ياد خدا باشند. براي نمونه، ميخوانيم: «آنان كه چون مصيبتى به ايشان رسد، گويند: ما از آن خداييم و به سوى او باز مىگرديم» (بقره: 156). ياد مکرر خداوند اثر سازندهاي بر روح انسان دارد و موجب تعالي انسان ميشود (مصباح، 1382، ص 52). اميرالمؤمنين علي ميفرمايند: «مَنْ عَمَرَ قَلْبَهُ بِدَوَامِ الذِّكْرِ حَسُنَتْ أَفْعَالُهُ فِي السِّرِّ وَ الْجَهْرِ»؛ آن کس که با ياد دائميخداوند، دل خود را آباد نگاه دارد، تمام اعمالش در پنهان و آشکار، پسنديده و نيکو خواهد بود (ليثي واسطي، ۱۳۷۶، ص 152). آية شريفه و حديث مزبور ميتوانند تبيين کامل و جامعي براي اين يافتهها باشند. حالت آرامش روان، آرامسازي و آسودگي ناشي از مسائل مذهبي، ازآنرو است که فرد آگاهانه و خالصانه به آن عشق ميورزد. از جمله در احوال بزرگان نيز آمده است که با نماز، قرآن و ديگر اعمال مذهبي به آرامش ميرسيدند؛ مانند روايت بيرون کشيدن تير از پاي حضرت علي؛ پيامبر نيز هنگام نماز به بلال ميفرمودند: بلال ما را به آرامش برسان. بزرگاني مثل ابنسينا هم هنگام مواجهه با مسائل و مشکلات، دو رکعت نماز ميخواندند. شرکت در مراسم مذهبي و عبادتي مثل نماز موجب کاهش تنش و رهايي از پريشانيهاي عاطفي ميگردد (غلامي و بشليده، 1390). اين حالات ميتواند موجب خوشبيني و اميدواري گردد. يافتن معناي مثبت شايد مطمئنترين راه در پرورش هيجانهاي مثبت باشد، تا آنجا که اديان، جهانبينيهايي در اختيار معتقدان خود ميگذارند كه به ياري آن، معناي مثبت را، هم در وقايع روزمره، و هم در چالشهاي بزرگ زندگي پيدا کنند آنان هيجانهاي مثبتي همچون شادي، آرامش، شکوه، قدرداني و اميد را پرورش ميدهند (فردريکسون، 1994).
قوانين اسلام از امتيازي برخوردارند که قوانين نوين بشري فاقد آن هستند. اين امتياز اثرات عميق و پيامدهاي نيکي بر روان و روح انسان بر جاي ميگذارد و او را با تمام وجود و با آرامي و اختيار، با رضايت کامل به قوانين و انجام تکاليف ديني تشويق و ترغيب مينمايد؛ زيرا ميداند که اين تکاليف توسط خالق وضع گشتهاند؛ همو که از او انتظار عفو و عافيت را دارد، بر خلاف قوانين بشري که شخص احساس ميکند توسط فردي نظير خودش بر او تحميل شده است و مسلماً آنچه را از خداوند انتظار ميرود، نميتوان از چنين فردي توقع داشت. همچنين مسلمان بابت عمل خالصانه و انجام تکاليف و وظايف خود و تلقي آن به صورت عبادت داوطلبانه، از درگاه خداي متعال توقع اجر و پاداش دارد و از اين نظر احساس راحتي و آرامش دروني به او دست ميدهد، درحاليکه قوانين بشري فاقد چنين جنبهاي هستند. علاوه بر همة اينها، تشريفات ديني، تکاليف بالاتر از طاقت و توان فرد، بر او تحميل نميکنند، درحاليکه قوانين بشري نميتوانند اين جنبه را رعايت نمايند؛ زيرا قدرت شناخت و تخمين و برآورد دقيق توانمنديها و ملاحظة کامل تفاوتهاي بين افراد را از حيث استعدادهاي گوناگون ندارند. از اين روست که مسلمان با رضايت خاطر و آغوش باز تکاليف خود را انجام ميدهد (زينالهادي، 1383، ص 280). اين وضعيت هم ميتواند موجب افزايش و ارتقاي سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) گردد.
همچنين دعا ارتباط انسان با خدا را به صورت قويتري متجلي ميکند و فرد در هر زمان که دچار يأس و نااميدي ميشود و حتي در مواقع شادي و خوشحالي، ميتواند با خدا ارتباط برقرار کند. اين به انسان نيروي تازهاي ميبخشد و در واقع، شکلگيري چيزي که خواست فرد است، چه به صورت شفاهي و چه به صورتي که در ذهن او مفهوم در ميآمد، او را در اقدامي تازه و پيدا کردن راهحل براي مسئلة خود رهنمون ميکند، بهگونهايکه در واقع، اين تصور خود فرد است که تغيير کرده و همين او را به سمت خواستههايش سوق ميدهد (بهرامي دشتکي و همکاران، 1385). اين نکته هم ميتوند موجب ارتقاي تابآوري و اميدواري گردد.
«معنويتدرماني» يکي از راههاي اساسي و پر اهميت و يک روش درماني است که بشر ميتواند به کمک آن از ابتلا به بيماريهاي جسمي، رواني و اجتماعي پيشگيري کند و با کمک گرفتن از دين، نماز و نيايش، به منبع لايزال و نامتناهي قدرت الهي وابسته شده، احساس اميد و آرامش داشته باشد. شرکت در مراسم مذهبي آثار رواني اجتماعي مهمي به همراه دارد که علاوه بر انجام فرايض ديني، نوعي ارتباط سالم و عاطفي بين افراد جامعه ايجاد ميكند. بنابراين، ميتوان از يافتههاي اين تحقيق در افزايش سرماية روانشناختي دانشجويان استفاده نمود. معنويت ميتواند افراد را قادر سازد تا انتخابهاي سالم و رفتار مناسبي را در طول زندگيشان انجام دهند. يکي از اجزاي زندگي سالم، توجه به نيازهاي معنوي است. ازآنرو که انسان موجودي داراي زيست بدني، رواني، فردي، اجتماعي، مادي، و معنوي است بنابراين، در برنامة زندگي، همة نيازهاي او بايد در نظر گرفته شود. معنويت مبتني بر جهانبيني توحيدي، سبک زندگي انسان را اعتلا ميبخشد. در اين سبک زندگي، رفتارهاي آسيبزا به تدريج کاهش يافته، رفتارهاي سالم افزايش مييابد (اژدريفرد و همکاران، 1389).
اميد است با توجه به دستاوردها و نتايج اين پژوهش، بتوان راههايي پيشنهاد کرد که با شناسايي عوامل تأثيرگذار در سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني)، بتوان اعمال و رفتارها را به شکل هوشمندانهاي نظم و ترتيب و شکل داد و زمينهاي فراهم نمود تا دانشجويان را به سوي يک زندگي سالمتر و رشد يافته ياري رساند. روشن است كه با توجه به اهميت نقش معنويت در پرورش استعدادها و تربيت نيروي دانشجويي کارآمد ميتوان براي ساختن آيندهاي روشن و موفق گام برداشت. در اين زمينه، پژوهشي انجام نگرفته است و اين پژوهش ميتواند زمينهساز پژوهشهاي آتي گردد تا از اين طريق بتوان به دانشجويان نيز اهميت داد و با تشخيص راههاي افزايش سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) در دانشجويان، آنها را به سوي توانايي استفاده از ظرفيت ادراک، کاربرد معنويت و رضايت از خود و احساس ارزشمندي، خوشبيني و اميدواري رهنمون ساخت.
پيشنهاد ميگردد که اين موضوع در مقاطع تحصيلي راهنمايي و متوسطه، و همچنين در ساير مناطق کشور انجام شود.
از محدوديتهاي پژوهش، اجراي جلسات آموزشي معنويتدرماني بود که گاهي در بعضي جلسات از سوي مراجعان سؤالهايي مطرح ميگرديد که پژوهشگر از دادن جواب کامل و قانعکننده ناتوان بود.
آموزش معنويت مبتني بر آموزههاي اسلامي بر ارتقاي سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) بر دانشجويان مؤثر است. همچنانکه در همة مذاهب، توسل به خدا با دعاها و آيات مخصوص رايج است، در اسلام نيز اين اعتقاد وجود دارد که معنويت، ذکر اسماء الهي و آيات قرآني، قلوب را آرامش بخشيده و در معالجة امراض مؤثر است. ناگفته نماند که شفايابي با مصلحت الهي و درجة اخلاص و ايمان انسان مربوط است. در واقع، معنويتدرماني موجب آرامش قلب شده، برنامهريزي براي رسيدن به اهداف و نگرش مثبت نسبت به خود و جامعه، اميدواري، خوشبيني، تابآوري و خودکارآمدي را تقويت کرده، سرماية روانشناختي و مؤلفههاي آن (خودکارآمدي، اميدواري، تابآوري و خوشبيني) را افزايش ميدهد. همة اين مؤلفهها و در مجموع، سرماية روانشناختي ميتواند موجب افزايش سلامت روان و در نتيجه، توانمند شدن دانشجويان بهعنوان منابع انساني گردد.
- ابوالقاسمي، شهنام، 1389، «تأثير شعائر ديني بر بهداشت رواني جوانان»، اسلام و پژوهشهاي تربيتي، سال دوم، ش 1، ص 47-69.
- اژدريفرد، پريسيما و همكاران، 1389، «بررسي تأثير آموزش عرفان و معنويت بر سلامت روان دانشآموزان»، انديشههاي تازه در علوم تربيتي، سال پنجم، ش 2، ص 106-127.
- بهادري خسروشاهي، جعفر و همكاران، 1391، «رابطه سرمايه روانشناختي با سرمايه اجتماعي»، پژوهش و سلامت (مرکز تحقيقات توسعه اجتماعي و ارتقاء سلامت گناباد)، سال دوم، ش 1، ص 145-153.
- بهراميدشتکي، هاجر و همكاران، 1385، «اثربخشي آموزش معنويت به شيوه گروهي بر کاهش افسردگي در دانشجويان»، تازه و پژوهشهاي مشاوره، سال پنجم، ش 19، ص 49ـ72.
- تبرايي، رامين و همكاران، 1387، «بررسي سهم تأثير جهتگيري مذهبي بر سلامت روان در مقايسه با عوامل جمعيتشناختي»، روانشناسي و دين، سال اول، ش 3، ص 37-62.
- حبيبوند، عليمراد، 1387، «رابطه جهتگيري مذهبي با اختلالات رواني و پيشرفت تحصيلي»، روانشناسي و دين، سال اول، ش 3، ص 79–107.
- حسيني، سيدهمونس، 1388، «رابطه اميد به زندگي و سرسختي روانشناختي»، انديشه و رفتار، سال سوم، ش 12، ص 57–65.
- خالديان، محمد و همكاران، 1392، «اثربخشي درمان گروهي شناختي- رفتاري بر کاهش افسردگي و افزايش اميد به زندگي در سندرم آشيانه خالي»، مشاوره و رواندرماني خانواده، سال سوم، ش 2، ص 261–279.
- زينالهادي، محمد، 1383، روانشناسي دعوت اسلامي، ترجمة احمد حکيمي، تهران، احسان.
- ساردويي، غلامرضا، 1388، «بررسي تأثير ارزشهاي مذهبي در طول مدت درمان بيماران مبتلا به افسردگي اساسي»، روانشناسي و دين، سال دوم، ش 1، ص 35-42.
- غلامي، علي و كيومرث بشليده، 1390، «اثربخشي معنويتدرماني بر سلامت روان زنان مطلقه»، مشاوره و رواندرماني خانواده، سال اول، ش 3، ص 331-348.
- فرديکسون، باربارا ال، 1994، «دين چگونه به سلامتي و بهزيستي ما کمك ميکند؟ آيا هيجانهاي مثبت عناصر فعال آن هستند»، ترجمة سيدهاني موسوي، روانشناسي و دين، سال اول، ش 3، ص 79–107.
- کاظميان مقدم، کبري و مهناز مهرابيزاده هنرمند، 1388، «مقايسه نگرش مذهبي و سلامت رواني دانشجويان دختر و پسر دانشگاه آزاد اسلامي واحد بهبهان»، روانشناسي و دين، سال دوم، ش 2، ص 173-187.
- ليثي واسطى، علىبن محمد، 1376، عيون الحكم و المواعظ، قم، دارالحديث.
- مصباح، محمدتقي، 1382، ياد او، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- مطهري، مرتضي، 1378، مجموعه آثار (جلد 3)، تهران، صدرا.
- ـــــ ، 1383، مجموعه آثار (جلد 22)، تهران، صدرا.
- ناروئي نصرتي، رحيم و همكاران، 1392، «اثربخشي ياد خدا بر خودمهارگري بر اساس منابع اسلامي»، روانشناسي و دين، سال ششم، ش 2، ص 19-30.
- ياسمينژاد، پريسا و همكاران، 1389، «درآمدي بر رابطة دين و معنويت با روانشناسي با تكيه بر ديدگاه چند تن از روانشناسان مطرح»، قبسات، ش 15، ص 79-112.
- Aten, D. J, & Worthington, E. L, 2009, Next Steps for Clinicians in Religious and Spiritual Therapy: An Endpiece, Journal of clinical psychology, 65(2), p. 224-229.
- Aten, J.D, & Schenck, J.E, 2007, Reflections on religion and health research: An interview with Dr. Harold G. Koenig, Journal of Religion and Health, v. 46, p. 183–190.
- Bandura, A, 2008, An agentic perspective on positive psychology, In Lopez SJ, ed. Positive, psycjology: Exploring the best in people.Westport, CT: Greenwood Publishing Co, pany.
- Coruh, B, & et al, 2005, Does religious activity improve health outcomes? A critical review of the recent literature, Explore, v. 1(3), p.186-191.
- Erez, A, & Judge, T, 2001, Relationship of core self evaluations to Goal Setting, Motivation, and Performance, J Appl Psychol, 86(6), p. 1270-1279.
- Judge, T, & Bono, J, 2001, Relationship of core selfevaluations traits – self-esteem, generalized self efficacy, locus of control, and emotional stability – With job satisfaction and job performance: Ameta-analysis, J Appl Psychol, v. 86, p. 80-92.
- Kézdy, A, & et al, 2010, Religious doubts and mental health in adolescence and young adulthood: The association with religious attitudes, Journal of Adolescence, v. 11, p. 1-9.
- Moreira-Almeida, A, et al, 2006, Religiousness and mental health: a review, Rev Bras Psiquiatr, 28(3), p. 242-250.
- Luthans, F, et al, 2004, Positive Psychological Capital: Going bgehond human and social capital, Bus horiz, 47 (1), p. 45-50.
- _____ , et al, 2006, Developing the Psychological Capital of Resiliency, Human Resource Development Review, v. 5(1), p. 25-44.
- _____ , et al, 2007, Psychological capital Developing the Human Competitive Edge, Oxford University Press.
- MacGregor, C. A, 2008, Religious socialization and children’s prayer as cultural object: Boundary works in children’s 19th century Sunday school books, Poetics, v. 36, p. 435–449.
- Parker, C, et al, 2001, Relationships between psychological climate perceptions and work outcomes: a meta-analytic review, J Organ Behav, v. 24, p. 389-416.
- Peterson, C, 2000, The future of optimism, Am pcychol, v. 55(1), p. 44-55.
- Schumaker, J. F, 1992, Religion and mental health, Oxford, UK: Oxford University Press.
- Seligman, M. E. P, 1998, Learned Optimism: How to change your mind and your life, New York: Pocket Books.
- Spilka, B, et al, 2003, The Psychology of Religion, 3rd Edition, New York: Guilford.
- Taliaferro, L. A, et al, 2009, Spiritual well-being and suicidal ideation among college students, J Am Coll Health, 58(1), p. 83-90.
- Youssef, C, & Luthans, F, 2007, Positive organizational behavior in the workplace: The impact of hope, optimism, and resilience, J Manag, 33(5), p. 774-800.


